پیشنهاد‌های وهسودان مرزبان (١,٤٠٠)

بازدید
٣,١٤٠
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سان برابر با رسم عربی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خن ستاک خنیدن و خنیا و خندیدن است وبه چم اوازه و خوشی و رامش است واین خ پیشتر واجی میان خ و ش بوده است و اکنون خند سند شند در واژگان فرخنده و خشنود و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خش خشور خسور خسوره خسُر خشامن خشو خسیره به چم پدر و مادر شوی و زن است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دار همانگونه که در شهردار و سردار پیداست بچم اداره کننده مدیر سرپرست ، گرداننده ، توانگر، نگه دارنده ، پاسدار است انکه میدارد - چنانکه در این سروده ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اما هار که در نهج البلاعه امده است و خُذِلَ الْایمانُ فَانْهارَتْ دَعائِمُهُ� راستی رها و ستونهایش خوار و پست گشت این هار همان هار پهلوی و لری و خوار ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

گدی خواهش /گدایی در بدی و کدی توئی منحوس ساستاسا و ساسیا آسا. فرالاوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به سجاد برادر ترجمه و تردد پارسی نیست و در انها تر پیشوند نیست ریشه تردد رد است دگر انکه ترا را ر زمان ما از ترانس گرفتند و انرا به فارسی اوردند و گم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

میرا = انکه میمیرد و میراست میرا گویشی دگر از مهرا و میثرا بچم خور و مهر و هور و خورشید است و این همه پارسی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به خداوندی خدا هم دهخدا هم موسسه دهخدا بی همه چیزند آیا نباید معنی کرای پارسی را بنویسد؟ کرا سود و ارزش است کرا نمی کند ایام پنج روزه عمر : چنان بد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خلنگ در استان فارس به مرغ و خروس جوان گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دمن چشم انداز است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گذر - گذار بچم از چیزی گذشتن و عبور است ترک چیزی را ههم گویند - سپاسگذارم یعنی سپاسنمیگزارم - گزار/وجار بچم شناختن است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تورج پسر میانی بود و نه بزرگترین - چرا که سرم برادرش تورج را گوید من ه سال و خرد از تو مهترم بجنبید مر سلم را دل ز جای دگرگونه تر شد به آیین و رای ن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

دیوان لغات ترک به زبان عربی در سده بیستم با عربی سده بیستم نوشته شده هرچند نویسنده کوشیده انرا با عربی کهن تر بنویسد اما نتوانسته و کاملا پیداست که ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بند=پیمان/گرو/قطع/فن/فریب/رسم/گرفتار زنی بود با او به پرده درون پر از چاره و رنگ و بند و فسون. ببستند بندی به ایین خویش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

برده براستی بچم اسیر است که او را از جایی به جای دگر برند بر به چم حمل عربیست و بچم آر و بر هر دو است گرچه امروز یکسویه شده بر ، بَرشت ، برشن ، ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

چه چرتها که جنیدی گفته هزوارش تنها در زبانهای باستانی بود مانند اینکه بنویسیم � من and تو � و یا �من and یار � و میخوانیم من و تو و من و یار و نمی خو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اینکه دیسه ای به مانند چلیپای ترسایی از روزگار باستان میان اریان بوده سخنی است درست مگر انکه ایرانیان انرا چلیپا نمی نامیدند چلیپا/چلیبا/صلیبا/کلیبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ایدا بچم نیز است و ایضا عربی از ان گرفته شده هر چند که شمارک خود باز راندم ٭ مرا تو ماندی، بر تو موقوف ماندم الهی! ار شمار تو بدرد من می راست ایذ من ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اگر تو یار گیری یککی بس وگر با دوکنی یارت بنی کس و گر بَیْ سه کنی بی یار گردی و گر افزون کنی بر سر زنی تس نخستین بند بدینسان نیز است - اگر تو یارگیری ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بنشاستند درست است خوردند خوراندند رهیدند رهاندند برگشتند برگاشتند بنشستند بنشاستند روی گل سرخ بیاراستند زلفک شمشاد بپیراستند کبکان بر کوه به تک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ایرزاد - این خوش و بش نبوده و خوش و وَش بوده انرا دگرگون کرده اند و وش نیز همان خوش است - شما پارسی نمیدانید و نمیدانید آز بیشی نیست - - بخش را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به اوردگه رفت نیزه بکفت بچم کف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

باد در پهلوی هم باد وزان است و هم هوا برای همین به هرجا از رخت که بسته نیست نیز بادبان گویند به سوراخهای زیر بغل و برخی بازه ها که با زیب و دکمه بسته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پوشه = پوشن جامه سرش تنگ بگرفت و یک پوشه چاک بداد و نبود آگه از شرم و باک فردوسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

امیر علی شیر سارت را به معنی پارسی به کار برده و گفته است : از زمانی که مُلک، از عرب و سارت به خانهای ترک انتقال پیدا کرد؛ در زبان ترکی هم از زمان هل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

جیر جیر آواز وافور باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گویی خلم با خدو دو گویه از یک واژ باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

این انین است و نه ایین || نهره ای بود که بدان ماست و دوغ از یکدیگر جدا کنند. دوغم اکنون که در آنین تو شد بزنم تا بکشم روغن از او. دوغم ای دوست در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

جوش= اوج - منتها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به عربی حلم شود - پسر نو گوشاسپ پسر تازه محتلم شده نو ریش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

فرهخته = ادیب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

باید هشداریم که ان گروه که شاهنامه و نوشته های تاریخی و ادبی پیش و پس از ساسانی انان را ترک خوانده اند ایرانی هستند و چاچ و اسپیجاپ و فرغانه انگونه ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گمانم سنار همان شنار باشد جایی که شنهای ته دریا در ان تل گشته و ژرفای اندک دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

درایش بچم تحول و ترانسفرم است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گیاخن = منطقی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

مان بن ماندن و گشته ماد است ( ن ماند سپس افزوده شده مانند ستاد و افشاد فرساد که ستاند و افشاند و فرستاند شده ) و ماد و مان جای مادن/ ماندن است و آنچه ...

پیشنهاد
٠

گله اسب را به پارسی فسیله و زرنگ گویند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبودی جدا یک زمان از پدر پدر نیز نشگیفتی از پسر چو افراسیابش به هامون بدید شگفتید ازان کودک نارسید نبودی جدا یک زمان از پدر پدر نیز نشگیفتی از ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجزیه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارزن روم از ان رو گفتند که روم بخشی از ارزنگان را گرفته بود و به ان بخش ارزن روم و ارز روم میگفتند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این بیت درست از فراولی است و ساسی به گدا و دیوانه گویند در بدی و کدی توئی منحوس ساستاسا و ساسیا آسا. فرالاوی چه خیزد ز اول ملکی که در پیش دم آخر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من در این بسیار اندیشیدیم هیچ کدام از اینها نیست و چیزی به نام هاز. و هازیدن نداریم این بهاز و بهز سر هم است بهز و بهاز همان. به از است که یک واژه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلوبال را اگر بخواهیم بهتر بشناسیم بهتر است اینگونه روشنگری کنیم / پسوند ال را جدا کنیم گلوب/گروبال/گروپ ال/گروپال/قلمبه/کلمبه/گروهال/گروه/گلوب/کلوب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابشی/ همان شیب است حمزه اصفهانی گوید شیب مجرای اب است و انرا به پارسی شیو نیز گویند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نریمان ببد شاد و گفتا ممول همه کارهای دگر بربشول. اسدی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژ آبفت است تن همان خاک گران و سیه است ار چند شار و آبفت کنی قرطه و شلوارش. شار و شاره پارچه نازک است و آبفت پارچه ستبر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در این باره بیشتر کاویدم جایگاه ان بنزدیکی همدان در دشت بهار است یک منزلی . آنجا کوشک بهرام و مادر بهرام بود و بهرام در انجا شکار میکرد و در همان ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرج دای/ مرگ دای/ مرغ دای/ دای مرج/دای مرغ یکیست دینوری در این باره گوید به یاد مادر بهرام انجا "دای مرج" خواندند زیرا "دای" به پارسی مادر است و"مر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر که این غریژن پوسیده یاقوت سرخ و عنبر سارا شد