high pitch

جمله های نمونه

1. He raised his voice to an even higher pitch.
[ترجمه گوگل]او صدایش را تا حدی بالاتر برد
[ترجمه ترگمان]صدایش را بلندتر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her voice has a very high pitch.
[ترجمه گوگل]صدای او صدای بسیار بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]صدایش خیلی بلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ultrasonic waves are at a higher pitch than the human ear can hear.
[ترجمه گوگل]امواج مافوق صوت در گامی بالاتر از گوش انسان هستند
[ترجمه ترگمان]امواج فراصوت در ارتفاعی بالاتر از گوش انسان قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One emits a low sound. the other a sound of higher pitch.
[ترجمه گوگل]یکی صدای ضعیفی منتشر می کند صدای دیگر صدای بلندتر
[ترجمه ترگمان] یه صدای آهسته تولید میکنه صدای دیگری به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A train whistle or siren has a higher pitch as the train approaches than when it recedes.
[ترجمه گوگل]صدای سوت یا آژیر قطار با نزدیک شدن به قطار نسبت به هنگام عقب نشینی بلندتر است
[ترجمه ترگمان]سوت قطار یا آژیر خطر بالاتری را نسبت به دور شدن قطار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I accompanied it however with gables, and high pitched roofs with dormers.
[ترجمه گوگل]با این حال من آن را با شیروانی و سقف های شیب دار با خوابگاه همراه کردم
[ترجمه ترگمان]با این همه، با gables کوچک، و پشت بام های مرتفع، همراه با dormers همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Or heard yourself screaming in a high pitch while arguing fruitlessly with your nearest and dearest?
[ترجمه گوگل]یا شنیده اید که در بلندی فریاد می زنید در حالی که بی نتیجه با نزدیک ترین و عزیزترین خود بحث می کنید؟
[ترجمه ترگمان]یا صدای فریاد کشیدن خودت را در یک زمین بلند در حالی که با همه نزدیک تر و dearest مشغول جر و بحث بود، شنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To maintain the row's high pitch of energy, you need to make sure that sympathy is withheld by all parties.
[ترجمه گوگل]برای حفظ سطح بالای انرژی ردیف، باید مطمئن شوید که همه طرف‌ها از همدردی خودداری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برای حفظ نقطه اوج انرژی، باید مطمئن شوید که همدلی توسط همه احزاب نگه داشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The greatest sweetener of human life is Friendship. To raise this to the highest pitch of enjoyment, is a secret which but few discover. Joseph Addison
[ترجمه گوگل]بزرگترین شیرین کننده زندگی انسان دوستی است بالا بردن این رازی به بالاترین سطح لذت، رازی است که افراد کمی آن را کشف می کنند جوزف ادیسون
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین sweetener زندگی انسانی دوستی است برای این که این را به اوج لذت برساند رازی است که فقط عده کمی آن را کشف می کنند جوزف آدیسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It will therefore be of higher pitch.
[ترجمه گوگل]بنابراین گام بالاتری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]بنابراین درجه بالاتری خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. High pitched roofs contain the typical ornamental dormers.
[ترجمه گوگل]سقف های شیبدار دارای خوابگاه های تزئینی معمولی هستند
[ترجمه ترگمان]سقف های بلند بالایی از رنگ های آراسته و آراسته قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their anger was worked up to a high pitch.
[ترجمه گوگل]خشم آنها تا حدی بالا کشیده شد
[ترجمه ترگمان]خشم آن ها تا حد زیادی بالا رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Interest in his paintings is at a high pitch.
[ترجمه گوگل]علاقه به نقاشی های او در سطح بالایی است
[ترجمه ترگمان]علاقه به نقاشی هایش بسیار بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Emotion was at a high pitch.
[ترجمه گوگل]احساسات در سطح بالایی بود
[ترجمه ترگمان]احساس ناراحتی شدیدی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] گام بلند

انگلیسی به انگلیسی

• raised pitch, acute sound

پیشنهاد کاربران

سطح بالا، حد بالا
high - pitched noise/sound: صدای زیر ( با فرکانس بالا )
low - pitched noise/sound: صدای بم ( با فرکانس پایین )
صدای بلند
جیغ بنفش

بپرس