labour saving


کار کم کن رنجگاه

جمله های نمونه

1. The utility model has the advantages of safety, labour saving, quick peeling and uniform fruit peeling depth and is suitable to be used in hotels, shops and families.
[ترجمه گوگل]این مدل کاربردی دارای مزایای ایمنی، صرفه جویی در نیروی کار، پوست کندن سریع و عمق پوست گیری یکنواخت میوه است و برای استفاده در هتل ها، مغازه ها و خانواده ها مناسب است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی دارای مزایای ایمنی، صرفه جویی در نیروی کار، پوسته سازی سریع و عمق پوست پوست است و مناسب آن است که در هتل ها، مغازه ها و خانواده ها مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Full automatic control, easy operation and labour saving.
[ترجمه گوگل]کنترل کامل اتوماتیک، عملیات آسان و صرفه جویی در نیروی کار
[ترجمه ترگمان]کنترل کامل اتوماتیک، عملیات آسان و حفظ نیروی کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The mechanism has its advantage of labour saving, steady, folding up conveniently and easy to carry, can be used on ground or for climbing steps without shifting mechanism.
[ترجمه گوگل]مزیت این مکانیزم صرفه جویی در کار، ثابت بودن، تا شدن راحت و حمل آسان است، می توان از آن بر روی زمین یا برای بالا رفتن از پله ها بدون مکانیسم تعویض دنده استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]مکانیزم دارای مزیت خود در حفظ نیروی کار، ثابت، تا راحت و آسان برای حمل، می تواند بر روی زمین و یا برای گام های بالا رونده بدون تغییر مکانیسم استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We can design labour saving, cost effective, reliable automatic machines basing on specific requirement of customer.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم بر اساس نیازهای خاص مشتری، ماشین های خودکار صرفه جویی در کار، مقرون به صرفه و قابل اعتماد طراحی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم در طراحی صرفه جویی در نیروی کار، هزینه موثر، ماشین های خودکار قابل اعتماد و متکی بر نیاز خاص مشتری طراحی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Easy operation and labour saving . One man operation, in and out with an entire carriage, easy and quick.
[ترجمه گوگل]عملیات آسان و صرفه جویی در نیروی کار عملیات یک نفره، داخل و خارج با یک کالسکه کامل، آسان و سریع
[ترجمه ترگمان]عمل آسان و تلاش برای نجات یک عمل مردانه، با یک کالسکه بزرگ، راحت و سریع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Easy operation and labour saving.
[ترجمه گوگل]عملیات آسان و صرفه جویی در نیروی کار
[ترجمه ترگمان]عملیات آسان و صرفه جویی در نیروی کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Compared with manual exchange of documents, the advantages of a reliable EDI system are in terms of labour saving and reduction of errors.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با مبادله دستی اسناد، مزایای یک سیستم EDI قابل اعتماد از نظر صرفه جویی در کار و کاهش خطا است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با تبادل دستی اسناد، مزایای یک سیستم ارتباطی قابل اعتماد از نظر صرفه جویی در نیروی کار و کاهش خطاها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are many methods for the determination of solid reation kinetics. Among them, dynamic determination of kinetic parameters by computerized DSC is a time and labour saving and convenient method.
[ترجمه گوگل]روش های زیادی برای تعیین سینتیک واکنش جامد وجود دارد در این میان، تعیین دینامیکی پارامترهای جنبشی توسط DSC کامپیوتری، روشی مناسب و صرفه جویی در زمان و کار است
[ترجمه ترگمان]روش های زیادی برای تعیین سینتیک reation جامد وجود دارد در بین آن ها، تعیین دینامیکی پارامترهای جنبشی توسط DSC کامپیوتری یک زمان و روش مناسب برای نیروی کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The utility model has the advantages of easy production, beautiful appearance, small size, portability, safe use, labour saving, easy wash, sanitary, and reliability.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی دارای مزایای تولید آسان، ظاهر زیبا، اندازه کوچک، قابلیت حمل، استفاده ایمن، صرفه جویی در کار، شستشوی آسان، بهداشتی و قابلیت اطمینان است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی مزایای تولید آسان، ظاهر زیبا، اندازه کوچک، قابلیت حمل، استفاده ایمن، صرفه جویی در نیروی کار، شستشوی آسان، بهداشتی و قابلیت اطمینان را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Money is acritical resource for pulp and paper companies so manual labour saving has beena driving force for the conversion to automatic sampling, online analysis androbotic testing.
[ترجمه گوگل]پول منبع مهمی برای شرکت های خمیر کاغذ و کاغذ است، بنابراین صرفه جویی در کار دستی نیروی محرکه ای برای تبدیل به نمونه گیری خودکار، تجزیه و تحلیل آنلاین تست آندروباتیک بوده است
[ترجمه ترگمان]پول منبعی برای شرکت های کاغذ و کاغذ است، بنابراین صرفه جویی در کار دستی، نیروی محرکه برای تبدیل به نمونه گیری اتوماتیک، آنالیز آنلاین androbotic را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Through the practice, the equipment was proved to be less investment and energy, excellent quality, labour saving, easy to operate and repair, and greatly cost reducing.
[ترجمه گوگل]از طریق تمرین، ثابت شد که تجهیزات سرمایه گذاری و انرژی کمتر، کیفیت عالی، صرفه جویی در نیروی کار، آسان برای کار و تعمیر و کاهش بسیار هزینه ها هستند
[ترجمه ترگمان]از طریق این عمل، ثابت شد که تجهیزات کم تر سرمایه گذاری و انرژی، کیفیت عالی، صرفه جویی در نیروی کار، کار کردن و تعمیر، و کاهش قابل توجه هزینه ها بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Swing and rolling forming is a new press work and labour saving process.
[ترجمه گوگل]شکل دهی چرخشی و غلتشی یک فرآیند جدید کار مطبوعاتی و صرفه جویی در نیروی کار است
[ترجمه ترگمان]Swing و شکل گیری غلتان یک کار مطبوعاتی جدید و فرآیند صرفه جویی در نیروی کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The authors applied drip irrigation in sandy land shelterbelt cultivation for the first time, and discussed the benefits of water saving, energy saving, labour saving and the investment benefits.
[ترجمه گوگل]نویسندگان برای اولین بار آبیاری قطره ای را در کشت کمربند شنی در زمین های شنی اعمال کردند و مزایای صرفه جویی در آب، صرفه جویی در انرژی، صرفه جویی در نیروی کار و مزایای سرمایه گذاری را مورد بحث قرار دادند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان آبیاری قطره ای در زمین های شنی را برای اولین بار به کار گرفتند و در مورد مزایای صرفه جویی در آب، صرفه جویی در انرژی، صرفه جویی در نیروی کار و مزایای سرمایه گذاری بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Continuous baking, large baking capacity, easy operation and labour saving.
[ترجمه گوگل]پخت مداوم، ظرفیت پخت زیاد، عملیات آسان و صرفه جویی در نیروی کار
[ترجمه ترگمان]پخت پیوسته، ظرفیت پخت بزرگ، عملیات آسان و صرفه جویی در نیروی کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you can afford it, buy some labour-saving devices, like a washing machine.
[ترجمه گوگل]اگر توانایی مالی دارید، وسایلی مانند ماشین لباسشویی بخرید
[ترجمه ترگمان]اگر می توانید از عهده مخارج آن بربیایند، برخی از وسایل صرفه جویی در کار مانند ماشین لباس شویی را بخرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A rise in wage levels, Barton argued, encouraged employers to invest in labour-saving technology.
[ترجمه گوگل]بارتون استدلال کرد که افزایش سطح دستمزد، کارفرمایان را تشویق به سرمایه گذاری در فناوری صرفه جویی در نیروی کار کرد
[ترجمه ترگمان]بارتون مدعی شد که افزایش سطح دستمزدها، کارفرمایان را تشویق می کند تا در فن آوری صرفه جویی در کار سرمایه گذاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. After the luxury of labour-saving devices it is just too tedious to go back to the old ways.
[ترجمه گوگل]پس از لوکس بودن دستگاه های صرفه جویی در کار، بازگشت به روش های قدیمی بسیار خسته کننده است
[ترجمه ترگمان]بعد از تجمل وسایل صرفه جویی در نیروی کار، خیلی خسته کننده است که به روش های قدیمی برگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. In all, a labour-saving device for those with very large gardens.
[ترجمه گوگل]در مجموع، یک وسیله صرفه جویی در کار برای کسانی که باغ های بسیار بزرگ دارند
[ترجمه ترگمان]در کل، ابزاری برای صرفه جویی در نیروی کار برای آن هایی که باغ های بسیار بزرگ دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Used many times every day, it is the most time and labour-saving device ever invented for cooks.
[ترجمه گوگل]این دستگاه بارها در روز استفاده می شود و بیشترین صرفه جویی در زمان و کار را برای آشپزها اختراع کرده است
[ترجمه ترگمان]استفاده از دفعات زیاد در هر روز، زمان و دستگاهی است که برای آشپزی اختراع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. They are also cost-effective and labour-saving as they can be changed weekly.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین مقرون به صرفه و صرفه جویی در کار هستند زیرا می توان آنها را به صورت هفتگی تغییر داد
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین مقرون به صرفه هستند و صرفه جویی در کار به طوری که هر هفته می توانند تغییر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. It also provides labour-saving dishes, with casseroles and serving dishes available for use direct from the oven to the table.
[ترجمه گوگل]همچنین ظروف صرفه جویی در کار را با کاسه ها و ظروف سرو در دسترس برای استفاده مستقیم از اجاق تا میز فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین غذاهای تهیه شده از نیروی کار را با خوراک گوشت و غذاهای آماده برای استفاده مستقیم از فر به میز فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The introduction of labour-saving agricultural machinery to reduce wage costs began in earnest from the mid-nineteenth century.
[ترجمه گوگل]معرفی ماشین آلات کشاورزی صرفه جویی در کار برای کاهش هزینه های دستمزد به طور جدی از اواسط قرن نوزدهم آغاز شد
[ترجمه ترگمان]معرفی ماشین آلات کشاورزی برای کاهش دست مزد به طور جدی از اواسط قرن نوزدهم شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. This is the last thing in laboursaving devices.
[ترجمه گوگل]این آخرین مورد در دستگاه های صرفه جویی در کار است
[ترجمه ترگمان]این آخرین چیزی است که در دستگاه های laboursaving وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. We go in for laboursaving devices, gadgets, speed and shortcuts.
[ترجمه گوگل]ما به سراغ دستگاه های صرفه جویی در کار، ابزارها، سرعت و میانبرها می رویم
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال وسایل laboursaving، ابزار، سرعت و میان بر هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a machine or method that is labour-saving saves you a lot of hard work or effort.
saving work, saving effort (also laborsaving)

پیشنهاد کاربران

تجهیزات و یا روش هایی که به صرفه جویی در زمان و هزینه کمک میکند. ( مثل ماشین آلات در کارخانه ها )
کاهنده
انجام دهنده یا تسهیل کننده کار یدی که توسط انسان انجام میشه
بدون زحمت
کمک کار
0وسایل، روشها ) که کارها را آسان می کند، کاراندوز، که از میزان کار می کاهد.

بپرس