پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨٠)

بازدید
٢,٥٤١
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

● قوت گرفتن ● نهادینه شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در منزل، خانگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● عقب افتاده ● به پشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

● به قطعات خیلی ریز ● با ظرافت ● به دقت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در هم آمیختگی نامنظم چیزها، توده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

a piece of electronic equipment that connects computer networks to each other, and sends information between networks روتر یا مسیریاب، دستگاهی است ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

● قراره که ( اینجوری باشه یا کتری رو انجام بده )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Colander

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

● دارای نتیجه معکوس ( نسبت به آنچه میخواستی یا انتظار داشتی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● باقی مانده و پابرجا به مدت طولانی مثل عقیده و باور "قدیمی"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بر خلاف نظر آقای امیرمحمد ما اصلا consule نداریم، بلکه همین console هست و به معانی: ●1. دلگرمی دادن، تسلی دادن ● 2. کنسول ( بازی ) ، در واقع وسیله ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دنبال کسی راه افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

همان طور که انتظار می رفت. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رقابت تنگانگ، رقابت نزدیک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

● نگران کننده, اظطراب آور ●تغییر دهنده، عامل تغییر سریع و غیرمنتظره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● مشتی ( تعدادی ) از چیزی ● شر و شور ( نه صرفا بچه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● اندازه گیری کردن، وسیله اندازه گیری ● سنجیدن، برانداز کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

● ساکن، راکد ● بی روح، بی جان ● خنثی، واکنش ناپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشابه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کد گذاری ( نام گذاری ) شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

علم داروسازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فقط همراه با نسخه ( قابل تهیه است ) ، مثل مرفین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● لرزان ● غیرقطعی ● آشفته و نگران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوستان دقت کنن که این کلمه صفت نیست بلکه اسم هست، به معانی: ● ماده خارش آور یا دردزا ● دردسرساز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

● همه جوره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

● صفت: دارویی ● اسم: شرکت دارویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● شکل شانه و پشت و گردن، وضعیت نشستن و یا ایستادن ● موضع، رویکرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● سفتی، سختی، اسپاسم ( عضلانی ) ● سخت بودن ( در برقراری ارتباط با طرف ) ، رسمی و جدی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Informed by: با توجه به . . . ، با در نظرگرفتنِ . . . ، با علم به. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مستقیم به سراغ چیزی رفتن ( در واقع برگشتن ) که قبلا توش بودی یا در اون فعالیت داشتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تحلیل رونده، رو به نزول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کیف کردن، حال کردن ● مخصوصا چیزی که باعث حال گیری از کس دیگه میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرا گرفتن، آکندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چیره دست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

در خدمتم، بفرمایید ( صحبت کنید یا بپرسید )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

neuroticism

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Entitlement

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Driven

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Authoritative

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Unyielding

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Potent

پیشنهاد
٠

Re - enact

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cursory Superficial

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Shrug off

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Connotation

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Slap a label on

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Get rid of Get away with

پیشنهاد
٢

as such

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Cerebral

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Pampered, spoilt