پیشنهاد‌های میرزایی (١,٤٨٢)

بازدید
١,٨٩٤
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : پیش شماره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شیفته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بسته ، بسته بندی بسته بندی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

⭕️⭕️⭕️ نکته ⭕️⭕️⭕️ بنده عبارت walk down the aisle رو در دیکشنری جستجو کردم و معنای ( ازدواج کردن ) زده بود به عنوان مثال 👇 The bride walked down the ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اشتیاق strong excitement

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : گذرگاه سرپوشیده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مجمع الجزایر یا �زنجیره جزیره گان� گروه یا زنجیره ای از جزیره ها است. به عبارت دیگر، مجمع الجزایر به شمار بسیاری جزیره در یک منطقه گفته می شود. زنجیر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نمونه اولیه ، طرح اصلی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کمانگیر ، کماندار ، تیر انداز Archer Arash determined the border between Iran and Turan with the arrow he threw آرش کمانگیر با تیری که پرتاب کرد مرز ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : اسقف اعظم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

باستان شناسی psychology = روانشناسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قوس ، انحنا ، بخشی از محیط دایره ، کمان ، کمانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : داوری کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

لانگمن دیکشنری : معامله به سود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

affect = تحت تاثیر قرار دادن ، موثر، تاثیر گذاشتن effect = اثر ، پیامد، ایجاد کردن ، موجب شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

affect = تحت تاثیر قرار دادن ، موثر، تاثیر گذاشتن effect = اثر ، پیامد، ایجاد کردن ، موجب شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ادعا ، ادعا کردن You can only claim my dear, you can't prove anything تو فقط میتونی ادعا کنی ، تو نمیتونی چیزی را ثابت کنی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

You can only claim, you can't prove anything تو فقط میتونی ادعا کنی، تو نمیتونی چیزی رو اثبات کنی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رئیس ریاست کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بطور فعال ، بطور فعالی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

این واژه هم صفت است و هم قید ! به دو جمله زیر دقت کنید I am sure = من مطمئنم I sure am = حتما هستم ، بدون شک هستم در جمله اول sure در جایگاه صفت ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

𝙄 𝙩𝙖𝙠𝙚 𝙗𝙖𝙘𝙠 𝙬𝙝𝙖𝙩 𝙄 𝙨𝙖𝙞𝙙 حرفمو پس میگیرم 𝙩𝙖𝙠𝙚 𝙗𝙖𝙘𝙠 𝙢𝙮 𝙬𝙖𝙡𝙡𝙚𝙩 کیف پولم رو پس بده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حکم ، حکم کننده ، داور ، حکیم Someone who is in a position to make influential judgments or to settle an argument

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عربی ، عرب زبان اللغة العربیة هی لغة الدین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

قنات ، آباره The aqueduct was first built by Iranians قنات اولین بار به دست ایرانیان احداث شد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱ _ زمرد کبود ۲ _ رنگ سبز آبی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

استعداد natural ability

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

۱ _ مناسب likely ۲ _ شایسته ، درخور exactly suitable ۳ _ تیزهوش ، زودفهم quick to learn ۴ _ آپارتمان abbreviation of apartment

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

احمق آوریل person who has been deceived or made fun of by a trick played on April 1st

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آوریل چهارمین ماه میلادی است. این ماه سی روزه است و تقریبا معادل 11 فروردین تا 10 اردیبهشت در تقویم شمسی است. ✅ April ❌april

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زرد آلو round orange or yellow fruit with a pit رنگ زرد آلویی color of this fruit

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

approximate = نسبی ، تخمین زدن ، تقریب زدن approximation = تخمین ، تقریب ، نزدیکی approximately = نسبتاً ، تقریبا ، حدوداً

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

approximate = نسبی ، تخمین زدن ، تقریب زدن approximation = تخمین ، تقریب ، نزدیکی approximately = نسبتاً ، تقریبا ، حدوداً

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

approximate = نسبی ، تخمین زدن ، تقریب زدن approximation = تخمین ، تقریب ، نزدیکی approximately = نسبتاً ، تقریبا ، حدوداً

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در جایگاه صفت : مناسب suitable در جایگاه فعل : کنار گذاشتن ، برای خود برداشتن set aside ( money ) for a purpose or take for oneself

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

بلند تر حرف زدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : مطلع کردن tell or inform

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : شاگرد Definition : person learning a skilled trade

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : دلواپسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : بازداشت کردن ، دستگیر کردن مترادفش میشه arrest

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بازداشت کردن ، دستگیر کردن مترادفش میشه apprehend

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : محسوس An appreciable difference یک تفاوت محسوس

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

لانگمن دیکشنری : ارزیابی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

لانگمن دیکشنری : مناسب Her remarks are extremely apposite to the present discussion اظهارات او با بحث حاضر بسیار مناسب است synonym : appropriate , ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : تقسیم کردن synonyms : divide , share out

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

این واژه همیشه به معنای ( بنابراین ) نیست ⭕️ The� judge� expressed� it� thus: Our �obligation �is to �discover� the� truth قاضی این گونه بیان کرد: � ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

لانگمن دیکشنری : ۱_ منصوب کردن ( فرد ) the company's newly appointed assistant director ۲_ تعیین کردن ( زمان ) the appointed time

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : درخواست کننده ، متقاضی definition : person who applies for a job , etc

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مربوط بودن ، متعلق بودن ، تعلق داشتن ، اختصاص داشتن نکته : بعد از appertain حرف اضافه to به همراه می آید مانند belong to Example : the �rights� and� ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

۱ _ آپاندیس small organ leading off the bowel ۲ _ پیوست something added at the end of a book Pay attention 📛 appendix is singular 🄱🅄🅃 appendice ...