پیشنهاد‌های میرزایی (١,٤٨٢)

بازدید
١,٨٩٤
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

🟢 appetizingly = به طور اشتها آوری 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

🟢 appetizing = اشتها آور 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

🟢 appetent = مشتاق 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

🟢 appetency / appetence = اشتیاق 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

🟢 appetite = اشتها 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

🟢 appetizer = پیش غذا 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

🟢 appetitive = اشتها آور 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق ap​pe​tent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق ap​pe​tent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق ap​pe​tent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق ap​pe​tent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق ap​pe​tent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق ap​pe​tent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق ap​pe​tent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency = اشتیاق ap​pe​tent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appetite = اشتهادا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency = اشتیاق ap​pe​tent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appetite = اشتهادا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency = اشتیاق ap​pe​tent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appetite = اشتهادا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پاکیزگی نظافت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

عملیاتی Operating instructions usually accompany an electronic appliance

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مصرف دارو

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

!ᴀᴄᴄᴏᴍᴘᴀɴɪᴍᴇɴᴛ is mostly used in music E. g. The guitarist played with a piano accompaniment معنا : همراه ، همراهی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

quickly _ fast

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

۱_ قرص ۲_ تبلت ( رایانه دستی که از موبایل بزرگتر می باشد )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بطور گسترده ، بطور عریض ، به شدت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

🌟 ( 𝗮𝗻𝘀𝘄𝗲𝗿 𝗯𝗮𝗰𝗸 ( phr : با تندی جواب دادن ، بی ادبانه پاسخ دادن definition : reply rudely 🔶 ( 𝗮𝗻𝘀𝘄𝗲𝗿 𝗳𝗼𝗿 ( phr : مسئول بودن ، ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

🌟 ( 𝗮𝗻𝘀𝘄𝗲𝗿 𝗯𝗮𝗰𝗸 ( phr : با تندی جواب دادن ، بی ادبانه پاسخ دادن definition : reply rudely 🔶 ( 𝗮𝗻𝘀𝘄𝗲𝗿 𝗳𝗼𝗿 ( phr : مسئول بودن ، ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بیرونی Bark is the hard outer covering of a tree پوست تنه درخت ، پوشش بیرونی سخت یک درخت است

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نمونه تصویری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

healer = طبیب doctor = دکتر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

۱_ توقع داشتن ، انتظار داشتن ۲_ پیش دستی کردن ۳_ پیش بینی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مثل انسان ، شبیه انسان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

لانگمن دیکشنری: انسان شناسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : انسان نما

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

عهد دقیانوس ، عهد بوق فروشنده : این گوشی خیلی ارزان و مناسبه ! مشتری : برو بابا این که مال عهد دقیانوسه ( خیلی قدیمیه ) 🔻 عهد دقیانوس، در اصل دور ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اتاق جلویی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : اتاق جلویی Small room leading to a larger one بصورت anteroom هم نوشته میشود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حریف 𝐚𝐧� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حریف 𝐚𝐧� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض ، دشمنی 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حریف 𝐚𝐧� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حریف 𝐚𝐧� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ستیز کردن ، دشمنی کردن ، مخالفت کردن Note : antagonise is British English but antagonize is American English

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : داروی ضد اسید Definition : medicine to help with stomach problems after having eaten or drunk too much

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

🇦 🇳 🇸 🇪 🇷 = پاسخ ، پاسخ دادن ( answerer ( n : پاسخ دهنده ( answerless ( adj : بی پاسخ ( unanswered ( adj : پاسخ داده نشده ( answerable ( ad ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : پیامگیر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

۱_ اتاق Like bathroom , dining room , living room ۲_ هم اتاق شدن we can �room� up to �four �visitors �in our two� guest� bedrooms ۳ _ فضا ، معده ، جا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بی اشتهایی روانی dangerous condition in which there is a loss of desire to eat

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

لانگمن دیکشنری : گمنام همچنین بصورت مختصر شده anon نوشته میشود واژه anon به معنای ( به زودی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : به زودی synonym : soon

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : بی قاعدگی ، بی نظمی ، ناهنجاری