پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨١)

بازدید
٢,٥٩٦
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سنت گرا، کسی که به موارد و انواع سنتی هر زمینه علاقه داره تا نوع مدرنش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

● حیرت انگیزی □ جسارتا خدمت دوستانی که برای ترجمه واژه ها بیست خط انگلیسی تایپ یا کپی پیست میکنن که توش بیستا لغت سخت دیگم هست میخوام بگم که فازتون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

● شبکه ( از قطعات به هم متصل )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● نمای بیرونی ● ظاهر ( از نظر خصلت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

بهبود، ارتقا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چراغ رومیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

همه جا را فراگرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

یکی از معنی های جامونده: ● رو انداختن به کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

●بی ذوق، وقتی حس هیجان خاصی نسبت به چیزی نداری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● تقلاگونه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

● لحظه ● اهمیت وجودی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● کاملاً ● به طور عالی، بی عیب و نقص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

● روش دیگه اینه که. . . ، یا به جاش . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

● اگر قبلش فعل be باشه یعنی: قرار بود/است ● اگر نبو. یعنی به واسطه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

● تغییرات کوچک به منظور بهتر و موثر کردن چیزی ● توصیف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● اتفاق تصادفی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

بهداشت عمومی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

● در همین حین ● از اونور ( هنگام مقایسه دو موضوع وقتی اون یکی مخالف قبلیه ) ● in the meanwhile: تا اون موقع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مبتلا، دردمند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● شوکه و بهت زده کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

●یک حساب بانکی که فقط به منظور هزینه های درمان و مراقب میشه ازش استفاده کردم و مزیتش اینه که معاف از مالیات هستش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک حساب بانکی که فقط به منظور هزینه های درمان و مراقب میشه ازش استفاده کردم و مزیتش اینه که معاف از مالیات هستش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک حساب بانکی که فقط به منظور هزینه های درمان و مراقب میشه ازش استفاده کردم و مزیتش اینه که معاف از مالیات هستش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

● نزدیک شدن ● درخواست کزدن ● مواجه شدن و سروکار داشتن با ■ رویکرد ■ درخواست ■ نزدیکی ■ بالغ بر، نزدیک به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

● وارد شدن، رسیدن ● جمع آوری محصل کردن ● موفق به انجام کاری شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معاف از مالیات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● فرد، فردی ● متمایز، خاص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بهتر بودن/ به صلاح بودن انجام کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخصیت خلاق و کنجکاو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مسیر زندگی خود را به سمت چیزی ( کار کردن در جایی، تحصیل در دانشگاهی. . . ) پیش بردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

■ معانی که این واژه بدون حرف اضافه داره: ● راهی جایی شدن ( به منظور انجام کاری ) ● منفجر شدن ● به صدا درآمدن ● زده شدن ( از کسی یا چیزی ) ● از کار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● پشت کردن ( به شخصی یا چیزی ) ● ول کردن و رفتن ( بدون اهمیت دادن به شخصی یا چیزی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

● مستقیم ● درست، صاف ● فوری ● رک و بی رودبایستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

● مدیریت ● دولت ( مثلا دولت روحانی ) ، نه دولت به معنای رییس جمهور ● برقراری، به انجام رسانی، استعمال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوشیدنی سبک که الکل یا کالری کمتری دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● حاشیه رفتن ( اصل مطلب رو نگفتن ) ● به حاشیه جایی رفتن ( گشتن اطراف جایی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکی از معانی : آوانس دادن ( دادن چند امتیاز اولیه به حریف از جهت اینکه برتریت رو دیکته کنی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

عجیبو غریب ( مربوط به جای دیگر ) ، جالب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● کاربلد و با کفایت ● بهینه، پربازده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

People descended from a common ancestor افرادی که از یه ایل و تبارن ( از یه جد هستن ) میتونن یک Family line رو ادامه بدن در شجره نامشون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

همانطور که از نامشان پیداست. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● درخشان، تابان ● هوشمندانه ● عالی، بی نظیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رام و بی آزار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

● به ستوه آوردن، ذله کردن، دین کسی را دراوردن ( با درخواست های مکرر ) ● گورکن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● منطقی به نظر میاد ● حق داری والا!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

● وسط چیزی ( نه حتما وسطه وسط، بلکه منظور میانه راه چیزی است ) Halfway through a call وسط یه مکالمه تلفنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

● برعکسش تو امریکن میگن: The other way around

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

انجامیدن، سر از جایی دراوردن، یهو متوجه شدن که. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

از چه لحاظ؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در واقع "کاهش دادن" قیمت ( با توجه و قیمتهای دیگر و شواهد موجود )