پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٦٢)
دوستان، املای این کلمه در واقع Separate هستش که اینجا به اشتباه seperate آورده شده. اما معنی که دوستان پیشنهاد دادن درسته
● پی در پی کوفتن، پی در پی پرتاب کردن چیزی به سمت. . . ● شدید باریدن ( باران ) ● خیلی سریع دویدن به جایی ● پوست جانور مرده ( همراه با پشم و موی روی ...
حمیت، غیرت
راهب مسیحی
سمت انتخاب
● در اندیشه چیزی بودن ● امکان وقوع چیزی را پذیرفتن
اگر vibrations باشه میتونه جمع vibes یه معنی "جو، حس و حال، " باشه
مثلا قرار ه که. . . ، میگن که. . . Was meant to be. . . : مثلا قرار بود که. . .
● نشاندن، نهادینه کردن احساس، نظر یا اندیشه ای در شخص ● ایمپلنت، ایمپلنت کردن ( دقت کنید که فقط مخصوص دندان نیست، بلکه هر جسم خارجی که در بدن جایگزین ...
● به طور بد، با عملکرد نامطلبوب ● ضعیف، مریض
● گشترش دادن، توسعه دادن ● ایجاد کردن، چیز جدیدی را به وجود آوردن ● دچار شدن ( کردن )
● میکروب ● نطفه، جوانه ● سر منشاء
● قالب، قالب گیری کردن ● کپک ● تو مایه های کسی ( بودن )
ظرف مخصوص کشت در آزمایشگاه ( یه ظرف پهن که گرد هستش و در سرتاسری داره )
● کاملا، به طور کامل ● با دقت، بدون جا انداختن چیزی
زحمت دادن
When you say "something is the thing" you mean : It's exactly what you need or want
پول خیلی زیاد
I had no idea. . . نمیدونستم که، خبر نداشتم که. . . I have no idea. . . نمیدونم، نظری ندارم
بهتره که . . . ( اون کارو انجام ندی )
بهتره انجام نشه
● غلاف گیاهی ( مثلا غلاف لوبیا که دونه های لوبیا توشه ) ● قطعه جدا شونده از سفینه فضایی ● باک یا محفظه سوخت یا مواد دیگر که معمولا زیر بال هواپیما ن ...
■ اسم: ● خبر دست اول ● ملاقه ■ فعل: ● با ملاقه یا مشت چیزی را ورداشتن ● اولین نفر در درج خبری بودن
● آسیاب کردن ● تیز کردن ( چاقو، قیچی، . . . ) ● سابیدن ( مثلا سابوندن سیگار به لبه ای به منظور خاموش کردنش ) ● دندان قروچه کردن ● حرکت نمایشی اسکیت ...
مدت طولانی تری
بیشترین استفاده رو از چیزی بردن، بهترین بهره رو از کاری بردن
تو این مورد
همیشه ی خدا
آزار دهنده، کلافه کننده
اگر در مورد استخر باشه یعنی "طول" Swim laps= طول استخر
بنزینی، موتوری یا ماشینی که بنزین مصرف میکند
گازوئیل
● گازوئیل ● ماشین یا دستگاهی که گازوئیل مصرف میکند ( در صحبت محاوره ای البته )
جون مادرت. . . ، جون هر کی دوست داری. . . Oh, for crying out loud, just listen to me.
I don't mind: فرقی نمیکنه برام. . . I wouldn't mind: بدم هم نمیاد. . .
● رخت ( لباس شسته نشده یا اتو نشده ) ● رخت شویی، خشک شویی
● به میزان زیاد، قابل توجه ● ذاتا، اساسا
1. نوسانی 2. هیجان انگیز و لذت بخش
● نگرانی ، اظطراب ● تنش ( نیروی فیزیکی ) ● نگران شدن ● تاکید کردن بر روی چیزی
گروه مورد مطالعه
از لحاظ دامنه و وسعت
قید چیزی ره زدن
قابل قبول، قابل هضم ( از نظر درکی )
با این همه. . . ، علارغم. . . ( چیزی که گفته شده )
the period of time directly following the present
● در نظر گرفتن ● فکر کردن ( پیش خود ) در مورد چیزی
حالا چرا "ناهار" خوری؟؟؟ آیا جایی تو انگلیسی اشاره شده که مخصوصه ناهاره این اتاق که خبر نداریم؟؟ یعنی طرف حتی یه سرچ ساده تو دیکشنری انگلیسی نمیکنه و ...
دوستان از اونجایی که تو آبادیس وقتی کلمه ای به اشتباه هم چسبیده نوشته بشه دیگه نمیشه جداشو نوشت مجبور شدم بینش نقطه سیاه بزارم، اما منظورم همون "wal ...
در مسیر مشخصی ( از پیش تعیین شده )
در کل