could not help

به انگلیسی
• could not control himself, could not resist
پیشنهاد کاربران
عدم توانایی کنترل، یا نتوانستن در جلوگیری از . . . .
I couldn't help laughing
نمیتوستم کنترل کنم خنده م رو .
I couldn't help laughing
نمیتوستم کنترل کنم خنده م رو .
چاره ای جز . . . نداشتن