پیشنهادهای Samaneh Mahmoodi (١٩٨)
شاخ گروه، آدم مهم
زیر قابلع مه ای چوبی یا فلزی
گیت عبور با بلیط
سلفون
ضمایر، که I You We She He They It یک دسته از اون حساب میشع، ( اینستا:a. to. z_english )
پسوند هست، ب معنای تاحدودی، نسبتا Tallish، نسبتا بلند. تو اینستا از ابتدا با من همراه باشین. a. to. z_english@
بورس بازی کردن، خرید و فروش بورسی کردن
فیسالیس، ی میوه زرد رنگ
نوعی فلفل قرمز هندی
افسر گمرک
چای صاف کن کروی شکل، ک تو لیوان یا قوری میندازن
پوشش داخلی سقف ماشین
محفظه ای قلک مانند که کرایه اتوبوس درون ان انداختع میشود،
صفحه نصب ابزار روی دیوار
From 9 p. m to 5 a. m is curfew in peak time in corona period.
ذستگاه چوب تراش دستی
سیم سیار
چاقوی کوچک چند کاره
قفسه ادویه
ریسه لامپ
یه دست رنگ
بیمار شدن
توقف در جایی در طول سفر
پایین اومدن ( تو قیمت )
باور کردن، قبول کردن، پذیرفتن
درست رفتار کردن، مودبانه رفتار کردن
عضو جدید، She is a great addition to class.
استفاده کردن از یک وسیله، Tie up computer for 3 hours
Rip down wall, خراب کردن دیوار
خروجی اضطراری
پول خیلی زیادی، مبلغ بالایی
غذا یا مهمونی ، تدارک دیدن، تهیه کردن
Feed your money into vending machine . سکه انداختن داخل دستگاه . . .
در آ وردن. Let's pull out your grades
وارد شدن Step into my office. . .
عدم توانایی کنترل، یا نتوانستن در جلوگیری از . . . . I couldn't help laughing نمیتوستم کنترل کنم خنده م رو .
از میانِ. . . Out of every book you had read. . . .
ب طرز مسخره ای
هول کردن
برای تغییر موضوع تو مکالمع استفادع میشع، that's a switch😊
نگران بودن
نظر , دیدگاه. . . his stance
گرم کردن غذا
بدهکار،
وقت مناسبتر
گدایی کردن پول یا غذا
تخم داشتن، جرات داشتن
شکم، منظور چربی تو قسمت شکم