پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٧١)

بازدید
٢,٣٦٨
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

genuine

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پایان رسیدن ( یک برنامه یا جلسه ) our programme is up

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح: recap معنی: بازگویی و مرور نکات

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشکل بالقوه ای بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

● فقط دوستان در نظر داشته باشن اگر خواستن بگن مثلا "کتاب اقتصادی" ( در واقع کتاب مربوط به علم اقتصاد ) , باید بگید: economics book اینجا این کلمه جمع ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to bring sb up to date on sth کسی رو از آخرین موضوعات مربوط به چیزی باخبر کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

. . . I keep meaning to دنبال اینم که . . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قربون صدقه رفتن، مهر ورزیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

give sweets to someone: قربون صدقه رفتن، مهر ورزیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تدارک دیدن یک اجرا از صفر تا صد ( طرح اولیه، تمرین و اجرای نهایی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

● دوره ( که به دریافت یک مدرک ختم میشه )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تبحر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چیزی که به شخصه دیده شده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

گیلکی: گربه در گویش مازنی به گربه بامشی میگن نه پیچا.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان گیلکی: جوجه ( پرنده کوچک )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی مار بی خطر و زردرنگ ( بسیار ترسو نسبت به انسان ) که در گویش گیلگی به این اسم معروف است .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادمین عزیز، دمرده گویش مازنی صرف نبست، در گیلان هم به وفور استفاده میشه، با همین معنی، ، نمیدونم روی چه حسابی به عنوان گویش مازنی معرفی کردید. حداقل ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آرامش خاطر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● خوشایند، دوست داشتنی She has an agreeable personality ● قابل پذیرش Finding an agreeable compromise to both sides □ منبع: کمبریج

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

● متوازن و آهنگین ● دوستانه و مسالمت آمیز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

●معنی ها همه فالی، فقط خدمت اون دوستانی که همیشه sympathy رو با empathy اشتباه میگیرن یه توضیحی عرض کنم تا روشن تر بشه براشون، ■ Empathy is shown i ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● افرادی که خلق و خوی خیلی شبیه به هم دارند مترادف: to be kindred spirits

پیشنهاد
٠

مورد علاقه کسی بودن، شخصی که معیار های مورد نظر طرف رو برای دوستی چه با جنس موافق و چه جنس مخالف داره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آسانگیر و یا بی خیال دنیا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to be laugh a minute چیزی یا کسی که خیلی جالبه و اسباب خنده رو فراهم میکنه، اما این واژه اغلب کنایه آمیز استفاده میشه و معنی برعکس میده ( یعنی چیزی ک ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

● در حد ( انجام ) کاری یا چیزی بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

to be put in charge of sth مسئولیت چیزی به کسی واگذار شدن ( مخصوصا در غیاب مسئول اصلی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بچه داری ( مراقب از بچه )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از آن لحاظ

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

انجام کاری که نشون بده داری اظهار پشیمونی میکنی و متاسفی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

invade: هجوم بردن evade: قسر در رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

invade: هجوم بردن evade: قسر در رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویروس عامل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

● infestation: آلودگی بیرونی، وجود حشرات و حیواناتی که عامل بیماری هستند ● infection: عفونت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

چشم انداز ( فرصت های ) شغلی که میتونی در آینده داشته باشی ( با توجه به شرایط و سابقه حال حاضر )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

● اگر اسم باشد ( تلفظ: بافِی ) : غذایی که به صورت سلف سرویس ارائه میشود. ● اگر فعل باشد ( تلفظ: بافِت ) : پشت هم به چیزی برخورد کردن ( مثل کشتی که ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

on a sixpence سه سوت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصلا شباهتی ندارد، این کجا و آن کجا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● قابل تردد ● قابل قبول

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفاهم داشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

احساس خوشبختی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک رابطه love - hate در واقع بر خلاف ظاهرش که شاید نشون دهنده یه رابطه سطحی باشه، نشون دهنده یک رابطه عاطفی عمیق هست که دو طرف بعضی اوقات از روی شدت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک رابطه love - hate در واقع بر خلاف ظاهرش که شاید نشون دهنده یه رابطه سطحی باشه، نشون دهنده یک رابطه عاطفی عمیق هست که دو طرف بعضی اوقات از روی شدت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امر رایج

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امری رایج بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اگر فعل باشه: ● با هم ملاقات کردن ( از قبل تعیین شده ) ، قرار مدار داشتن ( معمولا رابطه آشنایی ) اگر اسم باشه get - together : ● دور همی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be the apple of someone's/somebody's eye نور چشمی کسی بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

آبادیس پنجاه تا جمله نمونه آورده، آخرش نمیتونی بفهمی حرف اضافه این فعل چیه ( البته هم فعل هست و هم اسم ) ، پیشنهادم به مدیریت محترم آبادیس اینه که تو ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

● مکان یا یا چیزی که حال و هوای خوبی داره یا حس خوبی منتقل میکنه ● جوی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با احترام به آقای عزیزنژاد، فرمایش شما رو اینجا دیدم یاد حرف مرحوم سیروس گرجستانی تو سریال "متهم گریخت" افتادم که از معلم زبان پرسید اگزوز به انگلیسی ...