virtuoso

/vərt͡ʃuːˈosoʊ//ˌvɜːt͡ʃʊˈəʊzəʊ/

معنی: هنرمند، هنرشناس، دارای ذوق هنری
معانی دیگر: (در امور هنری) خبره، (در اصل) علامه، بسیار دانا، خوش قریحه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: virtuosi, virtuosos
• : تعریف: a person who demonstrates exceptional ability, style, or skill, esp. in music.
مترادف: ace, maestro, master, wizard
مشابه: adept, artist, expert, genius, mastermind, phenomenon, prodigy, star

- Franz Liszt was a piano virtuoso, and his skill at playing caused his works as a composer to be highly challenging for other pianists.
[ترجمه گوگل] فرانتس لیست یک هنرپیشه پیانو بود و مهارت او در نواختن باعث شد که آثار او به عنوان آهنگساز برای سایر پیانیست ها بسیار چالش برانگیز باشد
[ترجمه ترگمان] فرانس لیست یک نوازنده پیانو بود، و مهارت او در نواختن باعث شد که آثار او به عنوان یک آهنگساز برای سایر pianists بسیار چالش برانگیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to a virtuoso.
مترادف: remarkable, superlative
متضاد: incompetent
مشابه: crackerjack, masterful, outstanding, skillful, standout, superior

- a virtuoso performance
[ترجمه مسعود خلیفه] یک عملکرد هنرمندانه
|
[ترجمه گوگل] یک اجرای عالی
[ترجمه ترگمان] یک مهارت طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He was gaining a reputation as a remarkable virtuoso.
[ترجمه گوگل]او در حال به دست آوردن شهرت به عنوان یک هنرپیشه برجسته بود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک نوازنده برجسته شهرت کسب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. England's football fans were hoping for a virtuoso performance against Cameroon.
[ترجمه گوگل]هواداران فوتبال انگلیس امیدوار بودند که در مقابل کامرون نمایشی جذاب داشته باشند
[ترجمه ترگمان]هواداران فوتبال انگلستان امیدوار بودند که یک نمایش مهیج علیه کامرون انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His handling of the meeting was quite a virtuoso performance.
[ترجمه گوگل]مدیریت او در این جلسه عملکرد کاملاً حرفه ای بود
[ترجمه ترگمان]طرز برخورد او با این جلسه بسیار عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Times critic described her dancing as 'a virtuoso performance of quite dazzling accomplishment'.
[ترجمه گوگل]منتقد تایمز رقصیدن او را به عنوان "اجرای هنرپیشه ای با موفقیت بسیار خیره کننده" توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]منتقد تایمز رقص او را به عنوان یک مهارت عالی در اجرای کامل آن توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Holland would never dare cast himself as a virtuoso pianist.
[ترجمه گوگل]هالند هرگز جرات نمی کند خود را به عنوان یک پیانیست فاضل معرفی کند
[ترجمه ترگمان]هلند هرگز جرئت نمی کرد خود را به عنوان یک پیانیست ماهر معرفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The victim cried like a professional, a virtuoso crier.
[ترجمه گوگل]قربانی مانند یک حرفه ای گریه می کرد، یک گریه کننده فضول
[ترجمه ترگمان]قربانی مثل یه فروشنده حرفه ای گریه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Made me indignant in the same way virtuoso bureaucratic behavior still provokes me.
[ترجمه گوگل]من را خشمگین کرد به همان روشی که رفتارهای بوروکراتیک فاضلانه هنوز من را تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]در عین حال مرا عصبانی کرده و هنوز هم در عین حال از کاره ای اداری فارغ می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Minton's virtuoso performances with pencil or pen and ink commended him as a teacher.
[ترجمه گوگل]اجراهای جذاب مینتون با مداد یا خودکار و جوهر او را به عنوان یک معلم ستوده است
[ترجمه ترگمان]اجراهای نمایشی minton با مداد یا مرکب و مرکب او را به عنوان معلم مورد ستایش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This virtuoso decorative carving is a typical feature of late Gothic architecture in Bohemia.
[ترجمه گوگل]این حکاکی تزیینی فاخر ویژگی بارز معماری گوتیک متاخر در بوهم است
[ترجمه ترگمان]این کنده کاری تزیینی یکی از ویژگی های معمول معماری گوتیک در بوهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Baryshnikov is probably the most dazzling virtuoso we have seen.
[ترجمه گوگل]باریشنیکف احتمالاً خیره کننده ترین هنرپیشه ای است که دیده ایم
[ترجمه ترگمان]Baryshnikov \"احتمالا the virtuoso که ما دیده ایم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Virtuoso trombonist he is not, though his efforts to expand the instrument's profile must be admired.
[ترجمه گوگل]ترومبونیست ویرتوز نیست، اگرچه تلاش های او برای گسترش مشخصات این ساز باید تحسین شود
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه تلاش های او برای گسترش پروفایل ابزار باید مورد تحسین قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Again, this is virtuoso music, and the first three movements on this occasion didn't always seem quite comfortable.
[ترجمه گوگل]باز هم، این یک موسیقی عالی است، و سه موومان اول در این مناسبت همیشه راحت به نظر نمی رسید
[ترجمه ترگمان]بازهم، این یک موسیقی کلاسیک است، و سه حرکت اول در این مورد همیشه خیلی راحت به نظر نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Biscoe is a saxophone virtuoso of great lyricism, passion, stamina, and considerable versatility.
[ترجمه گوگل]بیسکو یک هنرپیشه ساکسیفون با غزل، شور، استقامت و تطبیق پذیری قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]Biscoe یک نوازنده saxophone از lyricism عالی، شور و اشتیاق، بنیه و تنوع قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هنرمند (اسم)
artist, craftsman, artificer, virtuoso, handicraft

هنرشناس (اسم)
virtuoso

دارای ذوق هنری (صفت)
virtuoso

انگلیسی به انگلیسی

• musical performer who plays with great talent and gracefulness; person with exceptional skill or ability in a particular field, genius, prodigy; one who has a great appreciation for and/or knowledge of fine art, connoisseur
a virtuoso is someone who is exceptionally good at playing a musical instrument.

پیشنهاد کاربران

استاد، خبره
چیره دست
extremely skillful
خوش ذوق
نوازنده تردست
هنرمند، دارای ذوق هنری

بپرس