ترجمههای مریم سالک زمانی (٥٥٨)
هیاهو راه انداختن دربارۀ چیزی
بدون فوت وقت از آقای دیویس خواهش می کنم بحث را شروع کنند.
چنان آرام زیرلبی حرف میزد که انگار داره با خودش صحبت میکنه.
جان واقعادر روده درازی نظیر نداره، میتونه یکریز و بی وقفه آسمان و زمین را به هم ببافه
بیچاره مگه نمیدونی که اون یک وراج تمام عیاره!
بیخود نیست که بهت میگن پرچونۀ کهنه کار!
پس از شروع فیلم، با بی خیالی و بی توجهی صحبتهایشان را ادامه دادند.
متن فیلم از وقایع جنگ جهانی دوم گرفته شده است.
مجسمه چوبی بسیار بزرگی که مزین به طلا و عاج بود، در وسط تالار قرار داشت.
مبالغ هنگفتی از جیب عموم به هدر رفته است.
اندکی عقل و شعور و معرفت می ارزد به انبوهی از معلومات.
همین که تاریکی فرارسید، از خیل کودکانی که داشتند در پارک بازی می کردند، چندتایی بیش نماند.
آخرین نکته ای که عنوان شد، ارتباط کاملی با بحث امروز دارد.
از دید آنها ملانقطی شدن او، فاقد هر گونه اهمیت بود.
این گونه مته به خشخاش گذاشتن هاست که سبب بدنامی سیاست می شود.
این اندیشه ها همواره در فرهنگ های غربی با اهمیت بوده اند.
از قضات خواسته می شود با مجرمان فاقد سوء پیشینه قبلی، با تساهل برخورد کنند.
هاردی می توانست همکارانش را ذله کند.
با بی توجهی به حرفهایم، کفرم را درمیآورد.
فرد عیبجویی بود که موضوعات سیاسی را دست مایۀ ایرادگیری هایش قرار می داد. سر و کله اش در نشست های شورای شهر پیدا می شد و از هدررفت درآمدهای ناشی از ما ...
ابائی نداشتم با پسرهایی که مرا به چالش می کشیدند، مبارزه کنم.
بخاری خمره ای شکلِ بزرگ، حجم زیادی از اتاق را اشغال کرده است.
آن آقایی که شکمی قلنبه دارد و آنجا نشسته است، کیست؟
در ایالات متحده راجع به گروهی از استانداردهای احتمالی، جر و بحث زیادی انجام می شود.
وارد ( Ward ) که فرزند کارگر سیار مزارع بود، هم اینک دمخور طبقات ثروتمند و صاحب نام و صاحب جلال است.
همسر او به مراتب بزرگتر از اوست.
محل کنونی نسخۀ خطی نامشخص است.
تبه کاران از قبول تمامی اتهامات مرتبط با فعالیت های غیرقانونی ، امتناع ورزیدند.
ما با خشونت و جنگ سر سازگاری نداریم ( با خشونت و جنگ مخالف هستیم )
آنها در معبد دلفی با کاهن غیبگو مشورت کردند.
پروفسور راس در مورد اختلالات ناشی از تغذیه، آدم بسیار مطلع و صاحب نظری هست.
در موارد مرتبط با زیبایی، خواهرم عقل کل هست.
جایی برای نگرانی تان نیست، قرار نیست کسی جاسوسیتان را بکند.
برای تحقیق دربارۀ موضوعاتی به کتابخانه رفتم.
او دلبستۀ داستان های رومانتیک، فیلم های قدیمی و این جورچیزهاست.
بعضی ها کلا کشته و مردۀ حیوانات خانگیشون هستند.
"دختری احساساتی" تعبیر کوچکترین برادرش از او.
سخنان نیش دار او دقیقا همان طور که انتظارش را داشت، موجب عذاب آن خانم شد.