پیشنهاد‌های دکتر رسولی (١,٦٦٣)

بازدید
٣,٨١٩
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شبه آرتروز. آرتروز کاذب . حرف p اول را تلفظ نمیکنیم سودو آرتروز

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٧

a baby or young animal before it is born ⇒ embryo

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ashamed, awkward, blushing, discomfited, disconcerted, humiliated, mortified, red - faced, self - conscious, sheepish

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

atmosphere, heavens, sky - wind, breeze, draught, zephyr - manner, appearance, atmosphere, aura, demeanour, impression, look, mood - tune, aria, l ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢٠

hurt, pain, pound, smart, suffer, throb, twinge - pain, hurt, pang, pounding, soreness, suffering, throbbing

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

topic, affair, business, issue, matter, object, point, question, substance, theme - citizen, national, subordinate - subordinate, dependent, inferi ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٧

signify, convey, denote, express, imply, indicate, represent, spell, stand for, symbolize - intend, aim, aspire, design, desire, plan, set out, want ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

regretful, apologetic, conscience - stricken, contrite, penitent, remorseful, repentant, shamefaced - sympathetic, commiserative, compassionate, ful ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

traditions, beliefs, doctrine, sayings, teaching, wisdom

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٧

حساب بانکی. حساب داشتن در بانک، شمردن، حساب کردن، محاسبه نمودن، ( حق ) حساب پس دادن، ذکر علت کردن، دلیل موجه اقامه کردن، تخمین زدن، دانستن، نقل کردن، ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Beamer :تیرک؛ پرتو. باریکه، دسته کردن اشعه الکترونی، جهت دادن، تیرک، تیر سقف، شاه تیر، ستون نور، شعاع نور، شاهین ترازو، میله، شاه پر، تیر عمارت، نورا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٨

model, example, ideal, pattern نمونه. مثال. الگو. مدل.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٩

centre, core, focal point, focus, heart, middle, nerve centre برجستگی، ناف، کاسه چرخ، رینگ چرخ، توپی چرخ، قطب، مرکز فعالیت، علوم مهندسی: چرخ فرز، علو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مفصل زانو تشکیل شده از فمور و تیبیا و رباطهای LCL. MCL. ACL. PCL

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

گول، کلاه سر ( کسی ) گذاشتن، از پرداخت ( وجهی ) طفره زدن، چرند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

frustrate, baffle, balk, beat, circumvent, dash, disappoint, foil, ruin, thwart, cheat, chouse, cozen, defraud, diddle, do, flimflam, gyp, overreach, ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

handkerchief, hankie, kerchief, *snot - rag, wipe پاک کن. برف پاک کن. دستمال. جاروب کن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

negotiate, arrange, settle, agree, coincide, concord, concur, harmonize harmony, accord, chorus, concord, consonance, tune

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ridiculous, crazy ( informal ) , farcical, foolish, idiotic, illogical, inane, incongruous, irrational, ludicrous, nonsensical, preposterous, sensele ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مقدار بار بازده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

good - bye, adieu, by, cheerio, farewell, so long, toodle - oo خداحافظ. فعلا.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ظن، تخمین، حدس زدن، گمان بردن، گمان، حدس و تخمین زدن. احتمال. فرضیه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

assumption, argument, assertion, hypothesis, postulation, presupposition, proposition, supposition

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٧

انداختن. کم کردن، فرود، قطره، چکه، از قلم انداختن، افتادن، چکیدن، رهاکردن، قطع مراوده، افت، سقوط، نشست، افت کردن، گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال، ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

ritual, commemoration, function, observance, parade, rite, service, show, solemnities - formality, ceremonial, decorum, etiquette, niceties, pomp, p ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٨

nonsense, baloney, bilge, bull, bunk, claptrap, drivel, hogwash, rot, twaddle

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

leader, administrator, chief, commander, controller, director, executive, head, manager, ruler

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢٥

output, production, work rate, yield

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

be averse to, despise, detest, disapprove, hate, loathe, not be able to bear or abide or stand, object to, take a dim view of - aversion, animosity, ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

difficulty, complication, dilemma, dispute, predicament, quandary, trouble - puzzle, conundrum, enigma, poser, question, riddle

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

state, circumstances, lie of the land, position, shape, situation, state of affairs - requirement, limitation, prerequisite, proviso, qualification, ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

idea, abstraction, conception, conceptualization, hypothesis, image, notion, theory, view

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

shelter, asylum, cover, covert, harborage, haven, port, refuge, retreat, sanctuary, inlet, arm, bay, bight, cove, creek, firth, gulf, loch, lough, an ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

shelter, asylum, cover, covert, harborage, haven, port, refuge, retreat, sanctuary, inlet, arm, bay, bight, cove, creek, firth, gulf, loch, lough, an ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نوع، دسته بندی کردن جور کردن، دسته کردن، طبقه بندی کردن، قسم، نوع، گونه، طور، طبقه، رقم، جور کردن، سوا کردن، دسته دسته کردن، جور درآمدن، پیوستن، دمسا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

صدمه زدن. آزار، اذیت، زیان، ضرر، خسارت، آسیب رساندن، گزند، قانون فقه: اذیت کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٨

معاوضه کردن معاوضه و مبادله پول، تهاتر، تعویض، تبدیل ارز، مبادله پول، معاوضه، تبادل، رد و بدل ارز، اسعار، جای معاملات ارزی و سهامی، بورس، صرافخانه، ص ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بطور آشکار. بطور واضح

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

وضعیت. موقعیت، وضع، عارضه، حالت، وضعیت، چگونگی، مقید کردن، شرط نمودن، شایسته کردن، کامپیوتر: وضعیت، قانون فقه: شرط مهم در قرارداد، مشروط کردن، روانشن ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

حامی. حافظ، نگهدار، پشتیبان، ولی نعمت، مشتری، کامپیوتر: مشتری یا ارباب رجوع

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نزدیک؛ در همین نزدیکی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

مشتق شدن. استنتاج کردن، نتیجه گرفتن، ناشی شدن از، منتج کردن، مشتق کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اجازه دادن. رخصت دادن، ستودن، پسندیدن، تصویب کردن، روا دانستن، پذیرفتن، اعطاء کردن، علوم مهندسی: تصویب کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قیام، نهضت، جنبش، شورش کردن، شورش یا طغیان کردن، اظهار تنفر کردن، طغیان، شورش، بهم خوردگی، انقلاب، شوریدن، قانون فقه: شورش کردن، روانشناسی: شورش، علو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

درخواست کردن، اعمال کردن. صدق کردن، به کار بردن، استعمال کردن، اجرا کردن، متصل کردن، بهم بستن، درخواست دادن، شامل شدن، قابل اجرا بودن، قانون فقه: درخ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

زحمت دادن. دردسر دادن، مخل آسایش شدن، نگران شدن، جوش زدن و خودخوری کردن، رنجش، پریشانی، مایه زحمت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نوعی اندود پلاستیکی لوله ها

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

گستاخ، جسور. خشن، زمخت، ناهموار، خام

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

اشتباه. مخالف اخلاق یا قانون، ناحق، خطا، اشتباه، تقصیر و جرم غلط، ناصحیح، غیر منصفانه رفتار کردن، بی احترامی کردن به، سهو، قانون فقه: اشتباه، علوم نظ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

واگذاشتن، نشست کردن، فرو نشستن، فروکش کردن