تاریخ
١ سال پیش
متن
The gang leader decided that the informer must be taken for a ride.
دیدگاه
٣

رهبر باند تصمیم گرفت که باید جاسوس را گول بزنند ( مجهول )

تاریخ
١ سال پیش
متن
A great deal of research has been done on that subject.
دیدگاه
٤

تحقیقات زیادی بر روی آن موضوع انجام شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He pegged away until all the work was done.
دیدگاه
١

او تا تمام شدن کار ، با جدیت کار کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Antarctica has a hostile climate for humans.
دیدگاه
١

قطب جنوب آب و هوایی ناسازگار برای انسان ها دارد. ترجمه روان تر: آب و هوای قطب جنوب با انسان ها سازگار نیست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Women are traditionally supposed to be good at multitasking.
دیدگاه
٥

از دیرباز تصور شده که زنان در انجام چند کار ( به طور همزمان ) خوب هستند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
This article in the newspaper applies to the discussion we had this morning.
دیدگاه
١

این مقاله ی ( در ) روزنامه با بحثی که امروز صبح داشتیم ، مصداق دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I tend not to socialize with my colleagues.
دیدگاه
٠

من تمایل ندارم که با همکارانم معاشرت کنم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Please don't omit any details, no matter how trivial they may seem.
دیدگاه
٢

لطفا هیچ جزئیاتی رو حذف نکنید، هرچقدر هم جزئی و کم اهمیت به نظر برسند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
liver fatigue
دیدگاه
٠

فرسودگی کبد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The wolves' howling rent the silence.
دیدگاه
٢

زوزه ی گرگ ها سکوت را در هم شکست. ( شکافت )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Marriaage is the bloom or blight of all men's happiness.
دیدگاه
٠

ازدواج شکوفایی یا آفت خوشحالی همه ی مرد هاست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The homicide was a transparent case of jealousy that got out of hand.
دیدگاه
١

آن قتل نمونه ی روشنی از حسادت غیرقابل کنترل بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The patient was perceived to have difficulty in breathing.
دیدگاه
١

فهمیدند بیمار در نفس کشیدن مشکل دارد. ( مجهول )

تاریخ
١ سال پیش
متن
I esteem friendship more than money.
دیدگاه
١

من دوستی را بر پول محترم تر میشمارم ( ارزشمند تر میدانم )

تاریخ
١ سال پیش
متن
metal fatigue
دیدگاه
١

خستگی فلز هم درسته ( توی رشته ی عمران استفاده میشه ، وقتی که فلزی زیاد خم بشه اصطلاحا خسته میشه ( خستگی فلز ) و مقاومتش کم میشه )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Leave me alone.
دیدگاه
٢

ترجمه کلمه به کلمه میشه منو تنهام بذار. اما این یک اصطلاح هست به معنی دست از سرم بردار، راحتم بذار ( stop annoying sb )

تاریخ
١ سال پیش
متن
He is dignified, and open and aboveboard.
دیدگاه
٠

او با وقار و آشکار و درستکار بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
The film has a tame ending.
دیدگاه
٠

فیلم پایان بی مزه ای داره.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She alienated her friends with her hostility.
دیدگاه
٠

اون با خصومتش دوستانش را گریزان کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The executive could not alienate any part of our territory.
دیدگاه
٠

قوه مجریه نمیتواند هیچ بخشی از سرزمین ( قلمرو ) ما را واگذار ( انتقال مالکیت ) کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The teacher drew an analogy between the human heart and a pump.
دیدگاه
٠

معلم قلب انسان را به پمپ تشبیه کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
This boxer faces a tough opponent in the ring tonight.
دیدگاه

رینگ :میدان ( تهاجم فرهنگی ) 😂

تاریخ
١ سال پیش
متن
Our fears were well founded.
دیدگاه
٠

ترس های ما به جا ( موجه ) بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The rumor was well founded.
دیدگاه
٠

شایعه موجه ( بادلیل ) بود. ( یعنی بی اساس نبوده )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Turner was issued a traffic citation for reckless driving.
دیدگاه
٣

به دلیل بی احتیاطی در رانندگی ، برای “ترنر” احضاریه ( تخلف رانندگی ) صادر شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She suited her speech to the young audience.
دیدگاه
١

او سخنرانی اش را متناسب با مخاطبان جوان کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
When he misbehaved, his father would use the strap.
دیدگاه
١

وقتی بد رفتاری میکرد ، پدرش با کمربند او را میزد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His muscles knotted from the strain.
دیدگاه
٠

عضلاتش به خاطر کشش ( فشار ) گرفتند ( منفبض شدن ) .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Remember to turn out the lights before you go to bed.
دیدگاه
٠

چرا وقتی خوده گوگل یا ترگمان ، ترجمه ی درست رو نوشته باز جمله رو ترجمه میکنید !

تاریخ
١ سال پیش
متن
For forty years, the factory worker plugged along.
دیدگاه
١

کارگران کارخانه به مدت چهل سال ( سخت و مداوم ) کار کردند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The system, though ponderous, works.
دیدگاه
٠

سیستم، اگرچه به زحمت، ( اما ) کار می کند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
This dessert is simply sublime.
دیدگاه
١

این دسر واقعا عالی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He has an impediment in speech.
دیدگاه
٢

او در صحبت ( کردن ) لکنت دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
a barbed criticism
دیدگاه
٠

یک انتقاد نیش دار. ( زخم زبان )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The lungs ventilate the blood.
دیدگاه
٣

شش ( ریه ) ها خون را تصفیه می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There is merit in ventilating the topic of the prom before the entire senior class.
دیدگاه
٣

شایسته است که موضوع جشن پایان دوره را در حضور همه ی دانشجویان سال آخر مطرح کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The lungs ventilate the blood.
دیدگاه
٣

ریه ها به خون اکسیژن رسانی می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
That comment needs some amplification.
دیدگاه
٠

این نظر به کمی توضیح اضافی نیاز دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Surgical techniques are constantly being refined.
دیدگاه
٠

روش های جراحی دائما در حال اصلاح شدن هستند. ( بهتر شدن و پیشرفت کردن و بهبود یافتن )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Your attitude, not your aptitude, will determine your altitude. Zig Ziglar
دیدگاه
٠

نگرش شما، نه هوش و استعداد شما، جایگاه شما را تعیین می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
rank behavior
دیدگاه
٠

رفتار خشن ( خشونت آمیز )

تاریخ
١ سال پیش
متن
They cornered the gold market.
دیدگاه
٠

آنها بازار طلا را تحت اختیار درآوردند. ( انحصار بازار طلا را گرفتند )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The car cornered too fast.
دیدگاه
٠

ماشین خیلی سریع پیچید ( دور زد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The diamond is a phony.
دیدگاه
١

این الماس تقلبی است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Their passage through the mountains was hindered by a snow storm.
دیدگاه

عبور آنها از میان کوهستان توسط بوران ( طوفان همراه با برف ) مانع شده بود ( مجهول ) . ترجمه روان:بوران مانع عبور آنها از میان کوهستان شده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We sat out on the porch to cool off.
دیدگاه
٢

ما بیرون توی ایوان نشستیم تا خنک بشویم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Since the prisoner has been rehabilitated, his family is exploring the possibility of having him paroled.
دیدگاه
٠

چون رفتار زندانی اصلاح شده است، خانواده اش درصدد یافتن راهی برای امکان آزادی مشروط او هستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The fugitive gave his parole not to try to escape again.
دیدگاه
١

( زندانی ) فراری متعهد شد که دوباره سعی نکند که فرار کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A circle surrounding a vertical line that ends in an inverted V is the well-known peace symbol.
دیدگاه
٤

دایره ی محاط بر یک خط عمود که به حرف Vوارونه منتهی میشود، نماد معروف صلح است. ☮️

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't dissipate your efforts.
دیدگاه
٢

تلاش هایتان را هدر ندهید.