ترجمه‌های Marjan🪸🫧 (١٨٧)

بازدید
٥٨٩
تاریخ
٢ سال پیش
متن
Remember to turn out the lights before you go to bed.
دیدگاه
٠

چرا وقتی خوده گوگل یا ترگمان ، ترجمه ی درست رو نوشته باز جمله رو ترجمه میکنید !

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He was flat on the ground.
دیدگاه
٠

او روی زمین دراز کشیده بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The teacher drew an analogy between the human heart and a pump.
دیدگاه
٠

معلم قلب انسان را به پمپ تشبیه کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The joke elicited few laughs from the crowd.
دیدگاه
٠

آن شوخی موجب خنده ی تعدادی از جمعیت شد . ( هنگام ترجمه کردن، روان بودن ترجمه مهمه نه کلمه به کلمه ترجمه کردن )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
sloppy roads
دیدگاه
٠

جاده های گل آلود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His muscles knotted from the strain.
دیدگاه
٠

عضلاتش به خاطر کشش ( فشار ) گرفتند ( منفبض شدن ) .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You will live to rue the loss of such a good opportunity.
دیدگاه
٠

روزی می آید که به خاطر از دست دادن چنین فرصت خوبی افسوس میخوری.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She has been in the family way again.
دیدگاه
١

او دوباره باردار است

تاریخ
١ سال پیش
متن
He had put a girl in the family way.
دیدگاه
١

او دختری را باردار کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She is now in the family way.
دیدگاه
١

او الان باردار است

تاریخ
١ سال پیش
متن
To rivet all attention on herself was, to Lally, as natural as breathing.
دیدگاه
١

برای Lallyمتمرکز کردن ( جلب ) همه ی توجه ها به خودش, مثل آب خوردن بود . ( آسان بود )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Few words to the wise suffice.
دیدگاه
١

عاقلان را یک اشارت بس بود . عاقل را اشارتی بس است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The police restrained the criminal with handcuffs.
دیدگاه
١

پلیس با دستبند ، مجرم را بازداشت کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She revolved the matter for endless hours.
دیدگاه
١

او ساعت های زیادی به آن موضوع فکر کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Why are you listening to that half-baked talk show host?
دیدگاه
١

چرا داری به سخنان نسنجیده ی مجری ( تلوزیون ) گوش میدی؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The diamond is a phony.
دیدگاه
١

این الماس تقلبی است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He laughed and took a puff on his cigar.
دیدگاه
١

او خندید و سیگارش را پک زد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Inhibition in adulthood seems to be very clearly a reflection of a person's experiences as a child.
دیدگاه
١

به نظر می رسد کم رویی در بزرگسالی به وضوح بازتابی از تجربیات یک فرد در دوران کودکی باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The fugitive gave his parole not to try to escape again.
دیدگاه
١

( زندانی ) فراری متعهد شد که دوباره سعی نکند که فرار کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
There is evidence that a predisposition to asthma runs in families.
دیدگاه
١

شواهدی وجود دارد که نشان می دهد استعداد ( پیش زمینه ی ) ابتلا به آسم در خانواده ها موروثی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
a potpourri of different ethnic foods
دیدگاه
١

مخلوطی از غذا های قومی متفاوت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He was by nature a philosophical person.
دیدگاه
١

او ذاتا آدم منطقی/با مدارایی بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They each excel in their respective fields.
دیدگاه
١

هرکدام از آنها در حوزه ی کاری مربوط به خود برتر هستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Children look to their parents for guidance.
دیدگاه
١

کودکان به راهنمایی والدین خود متکی هستند . یا : کودکان از والدین خود توقع راهنمایی دارند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The patient was perceived to have difficulty in breathing.
دیدگاه
١

فهمیدند بیمار در نفس کشیدن مشکل دارد. ( مجهول )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I must reconcile myself to losing him.
دیدگاه
١

باید با از دست دادن او کنار بیایم ( سازگار شوم، تطبیق پیدا کنم )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She will be remembered for her selfless devotion to the cause of the poor.
دیدگاه
١

از او به خاطر از خود گذشتگی و فداکاری اش نسبت به فقرا یاد خواهد شد .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She suited her speech to the young audience.
دیدگاه
١

او سخنرانی اش را متناسب با مخاطبان جوان کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Young people are consuming more electronic devices than ever before.
دیدگاه
١

جوانان دستگاه های الکترونیکی بیشتری را نسبت به گذشته خریداری میکنند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
For forty years, the factory worker plugged along.
دیدگاه
١

کارگران کارخانه به مدت چهل سال ( سخت و مداوم ) کار کردند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I esteem friendship more than money.
دیدگاه
١

من دوستی را بر پول محترم تر میشمارم ( ارزشمند تر میدانم )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He was immature then and could not govern his emotions.
دیدگاه
١

او آن زمان نابالغ ( نا پخته ) بود و نمیتوانست احساساتش را کنترل کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Lack of sanitation is a contributor to ill health.
دیدگاه
١

عدم بهداشت ( یک ) عامل بیماری است .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
When he misbehaved, his father would use the strap.
دیدگاه
١

وقتی بد رفتاری میکرد ، پدرش با کمربند او را میزد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
By 6 o'clock after a busy day I'm at the end of my tether.
دیدگاه
١

ساعت ۶بعد از یک روز پرمشغله جانم به لب میرسد. ( صبرم تمام میشود )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She was intriguing with her sister against her mother.
دیدگاه
١

آقای محمد درست ترجمه کردن. فعل intrigue به معنی فتنه و توطئه بافتن هست

تاریخ
١ سال پیش
متن
desert tracts
دیدگاه
١

ناحیه های بیابانی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
metal fatigue
دیدگاه
١

خستگی فلز هم درسته ( توی رشته ی عمران استفاده میشه ، وقتی که فلزی زیاد خم بشه اصطلاحا خسته میشه ( خستگی فلز ) و مقاومتش کم میشه )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Your dad was packing his gear up.
دیدگاه
١

در اینجا up برای packing هست نه gear . و gear اینجا نقشش اسم هست به معنی ابزار و وسایل.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I dub thee Sir Lancelot.
دیدگاه
١

من تو را “sir Lancelot”می نامم. ( این لقب را اعطا میکنم )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This article in the newspaper applies to the discussion we had this morning.
دیدگاه
١

این مقاله ی ( در ) روزنامه با بحثی که امروز صبح داشتیم ، مصداق دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Traffic was ordered to divert to another road.
دیدگاه
١

دستور داده شد که ترافیک به راه دیگری منحرف شود . ( مجهول )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His theory is pure bunk.
دیدگاه
١

نظریه ی او چرند محض ( خالص ) است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He pegged away until all the work was done.
دیدگاه
١

او تا تمام شدن کار ، با جدیت کار کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This dessert is simply sublime.
دیدگاه
١

این دسر واقعا عالی است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
These documents have been classified and cannot be accessed without special clearance.
دیدگاه
١

این اسناد دسته بندی ( محرمانه ) شده اند و بدون مجوز خاص نمیتوانند قابل دسترسی باشند. ( قابل دسترسی نیستند )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This boxer faces a tough opponent in the ring tonight.
دیدگاه

رینگ :میدان ( تهاجم فرهنگی ) 😂

تاریخ
٢ سال پیش
متن
a rough sea
دیدگاه
١

دریای توفانی ( متلاطم )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He touched several themes during his lecture.
دیدگاه
١

آقای تیمور درست ترجمه کردن. touchدر اینجا به معنی اشاره کردن، پرداختن ( به موضوعی ) هست

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He touched me for five dollars.
دیدگاه
١

اون پنج دلار از من تیغید. ( خودمانی - با زرنگی یا التماس و غیره ) به دست آوردن، تیغ زدن، کلاشی کردن