پیشنهاد‌های وهسودان مرزبان (١,٣١٧)

بازدید
٢,١١٥
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

انگونه که شادروان دهخدا گفته است بدخوانی نیست بیکم گویه ای از بجکم است و ان در پارسی باستانی بسیار بوده چون یسن و جشن بجکم هر استان و ایوان و زمینه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تن اسانی مرغ و ماهی از اوست پرورش مرغ و ماهی از او است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تن اسانی مرغ و ماهی از اوست پرورش مرغ و ماهی از او است در اوهرکه گویی تن آسانتر است همو بیش با رنج و دردسر است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفن و مدفون را در پارسی پهلوی نگان میگفتند و نگانیدن دفن کردن است ud nasā nigānīdan ud nasā šustan ud nasā sōxtan, ō āb ud ātaxš burdan ud nasā xward ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسا نگانیه= دفن مرده . نگندن =دفن کردن ( مرده ) هماگ نهفتگ نی برشْن چی نسا نگانیه hamāg nihuftag nē barišn, čē nasā - nigānīh; . [مرده] سراسر نه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهل/پهل در پارسی برابر حلال است و این وازه پارسی است از هلیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاخوره به چم شاه کوره است توتیاگران خاک از معدن می اورند و در شاخوره می نهند نزهه القلوب مستوفی قزوینی ۲۰۵ ذکر معادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چویل کِـرّ کمر باد اوشنیده دل کر کاردین تر غم انجنیده کاسه ٔ سر بازرگان بگماز شراب است گوشت تن مجتازان انجیده کباب است. منوچهری. زمین خسته از خو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکنجیده ازرده انجده کاسه ٔ سر بازرگان بگماز شراب است گوشت تن مجتازان انجیده کباب است. منوچهری. زمین خسته از خون انجیدگان هوا بسته از آه رنجیدگان. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرم را ازیرا طرم نوشته اند و ترم ننوشته اند که در پهلوی ت را ط مینوشتند و پارسیان پس از کوفی گرداندن خط هرجا که واژه ای نزدیک بود و گمان بد خوانی میر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمین پاک از گیاه هرزه و زیان اور - و هرچیز پیرایش شده از بدی جهان از بدان پاک بی خو کنی بکوشی و آرایشی نو کنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیخو زمینی که از گیاه هرزه پاک شده باشد جهان از بدان پاک بیخو کنی بکوشی و آرایش نو کنی فردوسی

پیشنهاد
٠

هم از اوست پایگه سخنوری یافتم از قبول تو خود ز ازل بعون تو دست مراست این چمک چند شوم صداع کش گرد بساط خسروان کز در تست عالمی رزق پذیر بی کلک نور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منم گفت بستور پور زریر پذیره نیامد مرا نره شیر دقیقی بستور است و نه نستور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاهنامه رامش فزا اورده - توان افزا - جوش افزا - شور افزا - شورانگیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بجکم هر استان و ایوان و زمینه را بجکم گویند کمان بجکم تیر است استین بجکم دست است بیکم و پچکم و پچکم پشکم پدید آرد سخن در خلق عالم بیشی و کمّی چو فر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بجکم هر استان و ایوان و زمینه را بجکم گویند کمان بجکم تیر است استین بجکم دست است بیکم و پچکم و پچکم پشکم بسی رفتم پی آز، اندرین پیروزه گون بیکم کم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سباسی و سباشی گویه ای از سپاهی است در پارسی سین و ه بهم دگر شوند و این واژه پیش از امدن ترکان از فارسی به عربی رفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

و تگین و تکین به چم تکاور و تازانده به تگ است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرند پرن هرچیز نقش دار را گویند شمشیرهایی نیک جوهر دار در قدیم و جدید نقشگون مانندی بر تیغ دارند اگر دیده باشید به ان پرنداور گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توته همان توده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شتل که در کردی گویند عربی است شتل مشتل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه ترکی نیست پارسی هندی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاز و هازیدن گویه دیگر ساز و سازیدن است در پارسی بسیار دو گویه از یک وازه را هم قافیه کرده اند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مغزآید/چغزآید/نغزآید/فغ زاید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گر بخواهی که بفخمند ترا پنبه همی من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رودکی فلاسنگ نیز اورده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فخمیدن نیز گویند گر بخواهی که بفخمند تو را پنبه همی من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری. حکاک. جوان بودم وپنبه فخمیدمی چو فخمیدمی دانه برچیدمی. طیان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ان نهاز است و نه بهاز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسب سر گله را نهاز گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افرین فرتاش تالان تاران تارون تالون تاراج تاراگ مانند داناگ /داناج پارسی اند و تاراندن نیز معنی میدهد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلش/خلیدن عشق صورت در دل شه زادگان چون خلش می کرد مانند سنان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در استان فارس و بسیاری جاهای دیگر تا کنون پسندر و دختندر را پس اندری و دخخت اندری می گویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه به اشتباه نامگزاری شده در منطقه شنیدم که به گویش زرزاری ساکنانش نلیوان گفته میشود که گویه دیگر نریوان و نریمان است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

انچه گفته اند وشی منسوب به ترکستانست یاوه است ان منسوب به یمن است و وشی واکه ای عربیست و و وشی و وشاء گویند همتم گفتا که ملبوس جلال دق مصری وشی صنعا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

الفغده بچم کسب باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیرنیا شوربختانه بیراهه رفته نخست انکه پیرنیا گمان کرده ایران همین صندوقی است که اکنون میپندارد نمیداند که ایران برابر با کشور پارسی است و از کاشغر و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چخیدن در روستاهای شیراز گریختن و خیز و برتنگیدن و برجهیدن و پایکوبی و رقص و اگر با ج و غین گویند تنها گریختن باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه چرت و پرتهایی - وجین/گزین هیچ پیوندی با چیدنو چینه ندارد چیدن از چدن /کتن بچم کندن است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انچه را امروز زبان پارسی می نامیم براستی زبان پارسی دری تنها یک شاخه از پارسی است و باید پارسی را گسترده تر دانست ایرانیان یک مردمند و زبانششان زبان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وی راست دار . راست دارنده نوشته ویراستار، براست دارنده است و انرا در هر کار میتوان بکار برد و نه تنها در نوشتن . انرا میتوان برای معمار و تعمیرکار ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دروازه به هر دری گویند چه در خانه باشد چه در اغل و چه در شهر و چه از بیخ در چوبین واهنین نباشد برای نمونه در اصفهان دروازه سوی شیراز را دروازه شیراز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گسی گویه دگر گسید است و هیچ کوتاه شدگی ندارد در پهلوی د به ی - ج - ل میگردد مانند پاد پای پادگان پایگان - هرگاه - د - در گسید - ی - شود هردو بهم شوند ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- بهشتم بفرمود تا تاج زر زمین کورستان و زرین کمر زمین کَوَرْستان بُد از پیشتر که خوانی همی ماوراءالنهر در - - زمین کورشان وُرا داد شاه که بود از ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرچه دوستمان درباره گشتن. ر/د به ل راست گفتند با اینهمه وول از ور/فر/قر/قل/پر/گر امده و د و ت در گشت/ورت/غلت افزوده مصدری است. و ریشه انها نیز گر/قل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دهخدا و دگران درباره واژگانی چون مادیان و دانایان بیراه رفته اند در پارسی هیچگاه هیچ چیزی را با یان جمع نمیبندند دانایان و توانایان و مادیان و کاویان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سانت / سنت/ست ( ۱۰۰ ) است ستوم و کنتوم هردو به چم صد است ن افزوده واپسین است سانتیمتر به چم یک صدم متر است و سنتیگراد به چم صد درجه است دو سنتی گراد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریگ/ریک/ همان ارث و غنی /ثروت/نعمت است انرا در مرده ریگ میبینیم اینکه گفته اند ریگ/ریک خوشبخت است از این میاید و نه ویک عربی که در انگلیسی نیز ریچ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادن=ماندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جگربند فرزند همه پهلوانان کاووس شاه نشستند بر خاک با او به راه زبان بزرگان پر از پند بود تهمتن به درد از جگربند بود