پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٦٢)

بازدید
٩٧٣
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● شوکه و بهت زده کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

●یک حساب بانکی که فقط به منظور هزینه های درمان و مراقب میشه ازش استفاده کردم و مزیتش اینه که معاف از مالیات هستش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک حساب بانکی که فقط به منظور هزینه های درمان و مراقب میشه ازش استفاده کردم و مزیتش اینه که معاف از مالیات هستش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک حساب بانکی که فقط به منظور هزینه های درمان و مراقب میشه ازش استفاده کردم و مزیتش اینه که معاف از مالیات هستش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● نزدیک شدن ● درخواست کزدن ● مواجه شدن و سروکار داشتن با ■ رویکرد ■ درخواست ■ نزدیکی ■ بالغ بر، نزدیک به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

● وارد شدن، رسیدن ● جمع آوری محصل کردن ● موفق به انجام کاری شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

معاف از مالیات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● فرد، فردی ● متمایز، خاص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بهتر بودن/ به صلاح بودن انجام کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخصیت خلاق و کنجکاو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مسیر زندگی خود را به سمت چیزی ( کار کردن در جایی، تحصیل در دانشگاهی. . . ) پیش بردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

■ معانی که این واژه بدون حرف اضافه داره: ● راهی جایی شدن ( به منظور انجام کاری ) ● منفجر شدن ● به صدا درآمدن ● زده شدن ( از کسی یا چیزی ) ● از کار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● پشت کردن ( به شخصی یا چیزی ) ● ول کردن و رفتن ( بدون اهمیت دادن به شخصی یا چیزی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● مستقیم ● درست، صاف ● فوری ● رک و بی رودبایستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

● مدیریت ● دولت ( مثلا دولت روحانی ) ، نه دولت به معنای رییس جمهور ● برقراری، به انجام رسانی، استعمال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوشیدنی سبک که الکل یا کالری کمتری دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● حاشیه رفتن ( اصل مطلب رو نگفتن ) ● به حاشیه جایی رفتن ( گشتن اطراف جایی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکی از معانی : آوانس دادن ( دادن چند امتیاز اولیه به حریف از جهت اینکه برتریت رو دیکته کنی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

عجیبو غریب ( مربوط به جای دیگر ) ، جالب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● کاربلد و با کفایت ● بهینه، پربازده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

People descended from a common ancestor افرادی که از یه ایل و تبارن ( از یه جد هستن ) میتونن یک Family line رو ادامه بدن در شجره نامشون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

همانطور که از نامشان پیداست. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

● درخشان، تابان ● هوشمندانه ● عالی، بی نظیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رام و بی آزار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

● به ستوه آوردن، ذله کردن، دین کسی را دراوردن ( با درخواست های مکرر ) ● گورکن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● منطقی به نظر میاد ● حق داری والا!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

● وسط چیزی ( نه حتما وسطه وسط، بلکه منظور میانه راه چیزی است ) Halfway through a call وسط یه مکالمه تلفنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

● برعکسش تو امریکن میگن: The other way around

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

انجامیدن، سر از جایی دراوردن، یهو متوجه شدن که. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

از چه لحاظ؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در واقع "کاهش دادن" قیمت ( با توجه و قیمتهای دیگر و شواهد موجود )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در ایران روستاهای زیادی به نام قاسم آباد وجود داره که بزرگترین و معروفترین اونها قاسم آباد چابکسر ( گیلان ) هستش که جمعیتی بالغ بر ۳۰ هزار نفر داره ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● ارزیابی ( یک روند یا پروژه ) ● نقد و بررسی ( فیلم ، مقاله، . . . ) ● رژه ( نیروی نظامی ) دوستان دقت کنن که ترجمه " بازبینی" در معمای فعل براش د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

■ اگر حرف اضافه on مال خود فعل get باشه: ● پیش رفتن ( تو کاری یا وضعیتی ) ● خوب بودن، جور بودن ( با کسی ) ● ادامه دادن ( به کاری ) ● موفق شدن ( در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

● انتخاب کردن ● حمله ور شدن ● تلاش کردن برای بدست آوردن چیزی ● حال کردن ( با چیزی یا یه مود از شخصیت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

● look out for something : حواس به چیزی بودن ●look out for someone: کسی را تحت نظر گرفتن ● look something out for: گشتن دنبال چیزی در وسایل خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

● موضوع ● زمینه یا متن برای موسیقی ( آهنگِ زمینه، میتونه آهنگی باشه که در متن یک فیلم همواره پخش میشه و یا اون تیکه های کوتاه از یه آهنگ یا موسیقی که ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

● وابستگی، دلبستگی ● متعلقه ● ضمیمه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● سوخت گیری مجدد کردن ● شدت بخشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دوستان عزیزم، ● اگر قبل از as دوم عبارتی وجود نداشت و ما فقط as much as. داشتیم، یعنی تا اندازه ی. . . Some laptops cost as much as 400 dollars. ● ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

● نشر، انتشار ● آلاینده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ویژه، تخصصی ، مخصوص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

مرکز خرید بازارچه دالان ( یعنی بین دو تا دیوار که سرپوشیده شده و در دو طرفش هر چیزی میتونه باشه، مثل مغازه، ویدئو گیم و. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

سالن استراحت ( هتل، ساختمان، قطار. . . ) ، سالن انتظار ( فرودگاه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

میز تاشو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

● روشویی ● تشت ● ابگیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

● صحبت کردن یا مکاتبه کردن با شخصی ● متوجه چیزی شدن ( معمولا چیزی که خوب نیست ) ● انتخاب شدن ● تو نخ چیزی رفتن، شروع به صحبت یا انجام کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● اگر اسم باشه: سفر طولانی با کشتی یا سفینه ● اگر فعل باشه: با کشتی سفر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

● عشقِ چیزی مثلا: volleyball fanatic عشقِ والییال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نباید مشکلی باشه، فکر نکنم مشکلی باشه، همینطور باید باشه