پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٧١)

بازدید
٥,٣١٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کج کردن، خم کردن ( بسوی درون ) ، منحنی کردن، گرداندن، صرف کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

وابسته بگیتی، کیهانی، مربوط بعالم هستی، علوم مهندسی: مربوط به عالم هستی، روانشناسی: کیهانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کالای عمده، اساسی، مرکز بازرگانی عمده، رزه، ستون، تیر، عمود، چهارپایه تخت، گیره کاغذ، بست اهنی، کالای اصلی بازار مصنوعات مهم واصلی یک محل، جزء اصلی ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تکان دادن. لرزاندن، نوسان، ارتعاش، لرزش، تزلزل، جنباندن، آشفتن، لرزیدن، علوم مهندسی: ارتعاش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

رها کردن. ترک گفتن، واگذار کردن، تسلیم شدن، رهاکردن، تبعید کردن، واگذاری، رهاسازی، بی خیالی، ول کردن، بی خیال شدن، ترک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نقض، نقض کردن. تجاوز به حقوق دیگران، نقض عهد، نفوذ کردن، رخنه کردن، سوراخ کردن، ایجاد شکاف کردن، قانون فقه: نقض، قانون شکنی، علوم نظامی: نفوذ در خطوط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خام. مرطوب، اولیه، نارس، کال، نپخته، بی تجربه، سرد، جریحه دار کردن، معماری: نمناک، بازرگانی: ناخالص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلولهای بنیادین مزانشیمی . سلولهای بنیادی مزانشیمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

PRP پلاسمای سرشار ( پر ) از پلاکت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آسان. سهل، بی زحمت، آسوده، ملایم، روان، سلیس، ورزش: پاس آسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرض کردن. بخود گرفتن، بخود بستن، وانمود کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن، فرض کردن، پنداشتن، بعهده گرفتن، تقبل کردن، انگاشتن، التزام، در دست گرفتن، فرمان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پای. کلوچه میوه دار، کلوچه گوشت پیچ، کلاغ زنگی، کلاغ جاره، آدم ناقلا، جانور ابلق، چیز آشفته و نامرتب، درهم ریختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

next, following, subsequent, succeeding - additional, alternative, extra, further, other - inferior, lesser, lower, secondary, subordinate - suppo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اطمینان، یقین. قطع، امر مسلم، قانون فقه: یقین، روانشناسی: یقین، بازرگانی: قطعیت. بی گمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ارتباط دادن. متحد، شریک شدن، هم پیوند، همبسته، وابسته کردن، آمیزش کردن، معاشرت کردن، همدم شدن، پیوستن، مربوط ساختن، شریک کردن، همدست، همقطار، عضو پیو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فوت کردن. مردن، درگذشتن، جان دادن، فوت کردن، طاس، طاس تخته نرد، جفت طاس، مهره، سرپیچ، بخت، قمار، سرنوشت، به شکل حدیده یاقلاویز در آوردن، با حدیده و ق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ارشد، بزرگتر، مهتر، ارشد، بالاتر، بالا رتبه، قدیمی، ورزش: مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی، تنیس باز سالمند، مسابقه گلف برای بازیگران بالاتر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اشتباه. مخالف اخلاق یا قانون، ناحق، خطا، اشتباه، تقصیر و جرم غلط، ناصحیح، غیر منصفانه رفتار کردن، بی احترامی کردن به، سهو، قانون فقه: اشتباه، علوم نظ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

action, animation, bustle, exercise, exertion, hustle, labour, motion, movement - pursuit, hobby, interest, pastime, project, scheme. فعالیت. عمل، و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنار، جنب. جهت، پهلو کناره، طرف، سمت، پهلو، جنب، جانب، ضلع، کناره، طرفداری کردن، در یکسو قرار دادن، علوم مهندسی: ضلع، معماری: بر، ورزش: تیم، علوم دری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

personality, big name, big shot ( informal ) , dignitary, luminary, star, superstar, V. I. P. - fame, distinction, notability, prestige, prominence ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خط؛ صف. سطر، ردیف، رشته، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده، دهنه، لجام، خط کشیدن، خط انداختن، خط دار کردن، به خط کردن، آراستن، تراز کردن، آستر کردن، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

response, answer, reply - recoil, counteraction - conservatism, the right

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

هدر دادن، اسراف کردن. افت، قراضه، تضییع کردن، تفریط، آشغال، ضایع کردن، صرف کردن، زباله، هرز دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، بی نیرو و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

غیبت. نبودن، حالت غیاب، فقدان، روانشناسی: غیاب. عدم حضور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ریختن، سرازیر کردن. جاری شدن یا ساختن، تراوش بوسیله ریزش، مقدار ریزش چیزی، ریزش بلا انقطاع و مسلسل، روان ساختن، پاشیدن، افشاندن، جاری شدن، باریدن، عل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زور چپاول کردن، چپاول، تاراج، یغما، غنیمت، غارت کردن، چاپیدن، قانون فقه: تاراج کردن یا به تاراج بردن، علوم نظامی: به غنیمت گرفتن loot, pillage, raid, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

رسیدن. دسترسی، توانایی، استطاعت، وسعت، حدود، میدان، هدف، رسیدن، نایل شدن، کشش، حصول، رسایی، برد، علوم مهندسی: ناحیه، بازرگانی: دسترس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جریان هوای آرام. جریان هوای معمولی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بزرگی. دامنه، حیطه عمل، کشش، شدت، تعداد، زیادی. عظمت، حجم، قدر، اهمیت، شکوه، اندازه، مقدار، علوم مهندسی: شدت، کامپیوتر: مقدار، معماری: قدر مطلق، بزرگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

decrease, abate, diminish, ease, ebb, lessen, quieten, slacken, wane - sink, cave in, collapse, drop, lower, settle واگذاشتن، نشست کردن، فرو نشستن، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

reaction, counteraction, recoil, repercussion, resistance, response, retaliationواکنش، عکس العمل. انفعال، عکس العمل، انعکاس، واکنشی، علوم مهندسی: عکس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

tug, jolt, lurch, pull, thrust, twitch, wrench, yank در فحش دادن به معنای عوضی و آشغال میشود . چرخش ناگهانی کشتی بیک سو، کج شدن، فریب، خدعه، گوش بزنگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

time, date, day ( s ) , duration, epoch, era, سن؛ پیر شدن. پیر کردن. خستگی، کهنه کردن، سرد و سخت کردن فولاد، عمر، پیری، سن بلوغ، دوره، عصر، پیرنما کر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سه بردار. سه مسیر. سه جهت. سه راه. سه حامل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شاخص، برجسته. متورم . هویدا. فاش. مشخص. پیدا. حساس، والا، مهم، مشهور، غالب، قابل توجه، ممتاز، ویژه، اعلی، برتر. بالا. ارشد. واضح. معلوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

idea, concept, formula, generalization, hypothesis, notion, theorem, theory, thought - absent - mindedness, absence, dreaminess, inattention, pensiv ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جر و بحث کردن، مشاجره کردن بحث و گفتگو کردن، دلیل آوردن، استدلال کردن. زد و خورد. برخورد. تضاد، کشمکش. ستیزه، کشاکش، نبرد، برخورد، ناسازگاری، تضاد، ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

argue, clash, come to blows, differ, disagree, fight, quarrel, squabble

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تلافی کردن. تاوان دادن، عین چیزی را به کسی برگرداندن. وازردن. وازشتن. عمل متقابل انجام دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

give out, cast, drop, emit, give, radiate, scatter, shower, spill - cast off, discard, moult, slough

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

outstanding, brilliant, exquisite, fine, first - class, first - rate, good, great, superb, superlative, world - class عالی، ممتاز. بسیارخوب، شگرف. چش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

علاقه مند، مایل؛ جالب؛ بهره. منافع . علاقمند کردن، ذینفع کردن، بر سر میل آوردن، سهیم کردن، بهره، تنزیل، سود، مصلحت، دلبستگی، علاقه، قانون فقه: ربح، م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کلم. دله دزدی، کش رفتن، رشد پیدا کردن ( مثل سر کلم ) . پول. نان. چیپس. بی شرمی. فلز برنج money, blunt, brass, bread, chips, dibs, dinero, do - re - m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اشکبار. گریان. weeping, blubbering, crying, in tears, lachrymose, sobbing, weepy ( informal ) , whimpering

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوبرابر، بطورمضاعف، ازدوراه، ازدوجهت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

جسم جامد و سخت، مقاوم، یکدنده، تزلزل ناپذیر. مصرانه. قاطعانه. سرسختانه. لجوجانه. با یک دنده گی.