پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٥٠٧)

بازدید
٦,٢٧٤
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

• مرور کردن • تجدید نظر کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ray

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

یه مسلمون نیومد بگه مساحت به انگلیسی چی میشه!! خسته نباشید واقعا، میشه area دوستانی که قاعدتا برای همین ترثرجمه انگلیسی دنبالشین

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

Capsicum

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ponder

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

contemplate

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

far/further afield = a long/longer distance away خیلی دوردست منبع: کمبریج

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قادر ساختن کسی به شناخت و فهم چیزی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای درست: legitimacy

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Clothes: لباس ها Cloth: پارچه Clothing: پوشاک A piece of clothing: لباس مورد اول اسم جمع ( همیشه فعلش جمعه ) ، موارد دوم تا چهارم همیشه فعل مفرد میگ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوستان این کلمه به هیچ عنوان صفت نیست، منبع هم دیکشنری های معروف مثل لانگ من و کمبریج هست، به معنی “نبوغ” و یا “ شخص نابغه” ، در معنای دوم بعضی دوست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

دقت کنید که have hand in sth یعنی دست داشتن در چیزی، اوکی، اما تو یه جمله اگر have handed in دیدین اون have مال زمان حال کامل هست و در واقع فعل ما ای ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

فقدان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to work slowly or make slow progress, especially in a way that is boring یه سری لغتا واقعا هیچی معنی انگلیسیشون رو نمیگیره، مثه این، منبع لانگ من

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان دقت کنن که seashell در واقع پوسته خالی صدف هست که گوشتی توش نیست، مثه همین صدفای کنار ساحل، اون صدفی که توش گوشته و خوراکیه میشه clam

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

جور بودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیش تمرین

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• جناب نظری، اتفاقا “فاصله جنسیتی” درستی، نه تبعیض! تبعیض جنسی یا جنسیتی میشه gender bias. اینجا منظور همون شکاف و فاصله ای هست که وجود داره، نه شکا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماده مخدر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکار کردن در جنگل ( اینجا منظور از بگ همون کیسه ای هست که پرندگان شکار شده رو توش میریزن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

لازم الاجرا شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Be discounted: به حساب نیاوردن، جدی نگرفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستخوش تغییر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تبعیت کردن، رفتار کردن بر اساس عرف

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حال گسترش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

• اگر ابتدای جمله باشد: بدین سان • اگر وسط جمله با that بیاید: به خودی خود • اگر وسط جمله و بعدش ویرگول بیاید: به معنای واقعی کلمه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

• پرسه زدن • برانداز کردن ( با چشم )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سر شاخ شدن با حریف ( بازیکن حریف )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیگه از . . . نگم ( براتون )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پلمپ کردن، تخته کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشق متقابل داشتن، دوست داشتن کسی که بهت عشق میورزه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آیا طرف مقابل هم دوسم داره ( عاشقمه ) ؟

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مورد تایید بودن از لحاظ ( از نظر )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پا به ماه بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در ورزش: شرایطی که در اون شخص یا یک تیم به دلیل فشار و توقعات بالا نمیتونه عملکرد مطلوبی از خودش ارایه بده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موهای وزوزی و غیرصاف

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر "شک و پیک" : صاف و صیقلی ( مثلا مو )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In existence : موجود، چیزی که وجود داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مست و مدهوش چیزی شدن، از خود بیخود شدن به خاطر چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Rim

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سر کردن و گذران یک روز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

•الکی، بیخودی مثلا وقتی میگیم� بیخود نیست که میگن…� یا � یا بیخودی بهش هرکول نمیگن ( حتما قدرت زیادی داره ) � • مفتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

an occasion when you practise a particular activity, performance, or journey در واقع از پیش تمرین کردن یا تست کردن یه چیزی برا اینکه بفهمی چقدر سخته، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آخه پدرتون خوب مادرتون خوب، اومدین اینجا ترجمه کردین تراشد تراگذر ترا چی چی، مگه ما دانشجوی ادبیات باستانی هستیم، طرف به این ترجمه برای کار روزمرش نی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میتونه معنی “ مربوط به خانه و منزل “ هم داشته باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وضعش خوبه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

با احترام به دوستان این کلمه بک اسم هست نه صفت، پس باید بگیم “ یک شخص یا یک چیز دردسر ساز” ، “ آدم یا چیزی که کار خراب کن هست” معنای دیگری هم داره ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

To honk somebody off یعنی To irritate somebody آزاردن، رو مخ رفتن، عصبی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

emblem

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چیز جالب و باحالی گفتن