پیشنهاد‌های وهسودان مرزبان (١,١١٥)

بازدید
٣٠٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-٢٣

قلیچ = قلیج = گریج و گریگ است و گرا در پهلوی و پارسی دری برنده است و گریک نیز بچم برنده است و بی گمان شمشیر ر برنده است - این ریشه پهلوی انست انانی ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١١

قرم واژه عربی است و از زمان جاهلی بوده که هم معنی شهوت میدهد و هم گوشت و هم ضخیم و کلفت و ساق هم عربی است این واژه ایرانی ساز است اما هر دوساق و قرم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دوستی که گفتند بوی میشنوم - برادر نخست باید بدانید که شنودن از کجا امده شنودن واژه ای پارسی است و ان از خشنود است و در پارسی باستانی واجی بوده میان خ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

واژه � تاش � گویه دگر � دار� است در پارسی واج�ر� به �ش�میگردد چون برگرد/برگشت. دار/داشت. دار بچم پرسداری/پرستاری=همداری است پسوند �دار� به گونه �د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

باز بلبل چنگ زد در پرده های تنگ گل در اصول فاخته بلبل پریشان گشت باز. امیرخسرو بلبل از اوراق گل کرده درست منطق الطیر و اصول فاخته . امیرخسرو انرا س ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بارگی هر ستور که بار کشد و مرد برد چه اسب باشد و چه اشتر و چه خر و چه استر بارگی و باره گویند - و بار از بردن است و سوار در نهادش اسببار و اسبار است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خدای زمین و اسمان گواه است داشتم درباره آن بالا و خوبانش تالشان و اران و دیلم و گیلان و آذربایجان لنکران و گروسان و مهرانیان ومرداویز و جستان و هسودا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جقه باید دگرگون شده چکه باشد چرا که جقه بسیار به چکه ( قطره ) میماند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

آوار از آور =ایوار است همین واژه آور سپس خاور نیز شده و آوار غریب غربت و دور کرده شده و ان همه معانی گرفته شده و ان اوار که بچم حساب است از آمار امده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

همانگونه که در معجم الادبا گفته شده این تحریف شده طره است و چون به شکل طره بود به ان طره میگفتند و ترکان به ان طغرا گفتند وهی کلمة اعجمیة محرفة من ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گواره برابر پارسیش است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ساوالان نیست ان سواران است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
-١١

دوستی که میگوید چون در زبان بختیاریست - دوست گرامی بختیاریان بیشترین واژگان پهلوی و کهن را نگاه داشته اند و زبان انها بیگمان بسیار شگفت اور است ( من ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جو و هوا عربی هستند و پارسی ان دو پناد و وای است بخار اب را بپارسی : وشم - نژم - مُژ - دم و هلم گویند و میغ و آمیغ را هم برای ابر و هم برای مه میگوین ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

این واژه شوربختانه عربی هست ( افسوس چقدر دوست داشتمش گمان میکردم کردیه ) ما واژگانی مانند انار انجیر اسپ را هنار و هنجیر و هسپ میگوییم در همه جای ایر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

علی باقری هیچ کس نمیگوید هین شما و هین دارا نیست - خان هم از سان گرفته نشده خان از شان گرفته شده و شان شاه است و هم اکنون در هورامان و میان لکها شان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

سرد به ترکی قش میشود و در قشقلاق نیز انرا میبینیم و سرد و سردین و سرین پارسی است سردین خنک - و در پارسی د - ی جای هم نشینند چون شهریارشهردار ماده مای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در پهلوی به گوسفند نیز پس میگویند که بز گویه دیگر انست - دوست بختیاری داریوش نخست هخامنشی میگوید نئیم کام تی پث کَرَئَیش نیمَ کام تی ( تو - در ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

واژه پارسی برابر سیل عربی هین است هین از کوهسار دوش به رنگ می هین آمد ای نگار می آور هین. دقیقی. هینی به گاه جنگ به تک خاسته ز کوه هین بزرگ بازنگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بانبشنان بانبشن/ پانبشنان پانبشن زن و برابر شاهنشاه باشد و بانوان بانو نیز گویندو در اوستا مانو - به سغدی وانو ( وامبَن ) و در پهلوی بانوگ /پانوگ بود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پارسی ان بومهن است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

پارسی ان رهاوند میشوند در النقض امده که نام راوند رهاوند بود و ان به پارسی مضاعف است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

این واژه پاژ است و نه تاژ آن را درست نخوانده انند پاژ و پاژه خیمه است خسرو غازی آهنگ بخارا دارد زده از غزنین تا جیحون پاژ و خرگاه. بهرامی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

گمانم با ویران یکیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بجکم هر استان و ایوان و زمینه را بجکم گویند کمان بجکم تیر است استین بجکم دست است بیکم و پچکم و پچکم پشکم بسی رفتم پی آز، اندرین پیروزه گون بیکم کم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

پزشک/بیشَ زد/ بیشزگ=بیشه زدا بیش/بیشه =اندوه/رنج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

شاهنامه رامش فزا اورده شور افزا شور انگیز رامش انگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نرد و نرگ هردو گفته شود و هردو تنه باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خن ستاک خنیدن و خنیا و خندیدن است وبه چم اوازه و خوشی و رامش است واین خ پیشتر واجی میان خ و ش بوده است و اکنون خند سند شند در واژگان فرخنده و خشنود و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سان برابر با رسم عربی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ههمه نمونه ها که دهخدا آورده ا ایچون ( اینچنبن ) است و هیچ یک را نمی توان به چیز دگر بست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خش خشور خسور خسوره خسُر خشامن خشو خسیره به چم پدر و مادر شوی و زن است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

اما هار که در نهج البلاعه امده است و خُذِلَ الْایمانُ فَانْهارَتْ دَعائِمُهُ� راستی رها و ستونهایش خوار و پست گشت این هار همان هار پهلوی و لری و خوار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دار همانگونه که در شهردار و سردار پیداست بچم اداره کننده مدیر سرپرست ، گرداننده ، توانگر، نگه دارنده ، پاسدار است انکه میدارد - چنانکه در این سروده ه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

اگر صد دشنام به دهخدا دهیم کم است مشی عربی را نوشته اما مشی و مشیانه پارسی را ننوشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

باید هشداریم که ان گروه که شاهنامه و نوشته های تاریخی و ادبی پیش و پس از ساسانی انان را ترک خوانده اند ایرانی هستند و چاچ و اسپیجاپ و فرغانه انگونه ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

عالی قاپو یا در همایون در یا در والا باب عالی به دربار عثمانی و صفوی میگفتند و قاپ واژی یونانی است بچم دروازه و در و فیثاغورس برگردان باب الشمس را در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به عربی حلم شود - پسر نو گوشاسپ پسر تازه محتلم شده نو ریش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کویژ نیز امده در ام الکتاب اسماعیلی امده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فرهخته = ادیب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بسی واژی از گسی و گسیل است و ان را بسیر نیز گویند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

سام همان سهم است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

و مثال داد تا اشتران و اسبان رمک را نزدیک تر گرگان آرند، تاریخ بیهقی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

اینکه دیسه ای به مانند چلیپای ترسایی از روزگار باستان میان اریان بوده سخنی است درست مگر انکه ایرانیان انرا چلیپا نمی نامیدند چلیپا/چلیبا/صلیبا/کلیبا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

بدوسیدن اصل انست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مل به هرگونه که بخوانیش گردن است پاره ای انرا با زیر و پاره ای با زبر و پاره ای با پیش میگویند یزد و شیراز و لر و کرد همگی گردن را مل میگویند مل بچم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اگر تو یار گیری یککی بس وگر با دوکنی یارت بنی کس و گر بَیْ سه کنی بی یار گردی و گر افزون کنی بر سر زنی تس نخستین بند بدینسان نیز است - اگر تو یارگیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

روا - رونده - روان -

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

کیان را باید با زبر گفت امدن عربی از انجا که در عربی نمونه این واژگان را با زیر میگویند همه چیز را به هم زده کیان/کدان /کدا/کیا بچم بزرگ سرور است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چیرگی - فرادستی - زبردستی