پیشنهاد‌های میرزایی (١,٤٨٢)

بازدید
١,٨٩٦
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : چرب کردن put oil on especially in a ceremony

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : داروی مسکن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لغو کردن synonym : cancel

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : مستمری سالیانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

معانی کلی annual در دیکشنری لانگمن : 𝐚𝐝𝐣𝐞𝐜𝐭𝐢𝐯𝐞 : ⭐ happening once every year = سالانه ⭐ for one year = یک ساله 𝐧𝐨𝐮𝐧 : ⭐ plant that li ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

مراقبت کردن Take care of your friends I don't care یعنی اهمیت نمیدم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : حاشیه نوشتن Definition : add notes to ( a book )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : سالروز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تاریخچه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : دشمنی Definition : powerful hatred

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در حالت صفت میشه ( زنده ) و در حالت فعل میشه ( زندگی بخشیدن )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در دیکشنری لانگمن این واژه رو ( سر زندگی ) معنا کرده اما نمیشه گفت درسته چون بنده در هیچ دیکشنری دیگه ای نتونستم مثالی از این واژه پیدا کنم و به عقید ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

رنج شدید Definition : great suffering , esp of the mind

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : پشم آنقره 𝐈𝐭'𝐬 𝐧𝐨𝐮𝐧 𝐚𝐧𝐝 𝐮𝐧𝐜𝐨𝐮𝐧𝐭𝐚𝐛𝐥𝐞 Definition : soft wool made from fur of some goats or rabbits

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

معانی دیکشنری لانگمن 👇 ۱_ زاویه ۲_ ماهی گرفتن با قلاب angel for = با حقه گرفتن غیر از اینها معانی دیگری هم داره که باید بررسی بشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

⭕️🅥🅔🅡🅑 intensify = تشدید کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 intensity = شدت intensification = تشدید ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 intense = شدید intensive = فشرده ⭕️🅐🅓🅥� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

⭕️🅥🅔🅡🅑 intensify = تشدید کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 intensity = شدت intensification = تشدید ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 intense = شدید intensive = فشرده ⭕️🅐🅓🅥� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

⭕️🅥🅔🅡🅑 intensify = تشدید کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 intensity = شدت intensification = تشدید ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 intense = شدید intensive = فشرده ⭕️🅐🅓🅥� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

⭕️🅥🅔🅡🅑 intensify = تشدید کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 intensity = شدت intensification = تشدید ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 intense = شدید intensive = فشرده ⭕️🅐🅓🅥� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

⭕️🅥🅔🅡🅑 intensify = تشدید کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 intensity = شدت intensification = تشدید ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 intense = شدید intensive = فشرده ⭕️🅐🅓🅥� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

⭕️🅥🅔🅡🅑 intensify = تشدید کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 intensity = شدت intensification = تشدید ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 intense = شدید intensive = فشرده ⭕️🅐🅓🅥� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

⭕️🅥🅔🅡🅑 intensify = تشدید کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 intensity = شدت intensification = تشدید ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 intense = شدید intensive = فشرده ⭕️🅐🅓🅥� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

⭕️🅥🅔🅡🅑 reside = ساکن بودن، سکونت داشتن ، سکونت کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 resident = ساکن residence = اقامتگاه ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 resident = . . . resid ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

⭕️🅥🅔🅡🅑 reside = ساکن بودن، سکونت داشتن ، سکونت کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 resident = ساکن residence = اقامتگاه ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 resident = . . . resid ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

⭕️🅥🅔🅡🅑 reside = ساکن بودن، سکونت داشتن ، سکونت کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 resident = ساکن residence = اقامتگاه ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 resident = . . . resid ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

⭕️🅥🅔🅡🅑 reside = سکونت داشتن ، سکونت کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 resident = ساکن residence = اقامتگاه ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 resident = . . . residential = مس ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

⭕️🅥🅔🅡🅑 reside = سکونت داشتن ، سکونت کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 resident = ساکن residence = اقامتگاه ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 resident = . . . residential = مس ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

۱_ مرز ، حاشیه ۲ _ محدودیت ۳ _ محدود کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اداری Part of speech : adjective Example : ministerial duties

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

عهده دار بودن ، عهده دار کردن ، ( در ) مسئولیت بودن he is in charge of the ministerial duties of the department

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Ministry of Labor = وزارت کار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

respond = پاسخ دادن response = پاسخ respondent = پاسخ دهنده responsibility = مسئولیت responsiveness = پاسخگویی ، پاسخ دهی responsible = مسئولیت پذیر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در حالت اسم به معنای ( سر ) و در حالت فعل به معنای ( اداره کردن ، تحویل دادن ) می باشد Example : 1_ My head is hurt 2 _ A ministry is headed by a mi ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

President = رئیس جمهور Prime minister = نخست وزیر به طور کلی در نظامهای سیاسی جهان دو نوع سیستم � ریاستی� و � پارلمانی� وجود دارد که بر اساس نگرش هری ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

President = رئیس جمهور Prime minister = نخست وزیر به طور کلی در نظامهای سیاسی جهان دو نوع سیستم � ریاستی� و � پارلمانی� وجود دارد که بر اساس نگرش هری ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اونور آب واژه oversee یعنی نظارت کردن ، پاییدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

اونور آب واژه oversee یعنی نظارت کردن ، پاییدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نظارت کردن ، پاییدن واژه oversea یعنی اونور آب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کارشناس حقوق Someone licensed to represent someone else in legal matters

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گواهینامه مجوز دادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بر طبق بر اساس

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آیورمکتین ایورمکتین چیست؟ ایورمکتین دارویی است که برای درمان انگل هایی، مانند انگل های روده در حیوانات، و گال ( scabies ) در انسان تجویز می شود. دارو ...