1. that event led to the demise of feudalism
آن رویداد موجب فنای فئودالیسم شد.
2. the watergate scandal led to nixon's demise
رسوایی واترگیت منجر به برکناری نیکسون شد.
3. The demise of the industry has caused untold misery to thousands of hard-working tradesmen.
[ترجمه مصطفی بدری] نابودی این صنعت باعث بدبختی بیشماری برای هزاران کاسبکار سختکوش شده است.|
[ترجمه گوگل]از بین رفتن این صنعت برای هزاران تاجر سخت کوش مصیبت بی حد و حصری به بار آورده است[ترجمه ترگمان]مرگ این صنعت باعث بدبختی بیشماری به هزاران کاسب کار سخت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The war brought about the industry's sudden demise.
[ترجمه گوگل]جنگ باعث نابودی ناگهانی این صنعت شد
[ترجمه ترگمان]جنگ، مرگ ناگهانی این صنعت را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنگ، مرگ ناگهانی این صنعت را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I agree that the demise of London zoo would be terrible.
[ترجمه گوگل]موافقم که نابودی باغ وحش لندن وحشتناک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]موافقم که مرگ باغ وحش لندن وحشتناک خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موافقم که مرگ باغ وحش لندن وحشتناک خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The demise of the company was sudden and unexpected.
[ترجمه گوگل]سقوط این شرکت ناگهانی و غیرمنتظره بود
[ترجمه ترگمان]مرگ شرکت ناگهانی و غیر منتظره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرگ شرکت ناگهانی و غیر منتظره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The committee's demise was generally attributed to factionalism and a lack of interest among other Contact users.
[ترجمه گوگل]سقوط این کمیته عموماً به جناح بندی و عدم علاقه در میان سایر کاربران تماس نسبت داده شد
[ترجمه ترگمان]مرگ این کمیته به طور کلی به دسته بندی و عدم علاقه میان دیگر کاربران آشنا نسبت داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرگ این کمیته به طور کلی به دسته بندی و عدم علاقه میان دیگر کاربران آشنا نسبت داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Occasionally he would seek to expedite his victim's demise as best he could.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او به دنبال تسریع در مرگ قربانی خود به بهترین شکل ممکن بود
[ترجمه ترگمان]گهگاه می کوشید تا هرچه زودتر مرگ قربانیش را سریع تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گهگاه می کوشید تا هرچه زودتر مرگ قربانیش را سریع تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. When the long-delayed demise of the dinosaurs finally occurred, the crash was spectacular.
[ترجمه گوگل]وقتی سرانجام مرگ دایناسورها با تاخیر طولانی اتفاق افتاد، سقوط تماشایی بود
[ترجمه ترگمان]وقتی سقوط طولانی دایناسورها در نهایت رخ داد، سقوط تماشایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی سقوط طولانی دایناسورها در نهایت رخ داد، سقوط تماشایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Open access would lead to the demise of such long-term contracts.
[ترجمه گوگل]دسترسی آزاد منجر به از بین رفتن چنین قراردادهای بلندمدتی می شود
[ترجمه ترگمان]دسترسی آزاد منجر به نابودی چنین قراردادهای بلند مدت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دسترسی آزاد منجر به نابودی چنین قراردادهای بلند مدت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This can easily cause anorexia and finally the demise of the stressed subject.
[ترجمه گوگل]این به راحتی می تواند باعث بی اشتهایی و در نهایت مرگ سوژه تحت استرس شود
[ترجمه ترگمان]این می تواند به راحتی منجر به مرگ و درنهایت فوت سوژه استرس زده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این می تواند به راحتی منجر به مرگ و درنهایت فوت سوژه استرس زده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If they are correct, his demise has to be the ultimate consequence of road rage.
[ترجمه گوگل]اگر آنها درست باشند، مرگ او باید نتیجه نهایی خشم جاده باشد
[ترجمه ترگمان]اگر صحیح باشند، مرگ او نتیجه نهایی خشم جاده ها خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر صحیح باشند، مرگ او نتیجه نهایی خشم جاده ها خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is best reflected in the demise of the Yiddish-language press in New York.
[ترجمه گوگل]این به بهترین وجه در سقوط مطبوعات ییدیش زبان در نیویورک منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]این موضوع به خوبی در نابودی مطبوعات زبان Yiddish در نیویورک منعکس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این موضوع به خوبی در نابودی مطبوعات زبان Yiddish در نیویورک منعکس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To create a demise or bareboat charter, an owner must relinquish possession, control and navigation of the vessel the charterer.
[ترجمه sara] برای اجاره ( چارتر ) دربست قایق مالک باید از تصرف ( مالکیت ) ، کنترل و هدایت کشتی در قبال اجاره کننده دست بکشد.|
[ترجمه گوگل]برای ایجاد چارتر مرگ یا قایق برهنه، مالک باید از مالکیت، کنترل و ناوبری کشتی اجارهکننده صرفنظر کند[ترجمه ترگمان]برای ایجاد یک منشور یا لغو منشور، مالک باید مالکیت، کنترل و هدایت کشتی را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید