پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١١٠)
به چالش کشیدن، زیرِ سوال بُردن
طبق برنامه
مشغول و گرفتارِ چیزی بودن
از جمله، شاملِ
تمرکز بیش از حد روی چیزی/کسی، قفلی زدن، کلید کردن
یعنی، یعنی که، می دونی که ، حقیقتش، عرضم به حضورتون
با نگاهی به گذشته، در نگاه به گذشته، از دیدگاه امروز ( درباره ی گذشته )
اظهار کردن، گفتن، بیان کردن، خاطرنشان کردن
امکانات
به مفهومی, از یک نظر, از جهتی
درصدد برآمدن، قصد کردن، سعی کردن
برآمدگی پشت دندان های بالا برآمدگی لثه ی درونی بالا
شیب لغزنده، وضعیت اجتناب ناپذیر، زنجیره اتفاقات ناخوشایند ( اشاره به وضعیتی دارد که با انجام شدن یک کار، انجام کارهای دیگری که در پی آن به وجود می آی ...
عمل کردن
( مطلب و موضوع ) گیردادن, کلید کردن, تاکید بیش از حد داشتن
باز کردن، چیدن، برنامه ریزی کردن، طراحی کردن، طرح ریزی کردن، ضربه زدن، روی زمین انداختن، ضربه ی شدید، خرج کردن ( پول و غیره ) توضیح دادن، شرح دادن، آ ...
همانطور که پیشبینی می شد، طبقِ انتظار
بازرس
وضعیتِ سخت
مجرب، با تجربه، حرفه ای
مخفف عبارتِ ( Also Known As ) همچنین شناخته شده به، که به نامِ. . . نیز معروف بود
ساختگی، سرهم بندی شده، تقلبی
مضطرب شدن/کردن، باعث نگرانی شدن، آزار دادن
زبان تماسی, زبان ارتباطی ( به زبانی گفته میشود که برای اهداف عملی همچون تجارت در بین افرادی استفاده می شد که باهم ارتباط زیادی داشتند, ولی زبان یکدیگ ...
موهبت
آدم پست و نفرت انگیز, حال بهم زن ( معمولا برای مرد استفاده میشه )
کش و قوس، بگیر و ببند
شرافت، احترام
نهان شیدا
بی اهمیت جلوه دادن، اعتماد بنفس کسی را گرفتن، سرخورده و ناامید کردن، مأیوس کردن
لُنگ: به صورت محاوره به تیمِ های ورزشی پرسپولیس یا پیروزی می گویند. خصوصا تیمِ فوتبالِ آن
با، تا
بادرنظر گرفتنِ، براساسِ، از طرفِ، ازقولِ
از سرِ ناچاری
متهم شدن/کردن به . . . . .
جواز، لزوم و ضرورت چیزی را نشان دادن، جلب کردن، جذب کردن، ضرورت، لزوم، اهمیت
معیوب، مشکل دار
اصلا
به نتیجه رسیدن، فهمیدن، پی بُردن
ناراحتی، خشم، دق و دلی، عقده، بغض و کینه
لحظاتی بعد، ساعاتی بعد، بعدا
در اختیار گذاشتن، به دست دادن، فراهم کردن، مهیا شدن
با توجه به
لُنگی ( کسی که جامه ای از لُنگ به تن دارد ) به طرفدارانِ تیم فوتبالِ پرسپولیس یا پیروزی اطلاق می شود
به سختی، با مشقت
باز یکی دیگه، باز هم یکبارِ دیگر، یکی دیگر از، ( معمولا وقتی چیزی بیش از سه بار اتفاق می افتد، چیزی که معمولا ناخوشایند است )
( با خودنمایی یا به منظور خودنمایی ) داشتن، برخوردار بودن
باعثِ چیزی شدن، منجر به چیزی شدن
ناراضی، ناخشنود
با این فرض که، با این احتمال که