پیشنهادهای میرزایی (١,٥٤٩)
مصدر e. g. I want to play game
پیشتر
عبارت فعلی
من این واژه رو در چند فرهنگ لغت گشتم و همشون زده بودن که این واژه یک فعل هست اما در یک جمله در کتاب Sentence Writing Simplified نوشته شده do not be ...
I'll do the best I can , by golly
برو بابا _ عجبا Gee whiz , that is a good paint job
گهگاه
فرشته Phonetics :/ ˈā𝚗 - 𝚓ə𝚕 Definitions : 1 _ 𝒎𝒆𝒔𝒔𝒆𝒏𝒈𝒆𝒓 𝒐𝒇 𝑮𝒐𝒅 ( 𝒏 ) Example : 𝙔𝙤𝙪'𝙧𝙚 𝙡𝙞𝙠𝙚 𝙖𝙣 𝙖𝙣𝙜𝙚𝙡 ❌Don't mist ...
grim magic جادوی شوم
شوم
anger : خشم , عصبانی کردن angry : عصبانی angrily : با عصبانیت ، از روی خشم
anger : خشم , عصبانی کردن angry : عصبانی angrily : با عصبانیت ، از روی خشم
anger : خشم , عصبانی کردن angry : عصبانی angrily : با عصبانیت ، از روی خشم
دوباره _ مجدد _ از نو _ یک بار دیگر again _ afresh _ anew _ once more
دوباره _ مجدد _ از نو _ یک بار دیگر again _ afresh _ anew _ once more
دوباره _ مجدد _ از نو _ یک بار دیگر again _ afresh _ anew _ once more
دوباره _ مجدد _ از نو _ یک بار دیگر again _ afresh _ anew _ once more
لانگمن دیکشنری : بی هوشی ، بی حسی
لانگمن دیکشنری : کم خونی Also : anemia definition : lack of enough red blood cells
لانگمن دیکشنری : کم خونی Also : anaemia definition : lack of enough red blood cells
داستان/ حکایت / خاطره کوتاه definition : short interesting story that is true
لانگمن دیکشنری : دوجنسیتی
لانگمن دیکشنری : انسان ماشینی
لانگمن دیکشنری : ماهی کولی definition : small fish with a strong taste
لانگمن دیکشنری : مسئول خبر
لانگمن دیکشنری: تبار تو از کدام تباری ؟ تبار بختیاری تو از کدام تباری ؟ تبار . . .
لانگمن دیکشنری : جد ancestor like your great _ grandparents
لانگمن دیکشنری : علم تشریح
لانگمن دیکشنری : بررسی
لانگمن دیکشنری : داروی ضد درد
لانگمن دیکشنری : مقعد _نشستگاه
لانگمن دیکشنری : خطای تاریخی مثلا ما اگه بگیم ناپلئون بناپارت ، داریوش هخامنشی رو دیده یک خطای تاریخی است زیرا ما میدونیم ناپلئون و داریوش هخامنشی در ...
تلویزیون بصورت 🅣🅥 هم نوشته میشود نکته : از حرف اضافه on برای مجموعه های در تلویزیون و بسیاری از موارد مختلف استفاده میشود ! e. g. 1_ He is on TV no ...
افسانه e. g. The legend of Joomong is one of the most favorite series on TV افسانه جومونگ یکی از مورد علاقه ترین سریال ها در تلویزیون است
اسم : لاستیک فعل : خسته کردن
تاکیدی for example : Fill in the blank with the correct adjective form of the italicized verb
طاقت آوردن
۱_ ساعت مچی ۲_ تماشا کردن ۳ _ مراقبت کردن _ مواظب بودن 🖇 تفاوت 𝐬𝐞𝐞 و 𝐥𝐨𝐨𝐤 𝐚𝐭 و 𝐰𝐚𝐭𝐜𝐡 🔍 دیدن ( see ) اتفاق می افتد چون چشم ها باز هست ...
۱_ قدم به قدم به جلو رفتن ۲_ سخت نگرفتن مثلاً : آنقدر موضوع رو پیچیده نکن ، قدم به قدم بیا جلو ( یعنی آروم آروم هم میتونی پیشرفت می کنی )
پارس واژه Persia برگرفته از متون قدیمی یونانیان می باشد
فلسطینی
فلسطین 🇵🇸
جسور بی باک
سخنگو ، سخنور
سخاوتمند ، بزرگوار
🔍 فرق through و throughout حرف اضافه through نشان دهنده حرکت به سمت تکمیل یا پایان چیزی است. e. g. “The sale goes through the end of June” "فروش ...
🔍 فرق through و throughout حرف اضافه through نشان دهنده حرکت به سمت تکمیل یا پایان چیزی است. e. g. “The sale goes through the end of June” "فروش ...
🔗 فرق relation و relationship واژه relation ارتباط بین افراد، کشورها، سازمان ها، قاره ها و غیره را نشان می دهد. توجه داشته باشید که این یک نوع ارتب ...
🔗 فرق relation و relationship واژه relation ارتباط بین افراد، کشورها، سازمان ها، قاره ها و غیره را نشان می دهد. توجه داشته باشید که این یک نوع ارتب ...
همه این معنی هایی که دوستان گفتن درسته اما همیشه gracefully معنی ( باشکوه _ با لطافت ) رو نمیده e. g. Jackie runs gracefully در جمله بالا gracefully ...