تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شاخ گروه، آدم مهم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیر قابلع مه ای چوبی یا فلزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گیت عبور با بلیط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سلفون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ضمایر، که I You We She He They It یک دسته از اون حساب میشع، ( اینستا:a. to. z_english )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پسوند هست، ب معنای تاحدودی، نسبتا Tallish، نسبتا بلند. تو اینستا از ابتدا با من همراه باشین. a. to. z_english@

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بورس بازی کردن، خرید و فروش بورسی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فیسالیس، ی میوه زرد رنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

نوعی فلفل قرمز هندی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

افسر گمرک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چای صاف کن کروی شکل، ک تو لیوان یا قوری میندازن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پوشش داخلی سقف ماشین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

محفظه ای قلک مانند که کرایه اتوبوس درون ان انداختع میشود،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

صفحه نصب ابزار روی دیوار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

From 9 p. m to 5 a. m is curfew in peak time in corona period.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ذستگاه چوب تراش دستی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سیم سیار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

چاقوی کوچک چند کاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

قفسه ادویه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ریسه لامپ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

یه دست رنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بیمار شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

توقف در جایی در طول سفر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پایین اومدن ( تو قیمت )

پیشنهاد
٤

باور کردن، قبول کردن، پذیرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

درست رفتار کردن، مودبانه رفتار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

عضو جدید، She is a great addition to class.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

استفاده کردن از یک وسیله، Tie up computer for 3 hours

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Rip down wall, خراب کردن دیوار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خروجی اضطراری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پول خیلی زیادی، مبلغ بالایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

غذا یا مهمونی ، تدارک دیدن، تهیه کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Feed your money into vending machine . سکه انداختن داخل دستگاه . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

در آ وردن. Let's pull out your grades

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

وارد شدن Step into my office. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

عدم توانایی کنترل، یا نتوانستن در جلوگیری از . . . . I couldn't help laughing نمیتوستم کنترل کنم خنده م رو .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

از میانِ. . . Out of every book you had read. . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ب طرز مسخره ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هول کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

برای تغییر موضوع تو مکالمع استفادع میشع، that's a switch😊

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نگران بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

نظر , دیدگاه. . . his stance

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

گرم کردن غذا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بدهکار،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

وقت مناسبتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

گدایی کردن پول یا غذا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تخم داشتن، جرات داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

شکم، منظور چربی تو قسمت شکم