پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٧١)

بازدید
٢,٣٦٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در تعامل و همکاری با، کارکردن با . . . برای دستیابی به هدفی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهارت های فکری ( ذهنی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

دوستانی که "مکمل غذایی" ترجمه کردن باید عرض کنم تو دیکشری کمبریج چیزی به این عنوان وجود نداره و برای "مکمل غذایی" از لغت supplement استفاده میشه. 😊

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بعدِش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

● چرخیدن The Earth takes approximately 365 days to go round the Sun. ● به همه رسیدن، به اندازه کافی موجود بودن There weren't enough chairs to go r ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به طور خیلی کلی، در جامع ترین حالت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

آقای مجتبی و خانم نیلوفر، اول اینکه من لشکانی هستم جسارتا نه اشکانی 😊، صد البته که یک واژه معنی های مختلفی داره، اما زمانی آوردن ترجمش سودمنده که وا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هیچ وجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

chiropractor

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

chorus

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همچین فعلی نداریم، گذشته و اسم مفعول dig میشود: Dug

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

● پوشش، لایه A thick mantle of snow lay on the ground. ● شنل ( در قدیم ) ● لایه زیرین پوسته زمین و روی هسته، جبه ● مسئولیت، پست He inherited the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پله اول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به وجد آوردن، مجذوب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

● ناکافی بودن The inadequacy of the budget is likely to cause problems. ● عدم اعتماد به نفس I always suffer from feelings of inadequacy when I'm wi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

practitioner: کارورز general practitioner: پزشک عمومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

● مقام، رتبه سابقه، مدت پابرجایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تنها مورد نیست ( موارد مشابه دیگری نیز هستند ) ، تنها کسی نیست . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

● پرنده ● توپ بدمینتون ( پردار ) ● دختر جوان ● نوع شخصیت Ali is a hard - working old bird

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ورداشون و بردن، غر زدن ( چیزی که متعلق به کس دیگستو بگیری )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

علوم اجتماعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قااب گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Ten/ fifty . . . pounds a head یعنی بیشترین مقدارش میتونه ده/پنجاه . . . پوند باشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف اضافه آن در جمله "with" است. His parents are unsatisfied with him.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

● گوساله، بچه آوردن ( گاو و سایر پستانداران بزرگ ) ● تکه ای از یخ های قطبی □ توجه شود که ساق پا میشه Calf و ساق های پا میشه Calves .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پیروی کردن، دنبال کردن یک ایده یا نظر دیگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

● روزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درون نگرانه، برخاسته از ذهن، فکر و احساس شخصی خود شخص تا صحبت با افراد دیگر She is famous for her introspective songs about failed relationships.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

لات و لوت دسته، اکیپ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خودشون نوشتن "برزشناس"، آخه اون برزه یا بزر؟؟

پیشنهاد
٢

به حساب تجربه ( اندوزی ) گذاشتن، درس گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

محاکمه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

محاکمه کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

prosecute

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

میزان، درجه ارزیابی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● به تفاوت دو عبارت دفت کنید: In a years time 1: تا یکسال، یعنی این یکسال هم باید تموم بشه، بعد از اون مطمعنن این کار انجام میشه یا انجام شدست. In ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

● تامین منابع کردن، تخصیص پول و بودجه به منظور هدفی خاص ● هدایت کردن یا مدیریت کردن احساس یا فکر به سمت ( به منظور دستیابی ) یک هدف خاص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

● ناسپاس بودن نسبت به کسی یا داشتن چیزی، عادی شدن اهمیت ندادن به وجود شخص یا چیزی ارزشمند در زندگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

* عمیقا تاثیر گذار * فراگیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به صورت جداگانه، به صورت تک تک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

از بین رفتن، اضمحلال اجاره ( دادن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مهاجری که تازه به یک منطقه یا کشور آمده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی گیاه دریایی که دارویی نیز است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بچه کل کثیف و شلخته sea urchin: نوعی موجود ریز دریایی که تیغ تیغی هست و اما غذای بسیاری از موجودات دریایی محسوب میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تا زمانی نامعین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بروز دادن، هویدا ساختن بارز ، هویدا فهرست مسافران و کالاها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمانی رایج ( بود ) در گذشته رایج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مانع ویا عامل تاخیر دریک روند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

باری از روی دوش کسی ورداشتن

پیشنهاد
٠

ease the burden