پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٥٠٧)

بازدید
٧,٣٨٢
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a situation in which you balance two opposing situations or qualities: * There is a trade - off between doing the job . accurately and doing it qui ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

• کجا دیدم شمارو؟! * دررواقع وقتی به کار میره که میدونی یه نفرو قبلا یه جا دیدی اما یادت نمیاد چه زمان و مکانی. “ به جا نمیارم” معادل بدی نیست اما مع ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In case of

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

* تا جای ممکن * به طور کامل All the way to: تاااااااا Owls have feather all the way to their toes. جغدها تا اون انتهای انگشتانشون پر دارند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

* از هم باز شدن Spread out, spread apart

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

• بهره بردن از نتیجه مستقیم کار یا تلاش خود • درو کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

probability

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانگین: mean میانه: median مد: mode

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانگین: mean میانه: median مد: mode

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دوستان دقت کنن که این فعل رو با “ starve” که به معنی “ گرسنگی کشیدن یا قحطی زده بودن” هستش اشتباه نگیرید.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معانی دوستان که بسیار عالی و کافی هستش، فقط خواستم عرض کنم این فعل رو با “strive” که به معنی “ کوشیدن و جهد کردن” هستش اشتباه نگیرید چون خودم این مشک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

* انزجار داشتن از To abhor sth • دقت کنید که خرف اضافه نداره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مذهبی بودن ( دررواقع اهمیت بسیار به دین و مذهب و به جا آوردن مناسک دینی دادن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dispense: بیرون دادن، توزیع کردن dispense with sth/sb: استفاده نکردن یا خلاص شدن از چیزی یا کسی که دیگه نیازی بهش نیست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تداعی شدن و یادآوری یک خاطره خوب یا لحظه شاد در گذشته

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقت، هزینه و انرژی گذاشتن برای اینکه تو یه حرفه اسم و رسمی پیدا کنی ( یه چیز تومایه های " یه کاری دست و پا کردن" اما خوب بازم دقیقا این معنی رونداره )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

جناب آقای کوروش شفیعی، در معنای انگلیسیش هم ترجمه خانم عالمی درست هستش، چرا میفرمایید که اشتباهه. این ترجمه دقیق دیکشنری کمبریج: livestock: animals a ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

چراغ آویز

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Forum

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجمع Forums: مجامع

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

• گردهمایی، اجتماع ( وقت که گروهی از مردم همدیگه رو ملاقات میکنن یا یه جا جمع میشن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ذاتا، به ذات، چیزی که واقعا هست ورای اینکه چطور به نظر میرسه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Mutual, reciprocal

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوستان معانی مثل مقاومت، استقامت، تاب آوری و اینها خوب به معنای کلمه خیلی نزدیکه بازم متفاوت ازش هست، تاب آوری و استقامت خوب در واقع قدرت تحمل شمارو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دور از دسترس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اگر اسم باشه: * محدوده دسترسی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نادم، نادمانه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

* dwell: سکونت داشتن، زندگی کردن ( از نظر فیزیکی ) * dwell on sth: فکر کردن یا صحبت کردن ( به قولی کلید کردن رو موضوعی ) در مورد چیزی ( مخصوصا چیزی ...

پیشنهاد
١

family discord

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اختلاف خانوادگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رمزگشایی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برشمردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشغول چیزی ( کار با چیزی ) بودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

compasses

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

set square

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

protractor

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

با content اشتباه نگیریدش: * context: 1 ) نوشته یا متنی که برای توضیح عبارتی میاد 2 ) بستر، زمینه *content: 1 ) مفاد، محتوا 2 ) راضی ( کردن ) ، ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنجره * توگیلکی به زلزله هم معروفه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای درست : cohesion

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

broccoli

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

املای درست: blonde hair

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بابا دست وردارین از این همه استعارات واصطلاحات ادبی! اون بنده خدایی که میاد اینجا دنبال ریشه های فارسی یا خارجی لغات نیست بخدا، اونارو جناب معین و بز ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

* طبق قانون، از نظر قانونی * از نظر شخصیتی یا سلامت کلی بدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

با احترام به همه دوستان گرام این کلمه اسم نیست که بخواد معانی مثل "ریزبین" یا " جزییات دقیق" و . . . داشته باشه. بلکه صفت هست و به معنی: * با دقت و ت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای درست: suppress معنی: سرکوب کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Simply Genuinely

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Genuinely

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

جالبه ترجمه "چهارراه" بیشترین لایکم خورده!! دوستان معنیش چهار راه نیست اصلا. شاید تو فیلمی جایی برای سهولت چهارراه معنی کردن براتون اما در واقع معنیش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

• توافق رسمی • سازش • تسویه • محل استقرار ، محل اسکان ( جایی که قبلا کسی نبوده • استقرار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

• وثیقه • جانبی