پیشنهاد‌های محمد یعقوبی (٢٠٨)

بازدید
٦٤٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نصیحت مالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از نردبان بالا رفتن. البته به صورت دستوری هستش. از پله ها بالا برو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Penalty box میشه محوطه جریمه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارت زرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منطقه دفاع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جام جهانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثلا گزرشگر میگه یه پاس خطرناک. . . معادل همونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فوتبال زنان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طفلکی. بیچاره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میشه بخدا اگه بدونم. یا روحم م خبر نداره. اگه دوست داشتید لایک کنید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با هر بدبختی که شده. هم معنی By hook or by crook.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوستان یکی از معانیش میشه پیش بینی کردن To predict.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو موقعیت کاملا متفاوت بودن. That's a whole new ball game.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Support someone. کسی حمایت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت تعقیب بودن. He's been at large for five years.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال a breed of cat/ a breed of dog گونه ای از سگ یا گربه. با کلمه bread نان اشتباه نگیرید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خرت و پرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توجه کسی را جلب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Scented. دقت کنید smelly میشه بدبو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فرقش با logging اینه که logging می تونه برای سلامت جنگل مفید باشه مثل بریدن درخت های پیر ولی deforestration نه نمی تونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ازدواج اجباری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اجرای قسمتی از تعهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اتباع بیگانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ابرام کردن حکم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خودرو سازی کلمه بهتری هستش. Automative industry صنعت خودروسازی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

یک نوع بازی هم هستش let's play boatman

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به جمع ما خوش امدید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

وعده سرخرمن دادن. مترادف Dangle a carrot in front of someone

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

هرچی بکاری همون درو می کنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بهترین معنی ، پیش میاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کلا میشه طفلکی چه بچه باشه چه بزرگ سال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنای اسمیش میشه گوشه معنای فعلیش میشه گوشه انداختن مثلا Corner him بندازش گوشه رینگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازار در دست گرفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فرقش با throw at اینکه throw to به آرامی پرتاب می کنیم تا شخص اون وسیله را بگیرد. ولی در throw at چیزی پرتاب می کنیم تا به شخص برخورد کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

به معنای پرتاب کردن هستش فرقش باthrow to این است که این کلمه یعنی چیزی محکم پرتاب نی کنیم تا به شخص برخورد کنه. اما throw to چیزی پرتاب می کنیم تا ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Grant. God has granted this life to us

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هم معنای فعلی داره و هم اسمی. خرابکاری کردن ، خرابکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هزینه های اساسی. یا اصلی. با expensive اشتباه نگیرید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سنگین باریدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سخت تلاش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دیوار یا جایی را گچ گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازی را ادامه دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنایی که دوستان گفتند غلط هستش. انتقاد کردن. Criticize

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بز گ جلوه دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ظاهر شدن ( زمانی که انتظار ندارید )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راجب موضوعی برای مدتی فکر کردم. تو ترجمه مب گیم فکر کردم ولی تو مفهموش کمی فرق داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

از کسی بخاطر رفتارش شکایت کردن. شکایت کردن، غر زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقتی دیگه کسی کمک یا حمایت نمیکنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

راجب موضوع کسل کننده صحبت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

راه حل مشکلی را با فکر پیدا کردن. مترادف work sth out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مخالف بودن مترادف disagree

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوستان معنای درستش میشه مشتاق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای آب water کلمه کوچه بازاری هستش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پرنده. یه کلمه عامیانه است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توالت Toilet

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

غیر قابل پیش بینی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خیلی سریع. Quickly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از معنیش میشه انتقاد کردن. Pull someone down

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنای اصلیش میشه عجیب. مترادف bizarre یا weird. It is off the wall

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مترادف weird. عجیب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سخت نگرفتن. مثلا Please go easy on me. لطفا بهم سخت نگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدم فضول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آدمی که مشکوکه. He is fishy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به طور کامل پر شدن، مثل هتل کامل رزرو شده یا سالن کنسرت که کامل پر شده باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوچترین واحد یک کلمه است که دیگر تجزیه نمی شود. مثلا کتابخانه. اگر کلمه خانه را برداریم کتاب می شود تکواژ. تکواژ مستقل ( آزاد ) که به تنهایی معنادا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف top banana ادم گردن کلفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به انگلیسی ravish.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کند. مثالی که دوستمون زدن درست هستش. اسلحه کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیبا و شکننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گواهی دهنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تدرست، سالم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوه خضر در قم واقع شده. در منطقه بنیاد هستش. مثل بام تهران میمونه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شارژ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سرزمین تحت اشغال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبادله کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشگو. He is a predictor

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ناامید کنندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کافیه دیگه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آدم یبس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هدفی تعیین کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مختلف. مترادف different

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیچیده کردن. Don't complex the situation. شرایط پیچیده نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کمک کردن. با حرف اصافه with

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنی بد تر شدن هستش. Every thing goes dog.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عقب نشینی کردن. مثل Fall back تو بازی کانتر همیشه می گفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعادل. Try to keep balance in your life

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متنفر بودن. نمی تونم تحملش کنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیز های کم ارزش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پوزخند زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عینی، ملموس، Tangible evidences

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سری، مخفی. A clandestine activity

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نصیحت کردن. ارشاد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با استعداد. Talented

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بحث برانگیز. مثلا This topic is controversial.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مظهر He is paragon of bravery

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانیش میشه بی اساس. مثلا An extrinsic evidence. مترادف idle

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یکی از معانی میشه پیش فرض. مثال Default mechanism سازو کار پیش فرض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فضیلت. Reading Quran has many virtues♥️

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک پارچگی بهترین معادل هستش. You need integrity in your group

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرقش با last اینکه Last به هرچیزی که در قبل بود اشاره داره اما final هم به گذشته و هم به آینده اشاره داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف complexity

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در آن صورت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عمرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سر کار متر ادف at work.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرپا به کسی سر زدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز برملا شدن. مثال. The game is up , don't try so hard.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

احتیاط کردن. I like to play safe.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناعادلانه رفتار کردن. مترادف. Behave unfairly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تو روز روشن. They killed him in broad daylight. 😊😊

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سازه مخالف زدن مترادف. Argue the toss هستش😊😊

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سازه مخالف زدن مترادف Play devil

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدم خود ساخته. کسی که خودش تلاش کرده ثروتمند شده. 😊😊

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

موضوع رو پیش کشیدن. 😊😊

پیشنهاد
٠

مستقل شدن. مثال. I want to stand on my on two feet. می خوام مستقل بشم

پیشنهاد
٣

شرایط برای خود بد تر کردن. یا مثل کلمه compound Don't compound the situation شرایط بدرت نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

گوی سبقت گرفتن. از کسی جلو افتادن. He tries to steal a march on his rivals

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به معنای موفقیت زود گذره. Winning the cup last year was a flash in the pan.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گرد کردن. مترادف این کلمه round on

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنی اصلیش میشه به توافق رسیدن بعد از بحث طولانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کسی را متقاعد کردن. Persuade Win someone over.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف کلمه persuade هستش. متقاعد کردن کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مترادف accept هستش. پذرفتن حرف کسی که مقمش از شما بالاتره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف از زیر زبان کسی بیرون کشیدن. I could drag it out of him.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیشتر توضیح دادن. مثال. You can expand on it. Explain more.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غر زدن سر کسی. Don't go on at me. I will do it today.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

منفجر شدن. My car exploded

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوه آتشفشان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آدم نق نقو. Don't be such fussy. You are so fussy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکی از معنی خاش میشه دختر. مثلا Look at this chick. یا What a chick

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ایستادگی کردن. You should resist against your challenges

پیشنهاد
٢

وعده سرخرمن دادن.

پیشنهاد
٢

کسی را توی شرایط سخت رها کردن. مثلا He always leaves me in the lurch. همیشه تو سختی ها من رها می کنه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

یعنی من هم هم عقیده ام با تو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تعدیل نیرو کردن. مثلا they discharged their employees

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

ورشکست شدن که با کلمه go می آید مثلا I go bankrupt

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

کارد به استخوانم رسیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

با عصبانیت وارد اتاق شدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی که دوستان بالا گفتن غلط هستش. به وعنی گول زدن کسی هست. مثل کلمه deceive He threw me a curve

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دفاع شخصی. یا مثلا ورزش دفاع شخصی. Try to learn self defence سعی کن ورزش دفاع شخصی یادبگیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زهره ترکش شدن. مثلا You scared me to death

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکی از دیگر معانی این کلمه به قتل رساندن مثلا I will eighty six him one day. یه روزی می کشمش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

پل های پشت سر خراب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مثلا میگم، این دست خداست بشه یا نشه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

معنایی که دوست مون گفتن غلط هستش. به معنای خیلی راحته.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مثلا می گیم فلان کار را تا به حال انجام ندادی؟یا مثلا فلان چیز ندیدی؟ پس عمرت بر فناست!

پیشنهاد
١٣

یعنی هردو به یه اندازه تقصیر کار هستید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

غر غرو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خیلی سره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

سر کسی داد زدن

پیشنهاد
٢٣

کینه به دل داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

زدی تو خال. مانند you hit the nail on the head

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

بدرقه کردن Show out See off هم به معنی بدرقه کردن هستش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دندون رو جیگر بزار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

بی وجود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

شارلاتان. حقه باز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

دست و پا چلفتی. بی دست و پا. مثل clumsy

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

هوشیار بودن مثال. be on your toes . هوشیار باشید. مرافب باشید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

یعنی جلو چشمت هستش. ما میگیم جلو چشم آنها می گن جلو بینیت هستش. It is right under your nose

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

رقص و شادی کردن بزن برقص کردن Frolic

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

کسی اذیت کردن Annoy Bother Bug

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

انتقاد کردن از کسی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

کمر شکن. مثال It is a bone breaking job. این یک شغل کمر شکن هستش. یا می توان گفت ( سخت )

پیشنهاد
٣٠

زهره ترک کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

مجبور کردن. مانند: force, compel. ablige

پیشنهاد
٣٢

تمام دار و ندار دادن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

برای پنجره کشتی یا هواپیما از این کلمه استفاده می کنیم. دیگه نمی گیم window

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

به بن بست خوردن. به نتیجه نرسیدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

به معنای فهمیدن هستش مانند understand

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

تو مخمصه بودن. مثل in a fix In a bind

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

تو شرایط سخت بودن!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

سه تا معنای متفاوت داره کلاغ بانگ خروس خودستایی کردن/ تعریف کردن از خود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

به معنای ( آدم ترسو و بزدل ) هستش معادل دیگه= chicken

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

خیلی بهتره . مثال= our company is light years ahead of the competition

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

به معنی ( بهترین بودن ) هستش معادل این عبارت best هستش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

به معنای ( درجه یک ) هست کلمه دیگه ای هم برای این عبارت داریم مثل ( first rate )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

درجه یک. وقتی بخواهیم بگیم کسی در چیزی درجه یک و خوب هستش. مثال she is a first rate football player

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

ورزشکار مثل athlete

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

به معنای قطار هستش مثال look at the big choo choo به اون قطار بزرگ نگاه کن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

احمق مثل fool. /stupid

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

معنایی که دوستان بالا گفتن غلط هستش به علاوه معنای ( هشتاده و شش ) به معنای ( کشتن کسی ) هم هستش یک عبارت عامیانه هستش مثالI eighty sixed ( 86 ) him ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

به معنی ( غذ ) ا هستش و کلمه ( grub ) هم خانواده هستش Chow down هم به معنی خوردن هستش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

آروم باش. خونسرد باش. یک اصطلاح عامیانه هستش. برای افراد عصبانی استفاده می کنند تا آنها را آرام کنند مثال. Chill out/calm down/ cool down

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

پیچاندن کلاس مثال let's cut class بیایید کلاس بپیچونیم Ditch هم به معنی پیچوندن هستش مثال don't ditch me من نپیچون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

یک اصطلاح کوچه بازاری هستش یعنی ( حالم بهم میزنه ) مثل disgust You gag me/ you disgust me حالم بهم میزنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

یک معنای کوچه بازاری داره که میشه ( من رفتم ) مثال=I am history یا I am off یاI am gone

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

در اصل به معنای اینکه ( فهمیدم موضوع از چه قرار هست ) i got a clue, he is lying to you فهمیدم موضوع از چه قراره. داره بهت دروغ میگه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

استفراق کردن. مانندpuke. Vomit یا heave

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

لخت. یک اصطلاح مشابه هستش In the raw

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

لخت مثال he walks around the house in the raw اون لخت اطراف خونه می گرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

یک عبارت داریم با این کلمه holy toledo که به معنای حاجی پشماممم😨😨😨

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

موافق هستم. عبارت دیگه هم داریم i ses eye to eye with you

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

معنایی که سایت زده غلط هستش معنای اصلی میشه ( دختر کش )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

امکان نداره. به هیچ وجه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

چیزی کامل دانستن i have it down pat

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

به معنای استفراق کردن هستش. این یک اصطلاح کوچه بازاری هستش. مثلvomitیاpuke

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

به معنای استفراق کردن هست مثلvomit یک اصطلاح کوچه با زاری هست