پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٤٧٠)
کاملاً و فقط، تنها و تنها
بعدا به معنی خداحافظ ( مثل پشت تلفن از کسی خوشت نمیاد و نمیخوای حرف بزنی یا وقت نداری میگی بعداً. . . . . )
مدت طولانی بعدش
تصور میشود که. . . ، اینطور گفته میشود که. . . ،
●نگارک، آیکون در کامپیوتر ● سمبل، مظهر، نماد ● نگاره و نقش مقدس از فردی ( معمولا بر ردی چوب ) که در مذهب ارتدکس مرسوم است
دوزنده ( نقش بر روی پارچه )
● هم وطن ● مردم روستای، افراد غیرشهری
روی هم بافته شده، داری لایه های مختلف پارچه روی هم که بهم کوک خوردن و یا دوخته شدن
گرم و پذیرا بودن
با وجدان بودن در عمل، وظیفه شناسی
● ناز نازی بار آوردن، به طور ویژه با کسی رفتار کردن ● حال دادن
یک مباحثه در مورد اینکه رفتار، کردار و شخصیت افراد مربوط به ذات آنهاست یا نحوه پرورش آنها
● داشتن سلاح یا وسیله ای به نحوی که گویی قصد استفاده از آن را داری ( مثلا دیدین بچه ها یه چیزی میگیرن دستشون و وانمود میکنن که میخوان پرت کنن سمت یکی ...
یک دنده و یک رای
ظلم و تبعیض
حق انسانی، حقی که هر شخص به واسطه سطح خانوادگی یا شرایط خانوادگی برای خود قائل است. ♤ به هیچ عنوان "حق ذاتی" نیست، اتفاقا کاملا منشا بیرونی داره نه ...
اصلا این واژه صفت نیست ( اونجور که خود آبادیس ترجمه کرده ) ، بلکه اسم است، به صورت جمع هم نوشته میشه یعنی: Musings به معنی: افکار، بینش
افکار، بینش
Twice as long: دو برابرش
● شروع به انجام کاری کردن، دست به کار شدن ● به جون کسی افتادن، حمله کردن به کسی
● پرت کردن ( یه چیز سبک مثل سکه ) ● وول خوردن، اینور اونود جنبیدن
● وادار کردن ● برانگیختن ( یک احساس یا عکس العمل شدید )
نگاه سریع و همراه با کنجکاوی که معمولا به صورت محرمانه و زیرچشمی صورت میگیرد
تاثیر بد گذاشتن
● باز کردن ( فهم و توضیح ) یک مساله ● گره گشودن ● از هم پاشیدن
بعدش چی؟
درباره چیزی خوب فکر کردن
بهتره بگیم. . .
به عنوان یک مقایسه
● بوم نقاشی ● پارچه ضخیم، برزنت ● canvas opinions: یعنی متوجه بشید که ( در مورد موضوعی ) چی فکر میکنن To find out what sb thinks of a particular issue
خوب از آب درنیامد
پول جمع کردن ( از عمل یا رویدادی ) ، باعث درامدزایی شدن
● نونوار کردن
● نونوار
دستگاه خودکار فروش جنس
●بهبود بخشیدن و بهتر کردن ( عملی که همین الان هم توش خوبی ) ● تیز کردن، صیقل دادن
● مربوط به همه ● از همه لحاظ، همه جوره
معنی این واژه "چک بی محل" نیست دوستان عزیزم، بلکه پولی هست که شما به صورت عرف حق دارید بیش از موجودیتون از بانک دریافت کنید یا خرج کنید به عنوان وام، ...
در واقع، به طور واقع
● قفسه نگهداری چیزی ( البته نه حتما شبیه قفسه! ) ، در واقع بهترین معنی "جا" هست. Spice rack: جا ادویه ای Clothes rack: جا لباسی Plate rack: قفسه نگه ...
بزرگترین و مهمترین ( از چیزی )
● هلک و هلک رفتن ● کاری را بر خلاف میل شخصی به او تحمیل کردن ● قطع کردن درختان به منظور فروش
میل و تلاش برای رسیدن به چیزی
ریتم آهنگ
● پیش رفتن ( روند چیزی ) ● همراه کسی رفتن یا بردن ● سر و کله چیزی پیدا شدن ● عجله کردن ● بعد از کسی رفتن □ لامذهب معنی های یه کلمه حتی نزدیک به هم ...
● کار شاق
● اگر حروف اول دو کلمه با حرف بزرگ نوشته شوند منظور "رییس جمهور آمریکا" هستش، در غیر این صورت همون "مدیر عامل" هست که اکثر وقتا Chief executive offi ...
افراد با نفوذ
● چیزی یا کسی که به عنوان دام استفاده میشه برای رسیدن به چیزی یا کس دیگر
یه عددی بین ۲۰۰۰۰ تا ۹۹۹۹۹، البته علما فتواهای مختلفی دادن اما راحتترین ترجمه میشه چی؟: " ده ها هزار" تمام شد رفت