پیشنهاد‌های حامد رسولی (١,٦٦٦)

بازدید
٤,٦٣٣
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

seal, device, endorsement, mark, sign, stamp, symbol - indication, sure sign, telltale sign انگ زدن، عیارگذاشتن، نشان، عیاری که از طرف زرگر یا دولت ر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

tending to spread especially in a quick or aggressive manner: such as. a. of a non - native organism : growing and dispersing easily usually to the d ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

examination, analysis, checkup, inspection, perlustration, review, scan, scrutiny, survey, view بازرسی کردن. ممیزی دفاتر محاسباتی، بازبینی، حسابرسی ک ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

help, advance, aid, assist, back, boost, encourage, forward, foster, support - raise, elevate, exalt, upgrade - advertise, hype, plug ( informal ) ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

load, baggage, consignment, contents, freight, goods, merchandise, shipment محموله. کالا، بار کشتی، محموله دریایی، بار، محموله کشتی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

استخوان سازی هیتروتروفیک . یعنی رشد استخوان در بافت نرم، جایی که بطور نرمال و معمول رشد استخوان وجود دارد. ( HO ) is the presence of bone in soft t ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

Date: 1300 - 1400; Origin: story; perhaps because some medieval buildings had paintings on their walls telling stories] a floor or level of a buildin ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

ویژگی سازگار. امکان سازگاری. شاخص سازگاری. مشخصه سازگار و هماهنگ. دارای صفت سازگار یا هماهنگ

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

برآمدگی فلزی. بیرون زدگی فلزی. قلمبه بودن فلزی. قمپوز فلزی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

amidst, among, betwixt, in the middle of, mid مابین درمیان، دربین، درمقام مقایسه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

check, authenticate, bear out, confirm, corroborate, prove, substantiate, support, validate تایید کردن، تصدیق کردن. وارسی کردن، مقایسه کردن با اصل پی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

incidental, inessential, irrelevant, marginal, minor, secondary, unimportant - outermost, exterior, external, outer, outside دوره امادگی، نورس، جنبی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

plank, panel, piece of timber, slat, timber - directors, advisers, committee, conclave, council, panel, trustees - meals, daily meals, provisions, ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

assemble, cluster, congregate, convene, converge, flock together, rally - gather, accumulate, amass, assemble, heap, hoard, save, stockpile جمع آوری ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

administer, be in charge ( of ) , command, conduct, direct, handle, run, supervise - succeed, accomplish, arrange, contrive, effect, engineer - han ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

national, countrywide, general, widespread سرتاسری، در سرتاسر کشور. در کل کشور. در تمام کشور. درسراسر کشور. سراسری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

penetrate, chop, pierce, score, sever, slash, slice, slit, wound - divide, bisect, dissect, slice, split - trim, clip, hew, lop, mow, pare, prune, ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

مرزبندی جغرافیایی. حد بندی محلی یا ناحیه ای. تعیین حد محلی/ منطقه ای و جغرافیایی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در مهندسی نخستین نقطه در نمودار تنش - کرنش که تغییر شکل همیشگی رخ می دهد، نقطه تسلیم یا واداد ( به انگلیسی: Yield point ) گفته می شود. رفتار ماده پیش ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

قاب بارگذاری. فریم بارگذاری. ابزار/وسیله/دستگاه / ست بارگذاری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سلول وزن کشی یا مبدل وزن ( به انگلیسی: Load cell ) یک مبدل است که می تواند انواع نیرو مانند نیروی کششی، فشاری، یا گشتاوری را به سیگنال الکتریکی استان ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تست یا آزمایش مکانیکی در محیط آزمایشگاه تست مکانیکی آزمایشگاهی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تست مکانیکی آزمایش مکانیکی

پیشنهاد
٦

تست مکانیکی واقعی در محیط آزمایشگاه ( آزمایشگاهی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

جسم مهره یا تنه مهره ( به انگلیسی: Vertebral body ) قسمتی از یک مهره در ستون فقرات است که بخش جلویی ( قدامی ) هر مهره را تشکیل می دهد. قوس مهره ای در ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

importance, advantage, benefit, desirability, merit, profit, usefulness, utility, worth - cost, market price, rate - values: principles, ethics, ( ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، توافق، تفاهم، مرتب کردن، جور کردن، قانون فقه: هماهنگی negotiate, arrange, settle, agree, coincide, concord, concur ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

brothel, bagnio, bawdy house, bordello, cathouse, hookshop, joyhouse, seraglio, sporting house, whorehouse, red - light district, levee, tenderloin, ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

درخواست کردن، اعمال کردن. صدق کردن، به کار بردن، استعمال کردن، اجرا کردن، متصل کردن، بهم بستن، درخواست دادن، شامل شدن، قابل اجرا بودن، قانون فقه: درخ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سلام و عرض ادب و احترام استاد کتابدار عزیز دو املا هم صحیح میباشد. ♥️🌹

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

premature, advanced, forward, untimely - primitive, primeval, primordial, undeveloped, young - too soon, ahead of time, beforehand, in advance, in ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

an object that is used to send a weapon or spacecraft into the sky

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

علاقه مند، مایل؛ جالب؛ بهره علاقمند کردن، ذینفع کردن، بر سر میل آوردن، سهیم کردن، بهره، تنزیل، سود، مصلحت، دلبستگی، علاقه، قانون فقه: ربح، مصلحت، روا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

completion, companion, consummation, counterpart, finishing touch, rounding - off, supplement - total, aggregate, capacity, entirety, quota, totality ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

possessions, assets, belongings, capital, effects, estate, goods, holdings, riches, wealth - land, estate, freehold, holding, real estate - quality, ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

an image of a person or animal that is made in solid material such as stone or metal and is usually large ⇒ sculpture تندیس، مجسمه. پیکره، هیکل، تمثا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

تبدیل، دگرگونی، تغییرشکل، تغییرماهیت، تحول. انتقال. ترادیسی. استحاله. دگرسازی change, alteration, conversion, metamorphosis, revolution, sea change, ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

complicated, complex, convoluted, elaborate, fancy, involved, labyrinthine, tangled, tortuousبغرنج. درهم برهم. پیچیده. آشفته. قاراشمیش. درگیر. گیرواگ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

importance, consequence, greatness, moment, note, significance, weight - size, amount, amplitude, extent, mass, quantity, volume

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

put together, accumulate, amass, collect, cull, garner, gather, marshal, organize جمع آوری کردن. همگردانی کردن، توده کردن، گردآوردن، تالیف کردن، کامپ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

بزرگی. دامنه، حیطه عمل، کشش، شدت، تعداد، عظمت، حجم، قدر، اهمیت، شکوه، اندازه، مقدار، علوم مهندسی: شدت، کامپیوتر: مقدار، معماری: قدر مطلق، بزرگی، مقدا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

بارگرهای فولادی. بار کننده های استیل. بارکن های فولادی یا استیل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

وضعیت حدی. شرایط مرزی. شرایط حدی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

profitable, advantageous, fruitful, productive, remunerative, well - paid پول ساز، پر منفعت سودمند، نافع، موفق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

picturesque, beautiful, panoramic, spectacular, striking صحنه ای، نمایشی، مجسم کننده، خوش منظر. زیبا. چشم نواز. فوق العاده. منظره خاص و منحصربفرد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

superficial, empty, slight, surface, trivial - unintelligent, foolish, frivolous, ignorant, puerile, simple کم عمق. کم ژرفا، کم آب، سطحی، کم عمق کرد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

protection, cover, defence, guard, screen - safety, asylum, haven, refuge, retreat, sanctuary, security - protect, cover, defend, guard, harbour, h ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

پرسیدن، تحقیق کرد. بازجویی کردن، جویا شدن، استفسار کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

وسعت، جهت یاب، تدبیر کردن، نقشه کشیدن، اختراع کردن، دور زدن، مدار چیزی راکامل نمودن، باقطب نماتعیین، جهت کردن، محصور کردن، محدود کردن، فهمیدن، درک کر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

عادتی بسیار زشت و ناپسند که در بین نوجوانان دیده میشود: استمنا