پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١١٠)
من واقعا نمیدونم کی برای اولین بار گود جاب رو خسته نباشید یا خداقوت ترجمه کرد. اصلا همچین اصطلاحی تو انگلیسی وجود نداره. خسته نباشید نوعی تعارف فرهنگ ...
�پیکی بلایندرز � اسم هست و نباید ترجمه بشه. اسم یه گروه اوباش خلافکار که قرن نوزدهم تو بیرمنگهام انگلستان فعالیت داشت. اما اگه سراغ معنای اسمش بریم، ...
هدف و مقصود، نیّت ( معمولا مخفی )
فانیندرا معنی جهانگرد نمی دهد، فانیندرا اسم خاص است و نباید ترجمه شود. اسم فردی که در کتاب زبان انگلیسی پایه هشتم آمده، فانیندرا یک اسم پسرانه ی هندی ...
مکان یا بنایی طبیعی یا ساختگی که از مسافت دور در یک منطقه قابل رویت باشد. مانند پاسارگاد, برج میلاد, سی و سه پل, قلعه بابک و امثالهم.
دستور منع برقراری ارتباط با فضای خارج، قرنطینه
دوستی نوشتن واژه ی انگلیسیِ ( لُرد ) معادلِ همان واژه ی ( لُر ( قوم ) ) در زبان فارسی است. ما این حق رو نداریم که به صرف علاقه به قومیتِ خودمون تاری ...
و غیره، و امثالهم، و مواردِ اینچنینی، و مواردی از این دست، و این قبیل. . . .
مسافر سرراهی, مسافر توراهی, بین راهی ( افرادی که در کنار جاده ها می ایستند و دست را بعلامت لایک نگه می دارند تا رانندگانی که تمایل دارند, آنان را بصو ...
فیلم
همه جا این عبارت رو ندای وظیفه ترجمه کردن، دلیلش هم اون بازی ویدئویی فوق العاده معروفه. اما در واقع یه اصطلاحه تو زبون انگلیسی که کمی با این ترجمه فر ...
تورو خدا اسم به این خوشگلی رو با اسمهای عربی، خرابش نکنید. امیر پارسا محمدپارسا، اصغرپارسا، جعفر پارسا، یوحنا پارسا. اگه عربی، اسم عربی بذار، اگه پا ...
انگار که
برداشت
به بهترین نحو، به نحو احسن
( به حالتِ کنایه آمیز ) مثلا
آن چنان که باید
مطمئن شدن، اطمینان حاصل کردن، تاکید کردن، عزمِ کاری را کردن، تضمین کردن، و حتی ( فراهم کردن، در اختیار گذاشتن، خواستن )
که به وسیله ی آن، که در آن، که از طریق آن، که با استفاده از آن
به موردی یا شخصی بر خوردن. با کسی یا وضعیتی روبرو شدن ( ناگهانی )
خلل ایجاد کردن
در اثرِ
به غیر از
به سلامتیِ کسی نوشیدن، ( معمولا جام ها را بالا می گیرند و حرفی درخصوص کسی می زنند و بعد همه با هم به سلامتیِ آن فردِ نامبرده، نوشیدنی الکلی شان را سر ...
به همین ترتیب
سرزنش کردن، انتقاد کردن
جناب نوروزی زبان شیرینِ پارسی به قدری پویا و زایاست که هیچ واژه ای تو دنیا وجود نداره که نشه براش تو فارسی معادل ساخت، این همه معادلی که بالا ذکر شده ...
تهاجمی
بدست آمدن/آوردن
کمک هزینه، سهمیه، اعانه، مقرری، جیره، هزینه سفر
ختمِ کلام، در پایان
مرکز، مجموعه
نمی دانم که آیا، مانده ام که آیا
رساندن, بردن
قلمداد کردن، دانستن
در عوض، به جای آن
یه توکِ پا رفتن
هرچه باشد،
Get معانی زیادی دارد، هرکجا که نویسنده تمایلی به استفاده از فعل خاص ( برای انجام کار ) نداشته باشد، از فعل Get استفاده می کند. و شنونده یا خواننده با ...
از آن گذشته
در گذشته، ( اشاره به موقع خاصی در گذشته دارد ) ، اون زمونها، اون موقع ها، اون وقتها
ناگفته نماند که
دوست عزیز Dark Light معادلِ فارسیِ پیشنهادیِ شما، در فارسی صرفا برای رانندگی صدق می کند، یا راندن وسیله ای حرکتی، درحالیکه دست و پا چلفتی واژه ی خیلی ...
اقدام ( حقوق )
در پیِ
گفتن، ذکر کردن، یادآور شدن، خطاب قرار دادن
تاثیر گذاشتن، ایجاد کردن، ساختن، اثرگذاری کردن
علاوه بر آن، از طرفی دیگر، از سوئی دیگر
درعوض، بلکه، در ازا
نسبت به ، درمورد، در بابِ، راجع به