پیشنهادهای وانیلایانولا (٤٥٦)
مانند آن، ( در اشاره به مورد قبلی ) آن I hope you will judge my . theory, not on the basis o f its simplicity or lack thereo امیدوارم نظریه مرا بر ا ...
( کسی را ) بد کردن، بد دانستن
زوج
چِت، خمار، هپروتی
بزرگ نما
در فرهنگ ما شبیه و معادل �شیربها� است
دوجنسی/ دوجنسه
من نمی دونم تاکید بر اصلاح نژاد از کجا آمده. این واژه فقط به معنای� جفت گیری و زادولد� میان نژادهای مختلف یک گونه است و لزوما همیشه به معنای اصلاح نژ ...
لشگرکشی
اصطلاح شامپانزه ی کوتوله، ترجمه ی مستقیم pygmy chimpanze است. این اصطلاح در بسیاری از متون انگلیسی هست. اما کاربرد خود "بونوبو" در فارسی هم کاملا رای ...
نامیمون
بالغ، به سن بلوغ رسیده، در سن باروری
ارتباط گیرنده
ذهن خوان - ذهنخوان
متمایز
رفتارشناس، ethology= رفتارشناسی کردارشناس میشود praxeologist . بین این واژه و رفتارگرایی یعنی behaviorism و praxeology یعنی مطالعه اعمال هدفمند انسا ...
کردارشناسی. رفتارشناسی معادل اشتباهی برای این کلمه است. این یک بحث فلسفی است در مورد اعمال هدفمند انسان. بنابراین کردار که رفتاری هدفمند و انسانی ا ...
به دنبال خود کشیدن، کشان کشان بردن
بی هوشی بی حسی
مجموعه قوانینی که از زمان های دور به مرور شکل گرفته است نه قوانینی که در دنیای مدرن توسط ساستمدران وضع شده باشد. حالا این اصطلاح قانون عرفی چقدر نزدی ...
این کلمه در درجه دوم معنی نفس نفس زدن میدهد. معنی اصلی آن یعنی از تعجب بگوییم: هاه!
( بازی یا نمایش ) ببین و بگو
بد غذایی
سرگردان - درمانده
سرخوشانه
سرخوشانه، با خوش خیالی
فروتعمیم، فروتعمیم دهی، فرو تعمیم دادن
فراتعمیم، فرا تعمیم دهی، فرا تعمیم دادن
sensation در مقابل perception یعنی ادراک حسی در برابر ادراک ذهنی. یا خلاصه حس در برابر فکر و تصور
درک، تصور،
تبعیض آمیز، تمایزآمیز
پی آیند، بعدی، متاخر، پس آیند
در روانشناسی امروز به این میگن: ترمز روانی
گاهی به معنای تطابق، شباهت، همخوانی است
پیشوا، مراد این کلمه دقیقا معادل کلمه مراد در ادبیات عرفانی ماست
حیرت انگیز، تفکربرانگیز
اگر صفت باشد: پیش از بلوغ، به بلوغ نرسیده
از آن دوستی که نوشته خواهر و برادر ناتنی که بگذریم ( چرا نظرش هنوز حذف نشده؟؟؟ ) ، sibling یعنی افرادی که یا از یک پدر و مادر به دنیا آمده اند یا از ...
فیزیولوژی اعصاب، علم شناخت کارکردهای سیستم عصبی توجه: فیزیولوژی اعصاب با عصب شناسی متفاوت است. حوزه دیگری است.
موهوم، مرموز، وهم آلود
متشخص
نشان دادن عواطف و افکار= واکنش= برخورد
( دو چیز را ) با هم در نظر گرفتن. معمولا در تحقیقات دو متغیر یا مقدار را با هم در نظر میگیرند
خودسرانه، خودسر. زیرا تعریفش در دیکشنری کمبریج اینه the act of allowing yourself to have or do anything that you enjoy
برخلاف تصور برخی دوستان اپیدمیولوژی مخصوص به بیماریهای واگیردار نیستکه اساساً باید از ویروس ها ایجاد بشوند بلکه بیشتر مربوط به بیماریهای شایع و عمومی ...
هم بسته، همبسته دقت کنید که correlational صفت است نه اسم.
دید کلی، دید همه جانبه، نگاه از بالا
توجه کنید که 1. خاکچال یکی از روشهای محیط زیستی ِدفن پسماند تر است و معمولا در سبک زندگی پسماندصفر انجام میدهند تا از تبدیل زباله ها به شیرابه سمی جل ...
شناخته شده ( در مورد آثار به ویژه )
مشخصاً، به طور مشخص. این قید برای این هست که یک موضوع جزئی رو از یک موضوع کلی جدا کنه. مثلا بگه پلیس یا محقق دقیقا دنبال چی هست. دقیقا یا دقیقتر هم م ...