پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٦٥)
مسلما قبول دارم که اذعان می کنم که اعتراف می کنم که Admittedly, . . . . . . but. . . . , 0 Admittedly, this is not a problem with a simple solution, ...
( Informal ) دستی به سر و روی چیزی کشیدن
برگه ی قابل تحلیل ( توسط نرم افزار اکسل. . . )
پیگیری قضایی کردن ( فعل لازم ) If the builders don’t fulfil their side of the contract, we’ll sue. اگر این ساختمان ساز ها راضی نکنند طرف قراردادشان ...
رها کردن ( کاری ) نیمه کاره رها کردن ( کاری، چیزی )
رو کردن، پیدا کردن ( کشف کردن ) After seven months on the case, the police failed to turn up any any real clues بعد از ۷ ماهروی این پرونده، پلیس نتو ...
لفتش دادن خیلی طولش دادن Alf took his time to aske me out الف خیلی طولش داد ( لفتش داد ) که درخواست کند باهم بیرون بریم
ویژگی فردی ، وجه مشخصه
بالقوه Heroes in waitingپهلوانان بالقوه A bride in waitingیک عروس بالقوه A player in waitingیک بازیکن بالقوه
سوزاندن ( چربی، غذا. . در بدن ) Your body can take the time necessary to metabolize fats. بدن شما می تواند زمان لازم برای سوزاندن چربی را داشته باشد
مریض گونه، بیمار، قهار ( با بار معنایی منفی ) ، حرفه ای ( با بارمعنایی منفی ) habitual criminal/offender مجرمین حرفه ای، متجاوزین بیمار habitual dri ...
( فیلم، داستان. . ) تیپ ، شخصیتِ پردازش شده، قالب تصویر عمومی از یک چیز یا شخص=تیپ، قالب تلقی و برداشت عمومی از یک چیز یا شخص=تیپ، قالب women who don ...
منظوری را رساندن ، نکته ای را ساندن What 🍇point🍇is the writer trying to 🍇make🍇by quoting the percentage of inside crime نویسنده دارد تلاش می کند ...
غلط ( زیادی ) کردن، انجام دادن کار نسبتا بد Go upstairs and see what the kids are getting up to برو طبقه بالا ببین بچه ها دارند چه غلطی می کنند تعطی ...
با قاشق کندن و در آوردن
دور از ( واقعیتِ ) . . . دور از ( انتظارِ ) . . . دور از ( شرایط مطلوب ) به جای ( شرایط مطلوب ) conditions are still far from ideal شرایط هنوز دو ...
تسلیم خواسته های کسی شدن تن دادن به
) آدم ) دور از انتظار، دور از ذهن، غیر منتظره
سرمست، سرگردان giddy tendrils raced through my gut and chestپیچک سرمست درون دل و روده و سینه ام دوید ) از فرط شادی و هیجان (
از ریخت انداختن ، ناقص کردن
( فیلم، کتاب ) روشنفکرانه، ( فیلم، کتاب ) که سخت میشودآن را فهمید
( بیکار و عاطل و باطل ) لم دادن
Take credit for تشویق شدن به خاطر Give credit for تشویق کردن به خاطر Take credit for what someone else do تشویق شدن به خاطر کاری که دیگری انجام میدهد ...
جرقه ای در ذهن خوردن تصویر مبهمی را به یاد آوردن ( یک چیزهای کمی را به یاد آوردن )
علاوه بر She draws a salary above and beyond the payment for the business او یک حقوق می گیرد علاوه بر قسط کسب و کار ( که به او پرداخت میکنیم ) ( قسط ...
اولویت قائل شدن برای ، اولویت دادن به
اثر گذار بودن ، برجسته بودن ( موفق و مشهور شدن ) He has left his mark on baseball history. او اثر خودش را در تاریخ بسکتبال گذاشت ( مشهور شد ) He m ...
دامن زدن به گمانه زنی ها
ذی نفع، ذی نفوذ، گردن کلفت های اقتصادی
ظرف ، مدت ، طی In a matter of hours در ظرف چند ساعت In a matter of a few days در ظرف چند روز
نقشه ی راه، طرح و برنامه تصویر ذهنی He makes a detailed map of his wife's world
( دوربین عکاسی، فیلمیرداری ) کادر بندی کردن
لاشه
بنا کردن، پایه ریزی کردن I must ground my efforts in loveمن باید تلاش هایم را در زمینه ی عشق پایه ریزی کنم/بنا کنم
شغل ثابت ، شغل دائمی، شغل تخصصی
خرید سهام شرکت، تملک شرکت
دادیار
نقاشی های دنباله دار ، داستان مصور ، داستان پی نما
قسمتش بوده است خدا براش خواسته
باز شدن درب مجازی فرصتی ایجاد شدن راه حلی گشوده شدن جلوی پای . . . دریچه ای باز شدن به سوی ( دنیای جدید، همکاری علیه تروریسم، . . . . ) بابی گشوده ...
( با عجله ) هجوم بردن ( به جایی ) rush. . . . dash. . . . . burst into
. . excercise. . . . . . . . Work out. . . . . . . . body building. . . . . . . fitness. . تناسب اندام. . . . . . . بدنسازی. . . . . . . . . . بدنسا ...
به موازاتِ. . . پا به پای، همراه با
اگر آسمان حد و مرزی داره اینم داره! ( استفهام انکاری )
کاملا" سر در گم ، کاملا" گیج I'm at a total loss من کاملا" گیجم، من نمیدانم چی بگم
بوده است ( اینگونه از قدیم الایام ) served as عمل می کرده ( از قدیم الایام ) ( مجازی ) خدمت میکرده North Beach served as the centre of cultu
فندقی مثل کیک میوه ای مغز فندقی شیرین میزند عقل درست و حسابی ندارد، دیوانه است
خدمات ارایه دادن سرویس دادن تداریک دیدن برای ( سلایق، نیازها، قابلیتها. . ) The club caters for children between the ages of four and twelve. این ب ...
( فضای مخصوص نوشتنِ ) موقعیت مکانی ( در شبکه های اجتماعی ) ( کادر مخصوص نوشتنتوضیحات درباره ی ) موقعیت مکانی
تخیلات ( کسی را ) شعله ور کردن ذهن ( کسی را ) باز کردن