پیشنهادهای وانیلایانولا (٤٥٦)
الگویی از حروف، علائم یا تداعی ها که کمک می کند چیزی را به خاطر بسپریم و به یاد آوریم: الگوی یادآورنده کدگذاری یادآور
عصر ظهور در پیشگویی های اشعیای نبی در عهد عتیق به دوران پس از ظهور منجی ( حضرت عیسی ) گفته می شود. در آن زمان همه انسانها و حیوانات در صلح و آرامش و ...
کارگر روزمزد پادو خدمتکار ( در نظافت مکان هایی مانند بیمارستان )
( در متن های عامیانه ) تخم و ترکه
توله کش
Act ( در نقش اسم ) : مصوبه ( یعنی از طریق یک نهاد مانند مجلس و با طی روند حقوقی تبدیل به قانون شود ) مقایسه کنیم با کلمات حقوقی دیگر: law: قانون. هم ...
فرهنگ معاصر پویا، محمدرضا باطنی: مصادره به مطلوب کردن، ( چیزی را بدیهی فرض کردن ) * فرهنگ آکسفورد: 1. سوالی را مطرح کردن، پرسشی پیش آوردن ( of a fa ...
توانبخش قدرت انگیز توانمندکننده تواناساز قدرت دهنده نیروبخش نیرومندکننده
همان طور که دوست عزیز آقای میرکریمی آورده اند numerate اصلا فعل ندارد، numerate صفت است!! عجیب است که فرهنگ آبادیس در ابتدا جلوی آن کلی فعل ردیف کرده ...
( آموزش ابتدایی ) : دست ورزی در مدارس ابتدایی و مهد کودک ها به تمرین هایی می گویند که دانش آموزان با دست انجام می دهند . مثلا با استفاده از دسته های ...
از آکسفورد: a set of facts or arguments supporting one side in a legal case. "the case for the defence" a set of facts or arguments supporting one s ...
پیش الگو نخست الگو نخست نمونه proto در فرهنگ های لغت معنای نخستین، اولیه، ابتدایی می دهد بنابراین کلماتی که با نخست می سازیم مناسبتر هستند تا کلماتی ...
دو معنا دارد: 1. معنای عینی: پی، رباط، رگ و پی 2. معنای مجازی: تار و پود، چفت و بست،
خودآگاهی به دو معنا: 1. آگاهی و توجه بیش از حد از خود، رفتار خود، ظاهر خود و غیره ( بار منفی دارد ) 2. عامدانه و آگاهانه از انجام عمل و سلوک به گونه ...
تدقیق، موشکافی
استاد شدن خبره شدن پر کردن یعنی در مهارتی استاد شدن ( کار نیکو کردن از پر کردن است )
در مثال های زیر: erudite attention erudite exploration/ examination عالمانه، فاضلانه، متبحرانه
بستگان، وابستگان
در فرهنگ آکسفورد: شلوغ کردن سر موضوعات کوچک و بی اهمیت
جناب محمد هاجری شما جمله را اشتباه متوجه شده اید. معنی مثال شما این است: بیشتر افراد محکوم توانایی صحبت و دفاع از خود نداشتند. inarticulate به هیچ و ...
من فقط معنی آن را در سنت مسیحی آوردم: طبق فرهنگ آکسفورد: 1. رحمت، بخشایش، لطف الهی، فیض الهی 2. دعایی که قبل یا بعد از غذا میگویند و مانند prayer با ...
when sth is in retreat یعنی عقب نشسته، پس رفته، پس نشسته، شکست خورده، کنار افتاده، افول یافته، از رونق افتاده و . . .
برتری
( البته ) این را هم بگویم که لازم نیست حتما به پرانتز و کمانک و غیره اشاره کنیم
کشاورزی صنعتی کشاورزی مکانیزه کشاورزی مدرن کشاورزی مبتنی بر فن آوری
اگر به مثال توجه کنید و چندتا مثال چستجو کنید : The once bustling city, now abandoned and dilapidated, is all but a ghost town. متوجه خواهید شد که م ...
فریبکارانه، مخفیانه، با حقه بازی، دسیسه گرانه
در net primary productivity: کلمه net به معنای خالص و کلمه primary به معنای اولین تولیدکننده های است که انرژی یا زیتوده را تولید می کنند یعنی گیاهان ...
تحلیل هزینه ی حداقل تحلیل هزینه ی حداقلی
سبزه راه، راه پرعلف، درخت راه، کوچه باغ
"Metanoia" is a term with roots in Greek and is often used in philosophical and religious contexts. It refers to a transformative change of mind, a p ...
( در مورد احساسات ) عمیق it gave me an exquisite delight to watch that scenary
دوستان مادیان معادل درستی برای dam نیست. در واقع dam در فارسی معادل خاصی ندارد مادیان فقط به معنای اسب ماده بالغ است و بس و بنابراین می شود معادل Ma ...
خودمحوری خودمداری خودمشغولی
پیشااخلاقی
amoral رو با immoral اشتباه نگیریم. amoral یعنی فاقد جنبه ی اخلاقی. اصلا اخلاقیات درش مطرح نیست. بی اخلاقی یا غیر اخلاقی یا ضد اخلاق می شود immoral
مترادف است با considering. . . with that in mind. . . . . taking into account پس در فارسی میشه گفت: با توجه به، بر اساس، با در نظر گرفتن، به خاطر ...
منفرد، منفک، در انزوا، جدا
پیمانشکن، عهدشکن، خائن، فراری
بسیج کردن، گرد هم آوردن
تعامل کننده برهم کنشگر
کژتابی، ابهام. ایهام یک آرایه ادبی است و ارتباطی با این واژه ندارد.
دوستی همگرایی دوستانه رابطه دو طرفه درک متقابل ( به ویژه در میان ملت ها )
عذاب وجدان
دوران پارینه سنگی به سه مرحله پارینه سنگ قدیم، میانه و جدید تقسیم می شود Lower Palaeolithic پارینه سنگی قدیم Middle Palaeolithic پارینه سنگی میانه U ...
تکیه گاه جانبی فارسی را پاس بداریم
غیرتعاملی بی تعامل بدون برهم کنش غیر کنشی
در آکسفورد آمده of or inhabiting mountainous country. "montane grasslands"مثال یعنی کوهستانی
غنا
با آرش موافقم و حرفشون کاملا درسته. بعضی عبارات انگلیسی مانند for that matter نه تنها در فارسی اصلا معنی ندارند بلکه در خود انگلیسی هم فقط کاربرد ساخ ...