تاریخ
١ سال پیش
متن
The doctor treats twenty patients a day.
دیدگاه

پزشک روزانه به بیست بیمار رسیدگی می کند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
His volatile temper put everyone on edge.
دیدگاه

خلق و خوی بی ثبات او همه را عصبانی کرد . ( آزرده کرد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The single tree in the field is prominent.
دیدگاه

تک درختِ مزرعه، مشهور است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The function of bones is to give rigidity.
دیدگاه

عملکرد استخوان ها استحکام بخشیدن است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
You will live to rue the loss of such a good opportunity.
دیدگاه

روزی می آید که به خاطر از دست دادن چنین فرصت خوبی افسوس میخوری.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The sleaze factor was the major reason for his electoral defeat.
دیدگاه
٠

عامل سستی دلیل اصلی شکست او در انتخابات بود.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He felt a pricking sensation in his throat.
دیدگاه
٠

او حس سوزشی را در گلویش احساس کرد .

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I'm ravenous - where's supper?
دیدگاه
٠

گرسنه ام ، کو شام؟ ( شام کجاست )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Surgical techniques are constantly being refined.
دیدگاه
٠

روش های جراحی دائما در حال اصلاح شدن هستند. ( بهتر شدن و پیشرفت کردن و بهبود یافتن )

تاریخ
١ سال پیش
متن
He wrote with a quill.
دیدگاه
٠

او با یک قلم پَر نوشت.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Only the whir of the air conditioner broke the silence in the office.
دیدگاه
٠

تنها صدای ( دستگاه ) تهیه ی هوا سکوت دفتر را درهم شکست.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The tall dark girl came to see Doctor Reefy because she was in the family way and had become frightened.
دیدگاه
٠

دختر قدبلند تیره ( رنگ پوست ) به دکتر رفت برای دیدن دکتر Reefy ، چون باردار بود و ترسیده بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
It caused me no end of worry.
دیدگاه
٠

این باعث نگرانی همیشگی ( مدام ) من میشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I've had no end of problems recently.
دیدگاه
٠

من اخیرا مشکلات مداومی ( همیشگی، بی پایان ) داشته ام.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She finished typewriting the letter at speed.
دیدگاه
٠

او نوشتن نامه ( با ماشین تحریر ) را به سرعت تمام کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Though the audience didn't like his speech and spoke ill of him, Senator Tomson was still in impassivity.
دیدگاه
٠

اگرچه حضار سخنرانی او را دوست نداشتند و درباره او بد گفتند، سناتور تامسون همچنان خونسرد بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Our troops was beset by enemy fire.
دیدگاه
٠

سربازان ما با آتش دشمن محاصره شده بودند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Don't be so pedantic - does it really matter if I don't pronounce it right?
دیدگاه
٠

اینقدر سختگیر نباش . واقعا انقدر مهمه اگه من اینو درست تلفظ نکنم؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
She sailed into the project.
دیدگاه
٠

او با اشتیاق پروژه را آغاز کرد .

تاریخ
١ سال پیش
متن
The President sailed into her opponents with an angry speech.
دیدگاه
٠

رئیس جمهور با یک سخنرانی خشمگینانه از مخالفانش انتقاد کرد ( یا :به مخالفانش هجوم برد )

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Few words to the wise suffice.
دیدگاه
٠

عاقلان را یک اشارت بس بود . عاقل را اشارتی بس است

تاریخ
١ سال پیش
متن
My memory was at fault.
دیدگاه
٠

تقصیر حافظه ام بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
Our fears were well founded.
دیدگاه
٠

ترس های ما به جا ( موجه ) بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The rumor was well founded.
دیدگاه
٠

شایعه موجه ( بادلیل ) بود. ( یعنی بی اساس نبوده )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The system, though ponderous, works.
دیدگاه
٠

سیستم، اگرچه به زحمت، ( اما ) کار می کند .

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Are you still looking for a lodger?
دیدگاه
٠

ایا هنوز داری دنبال مستاجر میگردی؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
The cows were grazing in the pasture.
دیدگاه
٠

گاو ها در علفزار می چریدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
cuddly toys made out of plush
دیدگاه
٠

اساب بازی های بغلی ساخته شده از مخمل خواب دار.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His mother is quite unassuming and down-to-earth, but his father is rather pompous.
دیدگاه
٠

مادرش کاملا بی ادعا و متواضع است اما پدرش خودنما است ( پر کبکبه و دبدبه )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The old man had deep furrows in his brow.
دیدگاه
٠

پیرمرد چروک های عمیقی روی پیشانی اش داشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The rigidity of the metal caused it to crack.
دیدگاه
٠

سختی فلز موجب ترک خوردن آن شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The school was known for the rigidity of its dress code and attendance policy.
دیدگاه
٠

آن مدرسه به خاطر قوانین سخت گیرانه ی پوشش و حضور ( و غیاب ) معروف بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
In any case, he is a friend of mine.
دیدگاه
٠

به هر حال او دوست من است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He had drunk himself into oblivion.
دیدگاه
٠

او به فراموشی سپرده شده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He had drunk himself into oblivion.
دیدگاه
٠

او خود را به فراموشی سپرده بود .

تاریخ
١ سال پیش
متن
a precocious girl
دیدگاه
٠

یک دختر باهوش ( استثنائی )

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He disdains toady to his boss.
دیدگاه
٠

او از چاپلوسی کردن برای رئیسش بیزار است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Her modesty is all put on; at heart she is very vain.
دیدگاه
٠

تواضع او ظاهری است ؛او در باطن بسیار مغرور است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The tortoise retracted its head into its shell.
دیدگاه
٠

لاک پشت سرش را به درون لاکش تو کشید . ( ماضی )

تاریخ
١ سال پیش
متن
She alienated her friends with her hostility.
دیدگاه
٠

اون با خصومتش دوستانش را گریزان کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The executive could not alienate any part of our territory.
دیدگاه
٠

قوه مجریه نمیتواند هیچ بخشی از سرزمین ( قلمرو ) ما را واگذار ( انتقال مالکیت ) کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They received a public rebuke from the prime minister for their handling of the matter.
دیدگاه
٠

نخست وزیر آنها را به خاطر رسیدگی به موضوع مورد سرزنش قرار داد. ( سرزنش کرد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
His bad manners earned him a sharp rebuke.
دیدگاه
٠

رفتار های بد او موجب سرزنش شدیدش شد. ( به خاطر رفتار های بدش شدیدا سرزنش شد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
His abstraction was so deep that he did not eat for two days.
دیدگاه
٠

پریشان خیالی او انقدر عمیق ( زیاد ) بود که دو روز غذا نخورد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
the whites of the eyes
دیدگاه
٠

سفیدی چشم ها

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
We looked down from a giddy height.
دیدگاه
٠

از ارتفاعی سرگیجه آور به پایین نگاه کردیم .

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Do you think violence is symptomatic of our times?
دیدگاه
٠

آیا فکر میکنید خشونت نشانه ی دوران ما است؟ ( یعنی چیزی که باهاش این دوره رو به یاد میارن )

تاریخ
١ سال پیش
متن
He is dignified, and open and aboveboard.
دیدگاه
٠

او با وقار و آشکار و درستکار بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
This pie is half-baked.
دیدگاه
٠

این پای ( یک نوع شیرینی ) خام ( نیمه پخته ) است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He's a bit cocky for my liking.
دیدگاه
٠

be sth for someone’s liking یک اصطلاح هست . در اینجا به معنی :او زیادی مغرور است و من از او خوشم نمی آید.