paid for

انگلیسی به انگلیسی

• paid in full, requires no further payment; gave the money owed for; was penalized for, served the punishment for

پیشنهاد کاربران

دوستان ممنون میشم منبع ترجمه " پرداختن به کاری" رو معرفی کنید، من حقیقتا چیزی پیدا نکردم نه تو کمبریج نا جای دیگه، معنی های معمولش:
● دریافت پول برای انجام کاری
● تاوان دادن برای چیزی
اینها بود
می پردازند به کاری . . . . پرداختن به. . .
پرداختن به کاری. . . . می پردازند به کاری

بپرس