پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨١)
سود بردن از کاری، چیزای زیادی یاد گرفتن
مکان دم دستی، جای سهل الوصول
همش همین بود، چیز دیگه ای نیست
● چسب زخم ● بتونه ( زدن ) ، لایه زیرین مربوط به رنگ اصلی ( را زدن ) ، در نقاشی ساختمان معروف هست به گچ سیاه چون یه مقدار تیره تر از گچ سفید روی کار ه ...
● جدا کردن چیزی از چیزی دیگر، مثلا: He wanted to strip the old paint of the wall. میخواد رنگای کهنه دیوار رو بریزه ● نوار، باریکه
املای صحیح: presume
دهشتناک
املای درست واژه: executive
از روستاهای منطقه اشکورات، بخش رحیم آباد شهرستان رودسر است که آخرین نقطه جغرافیایی استان گیلان در قلب کوهای البرز بوده و در واقع محل تلاقی سه استان گ ...
آقای مسعود، اتفاق اصلا amenity به معنی امکانات اولیه مثل آب و برق نیست، به اونا میگن utility, اما این واژه به معنی یک امکان رفاهی هست که زندگی رو ...
در تعامل و همکاری با، کارکردن با . . . برای دستیابی به هدفی
مهارت های فکری ( ذهنی )
دوستانی که "مکمل غذایی" ترجمه کردن باید عرض کنم تو دیکشری کمبریج چیزی به این عنوان وجود نداره و برای "مکمل غذایی" از لغت supplement استفاده میشه. 😊
بعدِش
● چرخیدن The Earth takes approximately 365 days to go round the Sun. ● به همه رسیدن، به اندازه کافی موجود بودن There weren't enough chairs to go r ...
به طور خیلی کلی، در جامع ترین حالت
آقای مجتبی و خانم نیلوفر، اول اینکه من لشکانی هستم جسارتا نه اشکانی 😊، صد البته که یک واژه معنی های مختلفی داره، اما زمانی آوردن ترجمش سودمنده که وا ...
به هیچ وجه
chiropractor
chorus
همچین فعلی نداریم، گذشته و اسم مفعول dig میشود: Dug
● پوشش، لایه A thick mantle of snow lay on the ground. ● شنل ( در قدیم ) ● لایه زیرین پوسته زمین و روی هسته، جبه ● مسئولیت، پست He inherited the ...
پله اول
به وجد آوردن، مجذوب کردن
● ناکافی بودن The inadequacy of the budget is likely to cause problems. ● عدم اعتماد به نفس I always suffer from feelings of inadequacy when I'm wi ...
practitioner: کارورز general practitioner: پزشک عمومی
● مقام، رتبه سابقه، مدت پابرجایی
تنها مورد نیست ( موارد مشابه دیگری نیز هستند ) ، تنها کسی نیست . . .
● پرنده ● توپ بدمینتون ( پردار ) ● دختر جوان ● نوع شخصیت Ali is a hard - working old bird
ورداشون و بردن، غر زدن ( چیزی که متعلق به کس دیگستو بگیری )
علوم اجتماعی
قااب گرفتن
Ten/ fifty . . . pounds a head یعنی بیشترین مقدارش میتونه ده/پنجاه . . . پوند باشه
حرف اضافه آن در جمله "with" است. His parents are unsatisfied with him.
● گوساله، بچه آوردن ( گاو و سایر پستانداران بزرگ ) ● تکه ای از یخ های قطبی □ توجه شود که ساق پا میشه Calf و ساق های پا میشه Calves .
پیروی کردن، دنبال کردن یک ایده یا نظر دیگر
● روزی
درون نگرانه، برخاسته از ذهن، فکر و احساس شخصی خود شخص تا صحبت با افراد دیگر She is famous for her introspective songs about failed relationships.
لات و لوت دسته، اکیپ
خودشون نوشتن "برزشناس"، آخه اون برزه یا بزر؟؟
به حساب تجربه ( اندوزی ) گذاشتن، درس گرفتن
محاکمه
محاکمه کردن
prosecute
میزان، درجه ارزیابی
● به تفاوت دو عبارت دفت کنید: In a years time 1: تا یکسال، یعنی این یکسال هم باید تموم بشه، بعد از اون مطمعنن این کار انجام میشه یا انجام شدست. In ...
● تامین منابع کردن، تخصیص پول و بودجه به منظور هدفی خاص ● هدایت کردن یا مدیریت کردن احساس یا فکر به سمت ( به منظور دستیابی ) یک هدف خاص
● ناسپاس بودن نسبت به کسی یا داشتن چیزی، عادی شدن اهمیت ندادن به وجود شخص یا چیزی ارزشمند در زندگی
* عمیقا تاثیر گذار * فراگیر
به صورت جداگانه، به صورت تک تک