پیشنهاد‌های میرزایی (١,٥٤٩)

بازدید
٢,٧٣٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مصدر e. g. I want to play game

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیشتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

عبارت فعلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

من این واژه رو در چند فرهنگ لغت گشتم و همشون زده بودن که این واژه یک فعل هست اما در یک جمله در کتاب Sentence Writing Simplified نوشته شده do not be ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

I'll do the best I can , by golly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برو بابا _ عجبا Gee whiz , that is a good paint job

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گهگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فرشته Phonetics :/ ˈā𝚗 - 𝚓ə𝚕 Definitions : 1 _ 𝒎𝒆𝒔𝒔𝒆𝒏𝒈𝒆𝒓 𝒐𝒇 𝑮𝒐𝒅 ( 𝒏 ) Example : 𝙔𝙤𝙪'𝙧𝙚 𝙡𝙞𝙠𝙚 𝙖𝙣 𝙖𝙣𝙜𝙚𝙡 ❌Don't mist ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

grim magic جادوی شوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

anger : خشم , عصبانی کردن angry : عصبانی angrily : با عصبانیت ، از روی خشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

anger : خشم , عصبانی کردن angry : عصبانی angrily : با عصبانیت ، از روی خشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

anger : خشم , عصبانی کردن angry : عصبانی angrily : با عصبانیت ، از روی خشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوباره _ مجدد _ از نو _ یک بار دیگر again _ afresh _ anew _ once more

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوباره _ مجدد _ از نو _ یک بار دیگر again _ afresh _ anew _ once more

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوباره _ مجدد _ از نو _ یک بار دیگر again _ afresh _ anew _ once more

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوباره _ مجدد _ از نو _ یک بار دیگر again _ afresh _ anew _ once more

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : بی هوشی ، بی حسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : کم خونی Also : anemia definition : lack of enough red blood cells

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

لانگمن دیکشنری : کم خونی Also : anaemia definition : lack of enough red blood cells

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

داستان/ حکایت / خاطره کوتاه definition : short interesting story that is true

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : دوجنسیتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : انسان ماشینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : ماهی کولی definition : small fish with a strong taste

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : مسئول خبر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری: تبار تو از کدام تباری ؟ تبار بختیاری تو از کدام تباری ؟ تبار . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

لانگمن دیکشنری : جد ancestor like your great _ grandparents

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : علم تشریح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : بررسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : داروی ضد درد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : مقعد _نشستگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : خطای تاریخی مثلا ما اگه بگیم ناپلئون بناپارت ، داریوش هخامنشی رو دیده یک خطای تاریخی است زیرا ما میدونیم ناپلئون و داریوش هخامنشی در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تلویزیون بصورت 🅣🅥 هم نوشته میشود نکته : از حرف اضافه on برای مجموعه های در تلویزیون و بسیاری از موارد مختلف استفاده میشود ! e. g. 1_ He is on TV no ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

افسانه e. g. The legend of Joomong is one of the most favorite series on TV افسانه جومونگ یکی از مورد علاقه ترین سریال ها در تلویزیون است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسم : لاستیک فعل : خسته کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تاکیدی for example : Fill in the blank with the correct adjective form of the italicized verb

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

طاقت آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱_ ساعت مچی ۲_ تماشا کردن ۳ _ مراقبت کردن _ مواظب بودن 🖇 تفاوت 𝐬𝐞𝐞 و 𝐥𝐨𝐨𝐤 𝐚𝐭 و 𝐰𝐚𝐭𝐜𝐡 🔍 دیدن ( see ) اتفاق می افتد چون چشم ها باز هست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱_ قدم به قدم به جلو رفتن ۲_ سخت نگرفتن مثلاً : آنقدر موضوع رو پیچیده نکن ، قدم به قدم بیا جلو ( یعنی آروم آروم هم میتونی پیشرفت می کنی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پارس واژه Persia برگرفته از متون قدیمی یونانیان می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

فلسطینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

فلسطین 🇵🇸

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جسور بی باک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سخنگو ، سخنور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سخاوتمند ، بزرگوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

🔍 فرق through و throughout حرف اضافه through نشان دهنده حرکت به سمت تکمیل یا پایان چیزی است. e. g. “The sale goes through the end of June” "فروش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

🔍 فرق through و throughout حرف اضافه through نشان دهنده حرکت به سمت تکمیل یا پایان چیزی است. e. g. “The sale goes through the end of June” "فروش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

🔗 فرق relation و relationship واژه relation ارتباط بین افراد، کشورها، سازمان ها، قاره ها و غیره را نشان می دهد. توجه داشته باشید که این یک نوع ارتب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

🔗 فرق relation و relationship واژه relation ارتباط بین افراد، کشورها، سازمان ها، قاره ها و غیره را نشان می دهد. توجه داشته باشید که این یک نوع ارتب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

همه این معنی هایی که دوستان گفتن درسته اما همیشه gracefully معنی ( باشکوه _ با لطافت ) رو نمیده e. g. Jackie runs gracefully در جمله بالا gracefully ...