پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٦٢)

بازدید
١,٠٠٨
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

این کلمه املایش Conversely است نه conversly که اینجا اومده، اما معنیش میشه" از طرف دیگر" یا " در سوی مقابل"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

گول زننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به مانند. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دوستان این واژه یک اسم است نه فعل و به معنی " هزینه" یا " خرج" ،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

صامعی نداریم که

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● از الان به بعد مترادف from now on

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

ناخوشنودی، نارضایتی ● توجه کنید که این واژه یک اسم است و نه صفت. متضاد آن هم میشود contentment یعنی خشنودی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

شم کسب و کار داشتن، استعداد ذاتی در فعالیت های اقتصادی داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تو ایران میشه "مدیر اداری"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Toe: یکی از انگشتان پا Toes: انگشتان پا Big toe: انگشت شست پا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بهم زدن رابطه، دیگه با کسی نبودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تکون نخور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Bitchin بِچِّن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Blabber حرافی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

لذا. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به انگلیسی: nerd انصافا بیست نفر اومدین اینجا معنی فارسی "خرخون" رو تبیین و روشن کنین!؟ یه چیز جدید بگین خوب لامصب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

● مستحق چیزی دانستن ( در معنای مثبت ) ● نامیده شدن ( در این معنا همیشه مجهول به کار میره )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دانش آموز یا دانشجویی که حداقل یک ترم را گذرانده است ( ورودی جدید نیست )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ول کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آمار چیزی را داشتن، پیگیر وضعیت بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

برچسب نام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فرقش با rollerblades اینه که این زیر هر کفش دو ردیف چرخ داره، اما تو rollerblades زیر هر کفش فقط یک ردیف چرخ هست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خارج از دسترسی، ممنوع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مجاهدت ( کردن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

● نامزدی ● مشارکت ● درگیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

املای این کلمه "receipt" است نه " reciept"!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● موافق نبودن، خوب ندانستن ● رد کردن، نپذیرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنگ کلاس Second period: زنگ دوم Forth period: زنگ چهارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنگ های کلاس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

● به همان ترتیب، به همان نحو، در خور ● از این رو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در درجه اول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

● آروم گرفتن ● سروسامون گرفتن ● اگر با حرف اضافه to بیاد یعنی: تمام توجه خود را به چیزی اختصاص دادن، تمام هم و غم شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

● کارامد، شدنی ● رویش پذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● اگر . . . چی؟ ( مثلا اگر اینجور بشه چی؟ ) ، چکار کنیم اگه. . . ● چی میشه اگه. . . ، چطوره که. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش به حالت/ خدا شانس بده/ ای ول بابا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مکتوب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل توجه. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قیمت بسیار نازل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Fraction of the price قیمت بسیار نازل

پیشنهاد
٠

حواسم بود ( بوده )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

معنای "مراقبت کردن" بسیار قدیمی هست در ادبیات انگلیسی، اما در مورد "گرایش داشتن"، دقت کنید که حتما اینطور نیست فلان کس مایله، یا فلان چیز مایله که او ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همون مینی بوس های خودمون در اصطلاح میگن PLBs

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سیستم حمل نقل زیر زمینی ( شامل مترو و هر چیزی که زیر یک شهر در رفت آمد است )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به شخمم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

زیاده روی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

ع ن دماغ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگر go too far باشه یعنی: زیاده روی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به تته پته افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Steady

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

● به نسبت ● قابل مقایسه