پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨١)
ملاقات و یا نشست داخل یک محفظه یا اتاق دربسته
تو ذهن آوردن، تصور کردن ( عین این کاریکاتورا که یه ابری بالای سر طرف ظاهر میشه و فکری که میکنه توش نوشته میشه )
فراوان، بیش از حد کافی
● حق، استحقاق ( مثل حق مرخصی ) ● مزایا ( در فیش حقوقی )
متعصب به کشور و قوم خود و بی میل به نظرات و مردمان غیر
کاری، شغلی، مربوط به حرفه
ردیف ردیف. . .
از خطر یا حادثه ای جون سالم به در بردن
از چیزی نداشتن و تموم کردن ● be out of رو سرچ کنید بقیه معانیش هست
از چیزی تموم کردن و نداشتن ● be out of رو سرچ کنید بقیه معانیش رو نوشتم
خوب دوستای گلم اصطلاحات رایج با این عبارت اینا هستن: ● to get something out of the way: یعنی تموم کردن و به انجام رسانیدن چیزی ● be well out of som ...
to finish something
با کمبود چیزی مواجه شدن be getting low in sth حس کنی چیزی داره کم میاد
چیزی که ایمنی را به خطر می اندازد
دستگاه ورقه ورقه کردن گوشت، کالباس و . . . ، یا وسیله ای برای بریدنوشت به اندازه های دلخواه ( با چرخ گوشت متفاوت است )
ضروریات
● تیم یا وسیله دو نفره ● دوچرخه دو نفره ○ این واژه اسم است، نه صفت
به شکل معنی داری، به طور قابل توجهی
دو تا معنی داری که خودتون با توجه به جمله باید متوجه بشین و اونقدری فرق داره معنی هاشون که راحت بتونید تشخیص بدین: ● مربوط به ، در ارتباط با ● به ن ...
یعنی بره ( ادامه بده ) تااااااااا. . . .
to like the sound of something: حال کردن یا خوشحال شدن در مورد چیزی که میشنوی
حال کردن یا خوشحال شدن در مورد چیزی که میشنوی
● پول، غذا و در واقع شرایطی که در اون با برآورده شدن اون نیاز ها میتونید زنده بمونید.
فضای مجزا
دارای تخفیف یا قیمت پایین ( برای گروه خاص )
● آشفته کسی یا چیزی شدن ( به قول معروف "دامن از دست برفتن" در ادبیات فارسی، در واقع بار مثبت دارد ) ● به فنا رفتن، از بین رفتن
● قشقرق make a fuss: قشقرق به پا کردن
بگردی دنبال. . . ( انجام کاری یا ترتیب دادن چیزی )
● tamper with something: دستکاری و انگولک چیزی بدون اینکه دانش استفاده یا کار با اون چیز رو داشته باشی ● tamper with somebody: تحت تاثیر قرار دادن ...
● گاو نر بالغ، گاو نر اخته ( در زبان گیلکی و منشا این واژه نیز کاملا از زبان گیلکی برگرفته شده. در زبان گیلکی: گاو نر بالغ: ورزا گاو نر جوان: کرام ...
تعمیر یا راه انداختن چیزی که قبلا باهاش کار کردی
● راه انداختن، به کار انداختن چیزی اگر گفت: get something working یعنی تعمیر یا راه انداختن چیزی که قبلا باهاش کار کردی
قدرت و اختیار را دست کسی دادن، قدرت و اختیار در دست کسی بودن
شیک و پیک
Up front: پیش پیش، به صورت پیش پرداخت Upfront: صریح و رک
طرف واژه نامه های آخر کتابا رو ( هر کتابی که دم دستش بوده ) گذاشته جلوش و هی از اون کپی پیست کرده اینجا، فقط برا اینکه تعداد واژگانشو افزایش بده!! ام ...
از صفت sound و به معنی ● صحیح و سالمتر
تکثیر کردن ( گیاه ) ، انتشار دادن ( دروغ، نظر، باور. . . )
( این مبلغ ) در میاد برات
در اومدن ( بالغ بر قیمتی شدن ) ● it comes out at 46 dollars per week. این در میاد هفته ای ۴۶ دلار
شُرشُر کردن
بزرگراه های چند طبقه ( روی هم )
مهم و مفید بودن، ارزش داشتن Be of no value: بی فایده بودن، ارزش خاصی نداشتن
مطالبه خسارت از بیمه ( همون استفاده از بیمه ماشین )
یکی از معانی: روزی ، معیشت
با توجه به اینکه . . .
زهرا خانم، " لغو کردن" مربوط به scrap هستش، اِسکِرَپ Scrape: اِسکِرِیپ خراشیدن تو هچل افتادن
American: familiarize British: familiarise
اگر با شغلی بیاد به عنوان "کمکی" معنی خواهد داد، Kitchen hand : کمک آشپز
کمک آشپز