پیشنهاد‌های حامد رسولی (١,٦٦٦)

بازدید
٤,٦٣٣
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نقض، نقض کردن. تجاوز به حقوق دیگران، نقض عهد، نفوذ کردن، رخنه کردن، سوراخ کردن، ایجاد شکاف کردن، قانون فقه: نقض، قانون شکنی، علوم نظامی: نفوذ در خطوط ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خام. مرطوب، اولیه، نارس، کال، نپخته، بی تجربه، سرد، جریحه دار کردن، معماری: نمناک، بازرگانی: ناخالص

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلولهای بنیادین مزانشیمی . سلولهای بنیادی مزانشیمی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

PRP پلاسمای سرشار ( پر ) از پلاکت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آسان. سهل، بی زحمت، آسوده، ملایم، روان، سلیس، ورزش: پاس آسان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

فرض کردن. بخود گرفتن، بخود بستن، وانمود کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن، فرض کردن، پنداشتن، بعهده گرفتن، تقبل کردن، انگاشتن، التزام، در دست گرفتن، فرمان ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

پای. کلوچه میوه دار، کلوچه گوشت پیچ، کلاغ زنگی، کلاغ جاره، آدم ناقلا، جانور ابلق، چیز آشفته و نامرتب، درهم ریختن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

next, following, subsequent, succeeding - additional, alternative, extra, further, other - inferior, lesser, lower, secondary, subordinate - suppo ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اطمینان، یقین. قطع، امر مسلم، قانون فقه: یقین، روانشناسی: یقین، بازرگانی: قطعیت. بی گمان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ارتباط دادن. متحد، شریک شدن، هم پیوند، همبسته، وابسته کردن، آمیزش کردن، معاشرت کردن، همدم شدن، پیوستن، مربوط ساختن، شریک کردن، همدست، همقطار، عضو پیو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فوت کردن. مردن، درگذشتن، جان دادن، فوت کردن، طاس، طاس تخته نرد، جفت طاس، مهره، سرپیچ، بخت، قمار، سرنوشت، به شکل حدیده یاقلاویز در آوردن، با حدیده و ق ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ارشد، بزرگتر، مهتر، ارشد، بالاتر، بالا رتبه، قدیمی، ورزش: مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی، تنیس باز سالمند، مسابقه گلف برای بازیگران بالاتر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اشتباه. مخالف اخلاق یا قانون، ناحق، خطا، اشتباه، تقصیر و جرم غلط، ناصحیح، غیر منصفانه رفتار کردن، بی احترامی کردن به، سهو، قانون فقه: اشتباه، علوم نظ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

action, animation, bustle, exercise, exertion, hustle, labour, motion, movement - pursuit, hobby, interest, pastime, project, scheme. فعالیت. عمل، و ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کنار، جنب. جهت، پهلو کناره، طرف، سمت، پهلو، جنب، جانب، ضلع، کناره، طرفداری کردن، در یکسو قرار دادن، علوم مهندسی: ضلع، معماری: بر، ورزش: تیم، علوم دری ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

personality, big name, big shot ( informal ) , dignitary, luminary, star, superstar, V. I. P. - fame, distinction, notability, prestige, prominence ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خط؛ صف. سطر، ردیف، رشته، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده، دهنه، لجام، خط کشیدن، خط انداختن، خط دار کردن، به خط کردن، آراستن، تراز کردن، آستر کردن، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

response, answer, reply - recoil, counteraction - conservatism, the right

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

هدر دادن، اسراف کردن. افت، قراضه، تضییع کردن، تفریط، آشغال، ضایع کردن، صرف کردن، زباله، هرز دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، بی نیرو و ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

غیبت. نبودن، حالت غیاب، فقدان، روانشناسی: غیاب. عدم حضور

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ریختن، سرازیر کردن. جاری شدن یا ساختن، تراوش بوسیله ریزش، مقدار ریزش چیزی، ریزش بلا انقطاع و مسلسل، روان ساختن، پاشیدن، افشاندن، جاری شدن، باریدن، عل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زور چپاول کردن، چپاول، تاراج، یغما، غنیمت، غارت کردن، چاپیدن، قانون فقه: تاراج کردن یا به تاراج بردن، علوم نظامی: به غنیمت گرفتن loot, pillage, raid, ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

رسیدن. دسترسی، توانایی، استطاعت، وسعت، حدود، میدان، هدف، رسیدن، نایل شدن، کشش، حصول، رسایی، برد، علوم مهندسی: ناحیه، بازرگانی: دسترس

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

جریان هوای آرام. جریان هوای معمولی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بزرگی. دامنه، حیطه عمل، کشش، شدت، تعداد، زیادی. عظمت، حجم، قدر، اهمیت، شکوه، اندازه، مقدار، علوم مهندسی: شدت، کامپیوتر: مقدار، معماری: قدر مطلق، بزرگ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

decrease, abate, diminish, ease, ebb, lessen, quieten, slacken, wane - sink, cave in, collapse, drop, lower, settle واگذاشتن، نشست کردن، فرو نشستن، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

reaction, counteraction, recoil, repercussion, resistance, response, retaliationواکنش، عکس العمل. انفعال، عکس العمل، انعکاس، واکنشی، علوم مهندسی: عکس ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

tug, jolt, lurch, pull, thrust, twitch, wrench, yank در فحش دادن به معنای عوضی و آشغال میشود . چرخش ناگهانی کشتی بیک سو، کج شدن، فریب، خدعه، گوش بزنگ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

time, date, day ( s ) , duration, epoch, era, سن؛ پیر شدن. پیر کردن. خستگی، کهنه کردن، سرد و سخت کردن فولاد، عمر، پیری، سن بلوغ، دوره، عصر، پیرنما کر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سه بردار. سه مسیر. سه جهت. سه راه. سه حامل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

شاخص، برجسته. متورم . هویدا. فاش. مشخص. پیدا. حساس، والا، مهم، مشهور، غالب، قابل توجه، ممتاز، ویژه، اعلی، برتر. بالا. ارشد. واضح. معلوم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

idea, concept, formula, generalization, hypothesis, notion, theorem, theory, thought - absent - mindedness, absence, dreaminess, inattention, pensiv ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

جر و بحث کردن، مشاجره کردن بحث و گفتگو کردن، دلیل آوردن، استدلال کردن. زد و خورد. برخورد. تضاد، کشمکش. ستیزه، کشاکش، نبرد، برخورد، ناسازگاری، تضاد، ن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

argue, clash, come to blows, differ, disagree, fight, quarrel, squabble

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تلافی کردن. تاوان دادن، عین چیزی را به کسی برگرداندن. وازردن. وازشتن. عمل متقابل انجام دادن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

give out, cast, drop, emit, give, radiate, scatter, shower, spill - cast off, discard, moult, slough

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

outstanding, brilliant, exquisite, fine, first - class, first - rate, good, great, superb, superlative, world - class عالی، ممتاز. بسیارخوب، شگرف. چش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

علاقه مند، مایل؛ جالب؛ بهره. منافع . علاقمند کردن، ذینفع کردن، بر سر میل آوردن، سهیم کردن، بهره، تنزیل، سود، مصلحت، دلبستگی، علاقه، قانون فقه: ربح، م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

کلم. دله دزدی، کش رفتن، رشد پیدا کردن ( مثل سر کلم ) . پول. نان. چیپس. بی شرمی. فلز برنج money, blunt, brass, bread, chips, dibs, dinero, do - re - m ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اشکبار. گریان. weeping, blubbering, crying, in tears, lachrymose, sobbing, weepy ( informal ) , whimpering

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

جسم جامد و سخت، مقاوم، یکدنده، تزلزل ناپذیر. مصرانه. قاطعانه. سرسختانه. لجوجانه. با یک دنده گی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دوبرابر، بطورمضاعف، ازدوراه، ازدوجهت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سنگ اتشزنه، سنگ چخماق، سنگ فندک، اتش زنه، چیز سخت، سنگریزه، معماری: ریگ چخماق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

strive, exert oneself, give it one's best shot ( informal ) , go all out ( informal ) , knock oneself out ( informal ) , labour, make an all - out ef ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

goodness, incorruptibility, integrity, morality, probity, rectitude, righteousness, uprightness, worth - merit, advantage, asset, attribute, credit, ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

interchange, barter, change, convert into, swap, switch, trade - interchange, barter, quid pro quo, reciprocity, substitution, swap, switch, tit for ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

harass, badger, goad, harry, impel, persecute, pester, provoke ایذا کردن دشمن، به ستوه اوردن اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، اذیت کردن، ( نظ ) . ح ...