پسوند ( suffix )
• : تعریف: leader; ruler.
- patriarch
پیشوند ( prefix )
• (1) تعریف: principal; main.
- archbishop
- architect
• (2) تعریف: extreme.
- arch-conservative
• (3) تعریف: original.
- archetype
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a structural element, usu. of masonry, that is curved and used to span an open space such as a door.
• مترادف: archway
• مشابه: doorway, span, vault
• مترادف: archway
• مشابه: doorway, span, vault
- The ancient Romans introduced the use of arches in buildings and other structures.
[ترجمه گوگل] رومیان باستان استفاده از طاق را در ساختمان ها و سایر سازه ها معرفی کردند
[ترجمه ترگمان] رومیان باستان استفاده از طاق ها را در ساختمان ها و سازه های دیگر معرفی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رومیان باستان استفاده از طاق ها را در ساختمان ها و سازه های دیگر معرفی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Could the Romans have imagined that their arches would become the symbol for a fast-food restaurant chain?
[ترجمه گوگل] آیا رومیها میتوانستند تصور کنند که طاقهایشان به نمادی برای رستورانهای زنجیرهای فست فود تبدیل شود؟
[ترجمه ترگمان] آیا رومیان تصور کرده بودند که طاق های آن ها نماد یک رستوران فست فود خواهند بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آیا رومیان تصور کرده بودند که طاق های آن ها نماد یک رستوران فست فود خواهند بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an object or structure that resembles such an element.
• مترادف: archway, vault
• مشابه: arc, bend, camber, curvature, curve
• مترادف: archway, vault
• مشابه: arc, bend, camber, curvature, curve
- Roses climb over the arch of the trellis.
[ترجمه گوگل] گل رز از طاق پرده بالا می رود
[ترجمه ترگمان] گل های سرخ روی تاق of بالا می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گل های سرخ روی تاق of بالا می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Good shoes support the arches of the feet.
[ترجمه گوگل] کفش های خوب از قوس پا حمایت می کنند
[ترجمه ترگمان] کفش های خوب از قوس های پا حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کفش های خوب از قوس های پا حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: arches, arching, arched
حالات: arches, arching, arched
• (1) تعریف: to span.
• مترادف: bridge, span
• مشابه: vault
• مترادف: bridge, span
• مشابه: vault
- A bridge arched the river.
[ترجمه گوگل] پلی روی رودخانه قوسی داشت
[ترجمه ترگمان] یک پل روی رودخانه خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک پل روی رودخانه خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to form an arch or curve in.
• مترادف: bend, curve
• مشابه: camber
• مترادف: bend, curve
• مشابه: camber
- The cat arched its back.
[ترجمه گوگل] گربه کمرش را قوس داد
[ترجمه ترگمان] گربه پشتش را خم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گربه پشتش را خم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to form an arch.
• مترادف: arc
• مشابه: bend, curve, vault
• مترادف: arc
• مشابه: bend, curve, vault
- The trees arched in the wind.
[ترجمه گوگل] درختان در وزش باد قوسی می گرفتند
[ترجمه ترگمان] درختان در باد خم می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] درختان در باد خم می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: archly (adv.), archness (n.)
مشتقات: archly (adv.), archness (n.)
• : تعریف: mischievous or sly.
• مترادف: knowing, mischievous, sly
• مشابه: clever, designing, prankish, rascally, roguish, tricksy, tricky, wily
• مترادف: knowing, mischievous, sly
• مشابه: clever, designing, prankish, rascally, roguish, tricksy, tricky, wily
- an arch look in his direction
[ترجمه گوگل] یک قوس به سمت او نگاه می کند
[ترجمه ترگمان] یک نگاه شیطنت آمیزی به جهت او کرد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک نگاه شیطنت آمیزی به جهت او کرد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید