پیشنهاد‌های دکتر رسولی (١,٦٦٣)

بازدید
٣,٨٣٧
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Corpus سرمایه اولیه و اصلی، بدن، کالبد، نعش، مجموعه ای از نوشتجات، ( م. ل ) . تن، جسم، تنه، قانون فقه: عین، جسد Corpse نعش، لاشه، جسد،

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دایه، مادر رضاعی، پرستار، شیرده، مادر خوانده،

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Enable قادر ساختن توانا ساختن، وسیله فراهم کردن، تهیه کردن، اختیار دادن، کامپیوتر: توانا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

زمان صحیح، زمان درست، زمان واقعی، وقت مناسب، زمان مناسب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

پیشخوان؛ شمارشگر گیشه، دستگاه شمارنده، باجه، بساط، شمارنده، ضربت متقابل، درجهت مخالف، در روبرو، معکوس، بالعکس، مقابله کردن، تلافی کردن، جواب دادن، مع ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قوزک اول ماشه، توقف در حرکت، گیر در حرکت، لقی، قطع، انقطاع، دامن اویخته وشل لباس یا هر چیز اویخته وشل، ( درجمع ) شلوار کار کرباسی، سکون، کسادی، شلی، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فضای اشغال شده بوسیله ماده، پری، همگانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١١

جذاب، شیک تملق آمیز، متملق، چاپلوس، پاچه خواری becoming, effective, enhancing, kind, well - chosen - ingratiating, adulatory, complimentary, fawning ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شاخص اندکس، نما ( در ریاضی ) ، خط شاخص، شاخص ( در آمار ) ، راهنما ( مثلا در جدول و پرونده ) ، ( درکتاب ) جا انگشتی، نمایه، راهنمای موضوعات، فهرست راه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سقوط، ریزش، زوال، آروم باش، جدی نگیر، بی خیال بابا. . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تجربه امتحان سخت برای اثبات بیگناه، کار شاق، داوری ایزدی، قانون فقه: قضاوت الهی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کرم خزنده، خزیدن، لولیدن، مارپیچ کردن، علوم مهندسی: حلزونی، کامپیوتر: چند بار بازیاب، آدم پست و فرومایه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

گذاشتن قرار دادن، مطرح کردن، ارایه یا توضیح دادن، تحمیل کردن، عذاب دادن، تقدیم داشتن، ارایه دادن، در اصطلاح یا عبارت خاصی قراردادن، ترجمه کردن، تعبیر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Ye بله، بلی، Yo سلام غیر رسمی یا دوستانه، هی تو ، آهای، هوی Ya تو ، شما Yeah بله، آره Yesبله

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کتاب؛ رزرو کردن فصل یاقسمتی از کتاب، مجلد، درکتاب یادفتر ثبت کردن، رزرو کردن، اصول متداول یک ورزش، آگاهی در مورد نقاط قوت و ضعف حریف، توقیف کردن، قان ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

چیز ماده، کالا، جنس، مصالح، پارچه، پر کردن، تپاندن، چپاندن، انباشتن، چرخش توپ، علوم مهندسی: ماده اولیه، معماری: کالا، قانون فقه: متاع، بازرگانی: انبا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

کسب و کار موسسه بازرگانی، داد و ستد، سوداگری، حرفه، کاسبی، بنگاه، تجارت، قانون فقه: کسب، تجارت، بازرگانی: شرکت، تجارتخانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کنار، جنب جهت، پهلو کناره، طرف، سمت، پهلو، جنب، جانب، ضلع، کناره، طرفداری کردن، در یکسو قرار دادن، علوم مهندسی: ضلع، معماری: بر، ورزش: تیم، علوم دریا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

money, bread, cash, chips, coin, currency, greenbacks, jack, legal tender, scratch خمیر، پول نقد، سکه، ارز، نان، قانونی،

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

column, belfry, obelisk, pillar, skyscraper, steeple, turret برج ( مثل برج ) بلند بودن، معماری: برج، ورزش: برج شیرجه، ستون، آسمان خراش،

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

gloomy, bleak, cheerless, dark, depressing, discouraging, dreary, forlorn, sombre, wretched دلتنگ کننده، پریشان کننده، ملالت انگیز، تار، تاریک، مایو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آتش زدن، افروختن، شلیک کردن، شلیک، تیراندازی، حریق، تندی، حرارت، تفنگ یا توپ را آتش کردن، بیرون کردن، انگیختن، ورزش: شوت محکم و مستقیم، علوم هوایی: پ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اعتماد داشتن ایمان، توکل، اطمینان، امید، اعتقاد، اعتبار، مسئولیت، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها، ائتلاف، اعتماد داشتن، مطمئن بودن، پشت گرمی داشتن، اما ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بدهی بدهی داشتن، وام، قرض، دین، قصور، غین، بدهی، بازرگانی: بدهی، بدهکار بودن، وام

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تلاش کردن، تقلا کردن؛ کشمکش نبرد، تلاش کردن، مبارزه کردن، ستیز، کشاکش، تقلا کردن، کوشش کردن، دست و پا کردن، منازعه، کشمکش، تنازع، مجاهدت، مبارزه، با ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دادرس، قاضی بخش رئیس دادگاه بخش، رئیس کلانتری، رئیس بخش دادگاه، دادرس، قانون فقه: قاضی دادگاه، حاکم صلحیه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تلافی کردن تاوان دادن، عین چیزی را به کسی برگرداندن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

برگشت ناپذیر واگشت ناپذیر، تغییر ناپذیر، دگرگون نشدنی، بر نگشتنی، بر نگرداندنی، لغو نشدنی، علوم مهندسی: یکطرفه، معماری: برگشت ناپذیر، شیمی: برگشت ناپ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

چه شروع خوبی، آفرین پسر، بابا ایول ، ایوالله. . . . ، ماشالله. . . . ، آفرین به تو مرد. . . . ، ترکوندی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

خودخوری کردن، غصه خوردن افسرده بودن، افسرده کردن، دلتنگ کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ترک کردن، ول کردن، دست کشیدن ترک کردن کار، ترک، متارکه، رها سازی، خلاصی، ول کردن، تسلیم شدن، قانون فقه: تخلیه خانه، بازرگانی: از دست دادن کار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

گوژ، کوهان، برامدگی گرد، پیاده روی، قوز کردن، تروشرویی کردن، روی کول انداختن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مدتی است. . . . ، زمان طولانی است. . . . ، یه مدته مدیدی. . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اعتبار قابل اعتماد، قابلیت اعتماد، قابلیت اطمینان، کامپیوتر: قابلیت اطمینان، روانشناسی: پایایی، بازرگانی: قابلیت اطمینان، قابل اطمینان، علوم هوایی: ق ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ثابت، توپر، سخت پا، یکپارچه، یکسان، ماده جامد، سفت، محکم، استوار، قوی، خالص، ناب، بسته، منجمد، سخت، حجمی، سه بعدی، نیرومند، قابل اطمینان، علوم مهندسی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مابین ، درمیان، دربین، درمقام مقایسه amidst, among, betwixt, in the middle of, mid

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بینابین، متناوب، نوبت دار، نوبه ای، نوبتی، علوم نظامی: اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر، پراکنده، جسته گریخته، تیکه پاره، شکسته، دوره ای، ، هر از گ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

تقسیم کردن دو نیم کردن، میله های باقیمانده، یک پا جلو و یک پا به عقب، از جبهه دورافتادن، ترک، انشعاب، دو بخشی، شکافتن، دو نیم کردن، از هم جدا کردن، ش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

flames, blaze, combustion, conflagration, inferno - bombardment, barrage, cannonade, flak, fusillade, hail, salvo, shelling, sniping, volley - pass ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آتش آتش زدن، افروختن، شلیک کردن، شلیک، تیراندازی، حریق، تندی، حرارت، تفنگ یا توپ را آتش کردن، بیرون کردن، انگیختن، ورزش: شوت محکم و مستقیم، علوم هوای ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

رانندگی با ماشینی که قصد خرید آنرا دارید ببینید آنرا دوست دارید یا خیر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بانک، بانکداری کردن، در بانک گذاشتن کرانه رود، سکو، صخره زیرآبی کم ارتفاع، کنار، لب ساحل، ضرابخانه، رویهم انباشتن، کپه کردن، بلند شدن ( ابر یا دود ) ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

to look or behave like an older relative به کسی رفتن، شبیه کسی بودن She takes after her mom به مامانش رفته، شبیه مامانشه، عین مامانش هستش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بنارود، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان طارم در استان زنجان ایران، جمعیت این روستا در دهستان درام قرار داشته و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵جمعیت آن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

زدن، خوردن، اصابت، موفقیت، ضربه به توپ یا حریف، ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه، بوکس :، به هدف زدن، ضربه شمشیرباز به بدن حریف، طعمه دزدی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

strike, bang, beat, clout ( informal ) , knock, slap, smack, thump, wallop ( informal ) , whack - collide with, bang into, bump, clash with, crash a ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سر کیف، خوشحال، بذله گو، خیلی شاد و بشاش، کوک، مفرح، شوخ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

جمع کردن، خالی کردن آشکار، زلال، صریح، شفاف، زدودن، ترخیص کردن، روشن کردن، واضح کردن، توضیح دادن، صاف کردن، تبرئه کردن، فهماندن، کلید پاک کردن صفحه ن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

request, ask, challenge, inquire, interrogate, question - require, call for, cry out for, entail, involve, necessitate, need, want - claim, exact, ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در جواب how are you داده میشه یا میتونیم بگیم can't complain