پیشنهادهای میرزایی (١,٤٨٢)
🟢 appetizingly = به طور اشتها آوری 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن
🟢 appetizing = اشتها آور 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن
🟢 appetent = مشتاق 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن
🟢 appetency / appetence = اشتیاق 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن
🟢 appetite = اشتها 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن
🟢 appetizer = پیش غذا 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن
🟢 appetitive = اشتها آور 🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن
appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق appetent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...
appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق appetent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...
appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق appetent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...
appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق appetent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...
appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق appetent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...
appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق appetent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...
appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency / appetence = اشتیاق appetent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appeti ...
appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency = اشتیاق appetent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appetite = اشتهادا ...
appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency = اشتیاق appetent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appetite = اشتهادا ...
appetizer = پیش غذا appetite = اشتها appetitive = اشتها آور appetency = اشتیاق appetent = مشتاق appetizingly = به طور اشتها آوری appetite = اشتهادا ...
پاکیزگی نظافت
عملیاتی Operating instructions usually accompany an electronic appliance
مصرف دارو
!ᴀᴄᴄᴏᴍᴘᴀɴɪᴍᴇɴᴛ is mostly used in music E. g. The guitarist played with a piano accompaniment معنا : همراه ، همراهی
quickly _ fast
۱_ قرص ۲_ تبلت ( رایانه دستی که از موبایل بزرگتر می باشد )
بطور گسترده ، بطور عریض ، به شدت
🌟 ( 𝗮𝗻𝘀𝘄𝗲𝗿 𝗯𝗮𝗰𝗸 ( phr : با تندی جواب دادن ، بی ادبانه پاسخ دادن definition : reply rudely 🔶 ( 𝗮𝗻𝘀𝘄𝗲𝗿 𝗳𝗼𝗿 ( phr : مسئول بودن ، ...
🌟 ( 𝗮𝗻𝘀𝘄𝗲𝗿 𝗯𝗮𝗰𝗸 ( phr : با تندی جواب دادن ، بی ادبانه پاسخ دادن definition : reply rudely 🔶 ( 𝗮𝗻𝘀𝘄𝗲𝗿 𝗳𝗼𝗿 ( phr : مسئول بودن ، ...
بیرونی Bark is the hard outer covering of a tree پوست تنه درخت ، پوشش بیرونی سخت یک درخت است
نمونه تصویری
healer = طبیب doctor = دکتر
۱_ توقع داشتن ، انتظار داشتن ۲_ پیش دستی کردن ۳_ پیش بینی کردن
مثل انسان ، شبیه انسان
لانگمن دیکشنری: انسان شناسی
لانگمن دیکشنری : انسان نما
عهد دقیانوس ، عهد بوق فروشنده : این گوشی خیلی ارزان و مناسبه ! مشتری : برو بابا این که مال عهد دقیانوسه ( خیلی قدیمیه ) 🔻 عهد دقیانوس، در اصل دور ...
اتاق جلویی
لانگمن دیکشنری : اتاق جلویی Small room leading to a larger one بصورت anteroom هم نوشته میشود
𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حریف 𝐚𝐧� ...
𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حریف 𝐚𝐧� ...
𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض ، دشمنی 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حر ...
𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حریف 𝐚𝐧� ...
𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض 𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حریف 𝐚𝐧� ...
ستیز کردن ، دشمنی کردن ، مخالفت کردن Note : antagonise is British English but antagonize is American English
لانگمن دیکشنری : داروی ضد اسید Definition : medicine to help with stomach problems after having eaten or drunk too much
🇦 🇳 🇸 🇪 🇷 = پاسخ ، پاسخ دادن ( answerer ( n : پاسخ دهنده ( answerless ( adj : بی پاسخ ( unanswered ( adj : پاسخ داده نشده ( answerable ( ad ...
لانگمن دیکشنری : پیامگیر
۱_ اتاق Like bathroom , dining room , living room ۲_ هم اتاق شدن we can �room� up to �four �visitors �in our two� guest� bedrooms ۳ _ فضا ، معده ، جا ...
بی اشتهایی روانی dangerous condition in which there is a loss of desire to eat
لانگمن دیکشنری : گمنام همچنین بصورت مختصر شده anon نوشته میشود واژه anon به معنای ( به زودی )
لانگمن دیکشنری : به زودی synonym : soon
لانگمن دیکشنری : بی قاعدگی ، بی نظمی ، ناهنجاری