پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٤٧١)
املای صحیحش فقط یه p داره: apologize امریکن apologise بریتیش
املای صحیحش فقط یه p داره: apologize امریکن apologise بریتیش
پیش رفتن ( با یک طرح یا انتخاب از بین چند گزینه )
● انتقاد غیرمنصفانه کردن، گیر الگی دادن ● با موتور یا ماشین به کسی یا حیوانی زدن ( عمدی ) ● کوچک کردن یه سازمان یا تجارت در ابعاد و اهمیت ● اگر اسم ...
be subject to مشمول چیزی شدن ( مورد اعمال قرار گرفتن چیزی )
the fact that people are made to follow rules in a very ● severe way: They were punished with unusual rigour. یه جوری سختی و مشقت تحمیلی ● the qual ...
be struck by something به چیزی برخورد کردن، تصادم کردن ( بهم کوفته شدن )
مایه شگفتی
●صفتی که مقاومت یا مخالف در برابرش سخته an overwhelming desire/ need ● بسیار زیاد، زایدالوصف An overwhelming majority has voted in favour of the pro ...
load - bearing wall
● صدا زدن ( حتی در ذهن، مثلا فلانی ، بهمانی رو دوست صمیمی خودش میدونه، این "میدونه' اینجا با call میاد ) ، نامیدن ● فراخوان چیزی رو دادن، تصمیم به ش ...
گونه هایی که چال دارن
slim: لاغر، نحیف slender: باریک اندام، لاغر ( که جذاب است )
جثه، بدن ( از لحاظ ترکیب و ماهیچه )
wear his/her hair up: موهاشو بالا میده، موهاشو بالا میبنده
● مشکوک مرجع سایت کمبریج ( جالبه که یکی از دوستان میگه معنی مشکوک نمیتونه درست باشه، واقعا نمیدونم چی بگم! ) making you feel that something illega ...
پستونک: pacifier شیشه شیر: baby bottle
پستونک: pacifier شیشه شیر: baby bottle
● سرکیسه کردن، کلاه گذاشتن سر کسی ● یه دفعه کندن ( یا کشیدن ) چیزی
to ( feel ) paranoid ● داشتن این حس که دیگران میخوان به شما آسیب بزنن ( یه جور بیماری ذهنی هم هست ) ● بدگمان بودن و اعتماد نداشتن در مورد چیزی
عاصی کننده
عاصی کردن
● املای صحیح: pilgrim زائران: pilgrims سفر زیارتی: pilgrimage به زیارت رفتن:do a pilgrimage
cheerful, happy and doesn't worries even if he or she gets in trouble آدم همیشه خنده رو و شاد، انسان سرخوش
● وبال گردن، باعث دردسر، اعصاب خورد کن
به بطالت گذراندن
very different from= in marked contrast to/with خیلی متفاوت از ، دارای تفاوت زیاد
خیلی جور بودن با هم
عاقل
دوستان brainly نداریم، بلکه brainy هستش، به معنی "عاقل"
تو ذات من نیست
اگر بخواد حرف اضافه بگیره، از with استفاده میکنیم. . Her teachers seem satisfied with her progress
یکی از معانی: فهمیده، با درک
spectacular
● historic: مهم ( قابل ثبت در تاریخ از لحاظ اهمیت ) ، با اهمیت ( کم سابقه یا بی سابقه ) مثلا: a historic day: یک روز تاریخی ( با اهمیت ) a histori ...
● historic: مهم ( قابل ثبت در تاریخ از لحاظ اهمیت ) ، با اهمیت ( کم سابقه یا بی سابقه ) مثلا: a historic day: یک روز تاریخی ( با اهمیت ) a histori ...
roofed بازار سرپوشیده: roofed bazaar
belong to
middle ages قرون وسطی
middle ages
● در مورد افراد مسن: hale and hearty as fit as a fiddle ● در مورد سایر افراد: invigorated
nimble
● جا این "جا" میتونه یه محفظه، مادگی ( مثلا سر پیچ لامپ یا پریز ) ، ظرف و هر چیزی باشه، در کل اون چیزی که تو فارسی بهش میگم یه "جا" برای چیزی
● مورد استفاده قرار دادن ( به طور خیلی موثر ) ● تجهیزات و سرباز ها رو به جایی که نیازه بردن
● خراب کردن، از بین بردن ( معنوی یا مادی ) he wrecked his chance of promotion. the hurricane wrecked our old house. ● کشتی یا وسیله نقلیه که به شد ...
treasure: گنج treasure trove: گنجینه
a group of animals that includes cows, buffalo, and bison, that are often kept for their milk or meat: گاو، بوفالو، گاومیش و . . . که برای تولید گو ...
● قبلی ، پیشین ● زودتر، پیش تر
● used to sth: کاری یا چیزی که قبلا انجام میشده و به جور عادت قبلی He used to see visit his grandma قبلنا میرفت به دیدن مادر بزرگش ● be used to: عادت ...
● try