پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٦٢)

بازدید
٩٣٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گرم و پذیرا بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با وجدان بودن در عمل، وظیفه شناسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● ناز نازی بار آوردن، به طور ویژه با کسی رفتار کردن ● حال دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

یک مباحثه در مورد اینکه رفتار، کردار و شخصیت افراد مربوط به ذات آنهاست یا نحوه پرورش آنها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● داشتن سلاح یا وسیله ای به نحوی که گویی قصد استفاده از آن را داری ( مثلا دیدین بچه ها یه چیزی میگیرن دستشون و وانمود میکنن که میخوان پرت کنن سمت یکی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

یک دنده و یک رای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

ظلم و تبعیض

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

حق انسانی، حقی که هر شخص به واسطه سطح خانوادگی یا شرایط خانوادگی برای خود قائل است. ♤ به هیچ عنوان "حق ذاتی" نیست، اتفاقا کاملا منشا بیرونی داره نه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اصلا این واژه صفت نیست ( اونجور که خود آبادیس ترجمه کرده ) ، بلکه اسم است، به صورت جمع هم نوشته میشه یعنی: Musings به معنی: افکار، بینش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

افکار، بینش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Twice as long: دو برابرش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● شروع به انجام کاری کردن، دست به کار شدن ● به جون کسی افتادن، حمله کردن به کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● پرت کردن ( یه چیز سبک مثل سکه ) ● وول خوردن، اینور اونود جنبیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● وادار کردن ● برانگیختن ( یک احساس یا عکس العمل شدید )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

نگاه سریع و همراه با کنجکاوی که معمولا به صورت محرمانه و زیرچشمی صورت میگیرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تاثیر بد گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● باز کردن ( فهم و توضیح ) یک مساله ● گره گشودن ● از هم پاشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بعدش چی؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

درباره چیزی خوب فکر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهتره بگیم. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان یک مقایسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● بوم نقاشی ● پارچه ضخیم، برزنت ● canvas opinions: یعنی متوجه بشید که ( در مورد موضوعی ) چی فکر میکنن To find out what sb thinks of a particular issue

پیشنهاد
٢

خوب از آب درنیامد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پول جمع کردن ( از عمل یا رویدادی ) ، باعث درامدزایی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

● نونوار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● نونوار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دستگاه خودکار فروش جنس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

●بهبود بخشیدن و بهتر کردن ( عملی که همین الان هم توش خوبی ) ● تیز کردن، صیقل دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

● مربوط به همه ● از همه لحاظ، همه جوره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

معنی این واژه "چک بی محل" نیست دوستان عزیزم، بلکه پولی هست که شما به صورت عرف حق دارید بیش از موجودیتون از بانک دریافت کنید یا خرج کنید به عنوان وام، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در واقع، به طور واقع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

● قفسه نگهداری چیزی ( البته نه حتما شبیه قفسه! ) ، در واقع بهترین معنی "جا" هست. Spice rack: جا ادویه ای Clothes rack: جا لباسی Plate rack: قفسه نگه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بزرگترین و مهمترین ( از چیزی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

● هلک و هلک رفتن ● کاری را بر خلاف میل شخصی به او تحمیل کردن ● قطع کردن درختان به منظور فروش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

میل و تلاش برای رسیدن به چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ریتم آهنگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

● پیش رفتن ( روند چیزی ) ● همراه کسی رفتن یا بردن ● سر و کله چیزی پیدا شدن ● عجله کردن ● بعد از کسی رفتن □ لامذهب معنی های یه کلمه حتی نزدیک به هم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

● کار شاق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

● اگر حروف اول دو کلمه با حرف بزرگ نوشته شوند منظور "رییس جمهور آمریکا" هستش، در غیر این صورت همون "مدیر عامل" هست که اکثر وقتا Chief executive offi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

افراد با نفوذ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

● چیزی یا کسی که به عنوان دام استفاده میشه برای رسیدن به چیزی یا کس دیگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یه عددی بین ۲۰۰۰۰ تا ۹۹۹۹۹، البته علما فتواهای مختلفی دادن اما راحتترین ترجمه میشه چی؟: " ده ها هزار" تمام شد رفت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

●شدیداً، قویاً ● به طور غضب آلود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

● سخت ، شدید ● خشمگین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دقیقا همون چیزی که میخوای، همونی که دوست داری ( چیزی که در بارش میدونی و بهش علاقه داری )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دقیقا همون چیزی که میخوای، همونی که دوست داری

پیشنهاد
٢

چیزی راه بیفته، کار کنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی بالا بیاد، کار کنه، راه بیفته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

این نظر منه، از نظر من، من که اینجوری فکر میکنم. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در اولین فرصت