ترجمه‌های Marjan🪸🫧 (١٨٧)

بازدید
٦٦٢
تاریخ
٢ سال پیش
متن
The doctor treats twenty patients a day.
دیدگاه

پزشک روزانه به بیست بیمار رسیدگی می کند .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
liver fatigue
دیدگاه

فرسودگی کبد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His volatile temper put everyone on edge.
دیدگاه

خلق و خوی بی ثبات او همه را عصبانی کرد . ( آزرده کرد )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The single tree in the field is prominent.
دیدگاه

تک درختِ مزرعه، مشهور است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The function of bones is to give rigidity.
دیدگاه

عملکرد استخوان ها استحکام بخشیدن است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The rigidity of the metal caused it to crack.
دیدگاه
٠

سختی فلز موجب ترک خوردن آن شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The school was known for the rigidity of its dress code and attendance policy.
دیدگاه
٠

آن مدرسه به خاطر قوانین سخت گیرانه ی پوشش و حضور ( و غیاب ) معروف بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
In any case, he is a friend of mine.
دیدگاه
٠

به هر حال او دوست من است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He disdains toady to his boss.
دیدگاه
٠

او از چاپلوسی کردن برای رئیسش بیزار است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her modesty is all put on; at heart she is very vain.
دیدگاه
٠

تواضع او ظاهری است ؛او در باطن بسیار مغرور است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The tortoise retracted its head into its shell.
دیدگاه
٠

لاک پشت سرش را به درون لاکش تو کشید . ( ماضی )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She alienated her friends with her hostility.
دیدگاه
٠

اون با خصومتش دوستانش را گریزان کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The executive could not alienate any part of our territory.
دیدگاه
٠

قوه مجریه نمیتواند هیچ بخشی از سرزمین ( قلمرو ) ما را واگذار ( انتقال مالکیت ) کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They received a public rebuke from the prime minister for their handling of the matter.
دیدگاه
٠

نخست وزیر آنها را به خاطر رسیدگی به موضوع مورد سرزنش قرار داد. ( سرزنش کرد )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
the whites of the eyes
دیدگاه
٠

سفیدی چشم ها

تاریخ
١ سال پیش
متن
We looked down from a giddy height.
دیدگاه
٠

از ارتفاعی سرگیجه آور به پایین نگاه کردیم .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His abstraction was so deep that he did not eat for two days.
دیدگاه
٠

پریشان خیالی او انقدر عمیق ( زیاد ) بود که دو روز غذا نخورد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Do you think violence is symptomatic of our times?
دیدگاه
٠

آیا فکر میکنید خشونت نشانه ی دوران ما است؟ ( یعنی چیزی که باهاش این دوره رو به یاد میارن )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He is dignified, and open and aboveboard.
دیدگاه
٠

او با وقار و آشکار و درستکار بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This pie is half-baked.
دیدگاه
٠

این پای ( یک نوع شیرینی ) خام ( نیمه پخته ) است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He felt a pricking sensation in his throat.
دیدگاه
٠

او حس سوزشی را در گلویش احساس کرد .

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's a bit cocky for my liking.
دیدگاه
٠

be sth for someone’s liking یک اصطلاح هست . در اینجا به معنی :او زیادی مغرور است و من از او خوشم نمی آید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
a loose, easy stride
دیدگاه
٠

یک شلوار گشاد و راحت .

تاریخ
١ سال پیش
متن
They took the emergency in their stride.
دیدگاه
٠

آنها با آرامش اقدامات اورژانسی را انجام دادند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
It was very perspicacious of you to find the cause of the trouble so quickly.
دیدگاه
٠

این از ذکاوت شما بود که خیلی سریع علت مشکل را فهمیدید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She reacted like a child caught out in a lie.
دیدگاه
٠

ترجمه روان :او مثل بچه ای که دروغش لو رفته عکس العمل نشان داد .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Just name the time and I'll be there on the dot.
دیدگاه
٠

فقط زمان را بگویید و من سرموقع آنجا خواهم آمد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The taxi showed up on the dot.
دیدگاه
٠

تاکسی به موقع رسید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The three o'clock train arrived on the dot.
دیدگاه
٠

قطارِ ساعت۳ به موقع ( سروقت ) رسید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
a capsule report
دیدگاه
٠

یک گزارش چکیده. ( دارای رئوس مطالب )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
rabid hunger
دیدگاه
٠

گرسنگی مفرط

تاریخ
١ سال پیش
متن
Engrossed in his book he forgot the time.
دیدگاه
٠

او که غرق در کتابش شده بود زمان را فراموش کرد . ( زمان از دستش در رفته بود )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Since the prisoner has been rehabilitated, his family is exploring the possibility of having him paroled.
دیدگاه
٠

چون رفتار زندانی اصلاح شده است، خانواده اش درصدد یافتن راهی برای امکان آزادی مشروط او هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
rank behavior
دیدگاه
٠

رفتار خشن ( خشونت آمیز )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Water and alcohol may mingle with each other in any proportions.
دیدگاه
٠

آب و الکل می توانند با هر نسبتی با یکدیگر مخلوط شوند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Flattery is his stock in trade.
دیدگاه
٠

چاپلوسی شگرد او در تجارت است .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The film has a tame ending.
دیدگاه
٠

فیلم پایان بی مزه ای داره.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The fear of ridicule is a very effective sanction.
دیدگاه
٠

ترس از تمسخر یک بازدارنده ی بسیار موثر است .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She conceived a brilliant strategy.
دیدگاه
٠

او یک راهبرد عالی را در فکر پروراند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They cornered the gold market.
دیدگاه
٠

آنها بازار طلا را تحت اختیار درآوردند. ( انحصار بازار طلا را گرفتند )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The car cornered too fast.
دیدگاه
٠

ماشین خیلی سریع پیچید ( دور زد )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
the rake of a roof
دیدگاه
٠

کجی یک سقف

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't blubber like a baby!
دیدگاه
٠

مثل بچه گریه زاری نکن !

تاریخ
٢ سال پیش
متن
a rendezvous for unemployed actors
دیدگاه
٠

یک پاتوق برای بازیگران بی کار

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't crumple my clothes!
دیدگاه
٠

لباس هایم را چروک نکن !

تاریخ
٢ سال پیش
متن
the rear entrance
دیدگاه
٠

ورودی پشتی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He had drunk himself into oblivion.
دیدگاه
٠

او به فراموشی سپرده شده بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He had drunk himself into oblivion.
دیدگاه
٠

او خود را به فراموشی سپرده بود .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
a precocious girl
دیدگاه
٠

یک دختر باهوش ( استثنائی )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The company's financial problems were only a temporary reversal.
دیدگاه
٠

مشکلات مالی شرکت صرفا یک بدبیاری موقتی بودند .