precocious

/prɪˈkoʊʃəs//prɪˈkəʊʃəs/

معنی: نا بهنگام، با هوش، زود رس، فلفلی، پیش رس
معانی دیگر: (به ویژه کودک) پیشرفته تر از سن خود، استثنایی، زود شکوف

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: precociously (adv.), precociousness (n.)
(1) تعریف: having the skills or mental capacity of a much older person.
متضاد: backward, retarded

- a precocious girl
[ترجمه Mrjn] یک دختر باهوش ( استثنائی )
|
[ترجمه گوگل] یک دختر زودرس
[ترجمه ترگمان] یه دختر زودرس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: demonstrating such skills or capacity.
متضاد: retarded

- precocious musical ability
[ترجمه گوگل] توانایی موسیقی زودرس
[ترجمه ترگمان] توانایی موسیقی زودرس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. mozart was a precocious child who gave concerts at the age of five
موتسارت کودک استثنایی بود که در پنج سالگی کنسرت می داد.

2. He shows a precocious interest in the opposite sex.
[ترجمه گوگل]او علاقه زودرس به جنس مخالف نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نسبت به جنس مخالف نسبت به بلوغ زودرس نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Margaret was always a precocious child.
[ترجمه گوگل]مارگارت همیشه کودکی زودرس بود
[ترجمه ترگمان]مارگارت همیشه یک بچه زودرس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A precocious child, she went to university at the age of
[ترجمه گوگل]او کودکی نابالغ بود و در سنین سالگی به دانشگاه رفت
[ترجمه ترگمان]او کودکی زودرس بود که در سن ۱۸ سالگی به دانشگاه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What a precocious child — reading Jane Austen at the age of ten!
[ترجمه گوگل]چه کودک نابالغی - خواندن جین آستن در سن ده سالگی!
[ترجمه ترگمان]چه کودکی زودرس - خواندن جین آستین در سن ۱۰ سالگی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That child is far too precocious!
[ترجمه گوگل]آن بچه خیلی زودرس است!
[ترجمه ترگمان]این بچه خیلی زود رشد کرده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She recorded her first CD at the precocious age of
[ترجمه گوگل]او اولین سی دی خود را در سنین زودرس ضبط کرد
[ترجمه ترگمان]او اولین سی دی او را در سن precocious ثبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Werbach was a precocious environmentalist and a leadership prodigy.
[ترجمه گوگل]ورباخ یک دوستدار محیط زیست زودرس و یک اعجوبه رهبری بود
[ترجمه ترگمان]Werbach یک متخصص محیط زیست زودرس و یک نابغه رهبری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are even two precocious child skaters, who make you realise how long the process of togetherness takes to gell.
[ترجمه گوگل]حتی دو بچه اسکیت باز زودرس هم وجود دارند که به شما کمک می کنند تا بفهمید روند با هم بودن چقدر طول می کشد تا ژل شود
[ترجمه ترگمان]حتی دو اسکیت باز زودرس نیز وجود دارند که باعث می شوند شما درک کنید که فرآیند با هم بودن چقدر طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Scott Konrad had always been a precocious child, Deborah recalled.
[ترجمه گوگل]دبورا به یاد می آورد که اسکات کنراد همیشه کودکی زودرس بوده است
[ترجمه ترگمان](دبرا)به خاطر می آورد که (اسکات کنراد)یک کودک زودرس بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Harriet is played by Michelle Trachtenberg, a precocious child actress portraying a precocious child.
[ترجمه گوگل]نقش هریت را میشل تراختنبرگ، بازیگر کودک نابالغی بازی می‌کند که کودکی نابالغ را به تصویر می‌کشد
[ترجمه ترگمان]هریت در حال بازی کردن با میشل Trachtenberg، یک هنرپیشه بزرگ زودرس که یک بچه زودرس داشت، نقش بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But it's the undertow of precocious sexuality, the child-woman come-on, that's more worrying.
[ترجمه گوگل]اما این نشئه جنسی زودرس است، کودک-زن، که نگران کننده تر است
[ترجمه ترگمان]اما جریان مربوط به بلوغ زودرس، بچه - زن - زود باش، این بیشتر نگران کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was around these two precocious strikers that Torino intended to reclaim their rightful crown as the city's top club.
[ترجمه گوگل]در اطراف این دو مهاجم زودرس بود که تورینو قصد داشت تاج اصلی خود را به عنوان برترین باشگاه شهر پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]در اطراف این دو اعتصاب بزرگ بود که تورینو قصد داشت تاج بر حق خود را به عنوان باشگاه برتر شهر دوباره به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I've often been moved to tears by precocious talent served up in the simplest of presentations.
[ترجمه گوگل]من اغلب به دلیل استعدادهای زودرس که در ساده ترین ارائه ها ارائه شده است، گریه ام گرفته است
[ترجمه ترگمان]من اغلب به خاطر استعداد زودرس به گریه افتاده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا بهنگام (صفت)
malapropos, unseasonable, inopportune, untimely, anachronistic, anachronous, premature, immature, precocious, ill-timed

با هوش (صفت)
apprehensive, bright, clever, understanding, smart, keen, shrewd, spry, intelligent, ingenious, spiffy, knowing, sagacious, knowledgeable, precocious, swish

زود رس (صفت)
unripe, hasty, precocious, rath, rathe

فلفلی (صفت)
peppery, precocious

پیش رس (صفت)
premature, precocious, rathe, rathe-ripe

انگلیسی به انگلیسی

• mature for one's age, unusually well-developed
precocious children do or say things that seem very advanced for their age.

پیشنهاد کاربران

بالغ نشانی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : precocity / precociousness
✅️ صفت ( adjective ) : precocious
✅️ قید ( adverb ) : precociously
پیشگامانه
زودتر از موعد
زودهنگام، پیشتاز، پیشرو
اولیه
early - being or occurring at an early stage of development
پیش رس، زودرس، استثنایی
صفت:
( of a child ) having developed certain abilities or inclinations at an earlier age than is usual or expected. ( در کودک ) با داشتن توانایی ها یا تمایلات خاصی در سن زودتر از معمول یا انتظار رفته.
...
[مشاهده متن کامل]

"a precocious, solitary boy""یک پسر منزوی "
( of behaviour or ability ) having developed at an earlier age than is usual or expected. ( رفتار و توانایی ) در سن زودتر از حد معمول یا مورد انتظار پیشرفت کرده است.
"a precocious talent for computing""یک استعداد زود شکوفت برای محاسبات"
( of a plant ) flowering or fruiting earlier than usual. ( یک گیاه ) گلدهی یا بارور زودتر از معمول است.

بپرس