پیشنهادهای فربد حمیدیان (٦٨٨)
گویای . . . بودن
قیل و قال
پشت سر گذاشتن
مو لای درزش نمی رود
نصیب the regime which it is our lot to be حکومتی که نصیبِ/قسمتِ ما شد
[استعاراً] فتح نامه، رساله ای در ستایش چیزی، اعلام پیروزی دستاوردی خاص و ستایش آن . In his 1935 paean, Aircraft, he described the aerial perspective ...
منزجر بودن ابراز انزجار
[شهرسازی، معماری] واحد اجتماعی باهَمِستان ( یکی از معادل های پیشنهادیِ ویکی پدیا ) جامعه: Society اجتماع: Community
انضباطی، خشک، پر از محدودیت، سختگیرانه ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
مختل کردن
برداشت
برداشت
تولید علمی "تولید علم": یک واژه اشتباه و غلط مصطلح است؛ و به جای "تولید علمی" بکار می رود. وقتی در موتورهای جستجوگر معادل انگلیسی و فرانسه این واژه ...
در زبان روسی، عدد 200 را двести می گویند که "دوِستِ" خوانده می شود، و شباهت جالبی با "دویست" ما دارد.
[معده، قلب و غیره] ناراحت ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
نارسا
An interrogator under the guise of a correspondent یک بازجو در پوشش خبرنگار
تبلیغات عوام فریبانه تبلیغات مغرضانه تبلیغات ایدئولوژیک
با نگاهی کل نگر کل نگرانه به روشی کل نگر
technology evangelists مبلّغان تکنولوژی ( همین هایی که مُخِ ما را با "دانش بنیان"، "شتابدهنده های استارتاپ"، " زیست بوم فنّاورانه"، "بیگ دِیتا"، " ...
به این معناست که. . .
حاکمیت، اقتدار حکومتی technology embodies specific forms of power and authority تکنولوژی، اشکال خاصی از قدرت و حاکمیت را عینیّت می بخشد
Embedded in these technologies, and the social changes they beget, is politics پشت این تکنولوژی ها و تغییرات اجتماعیِ متعاقبشان، "سیاست" نهفته است.
بدقِلِق wicked problems مشکلات بدقِلِق طبق فرهنگ عمید، "بدقلق" به معنای "بدخو" است که از این بابت به معنی wicked نزدیک می شود مترادف: no easy fix
neat solutions to complex social issues are rarely, if ever, possible اساساً مسائل پیچیده ی اجتماعی، راه حل های شسته رفته ای ندارند.
تکنولوژی پرست، شیفته ی تکنولوژی
[مکان] جولان دادن در. . . ، آزادی عمل داشتن در. . . With his parents gone, he had the run of the house
[شهر] زیر پوست شهر technology leads to cities that are superficially smart but under the surface are rife with injustice and inequity تکنولوژی به شه ...
این واژه برخی اوقات به شکل صفت ( یا مضاف الیه ) به کار می رود، که در این صورت، ترجمه ی آن به "یادگیری ماشین" کاملاً مزخرف می شود، مثلاً: machine lear ...
نگاهی اجمالی انداختن به . . . حدوداً معادل Skim هست
التیام دادن، تسلّی دادن
بافت سنّتی شهریِ مناطق شمال چین ( به خصوص پکن )
خودجوش، خودانگیخته organic connections between people ارتباطات خودجوش میان مردم
منطق گریز
نوسان، افت و خیز ، فراز و نشیب
[انسان] در هم شکسته “Imagine, Alexey Ivanovitch, in the first place, a man destroyed—that is, not simply destroyed, but fundamentally” "خودتان تصو ...
[تصویر چاپی] تمام صفحه
have/keep/put one's finger on the pulse of sth با نبضِ/ضرباهنگِ/اخبارِ . . . همگام شدن آگاهی از آخرین اتفاقات راجع به . . . در مورد. . . به روز بود ...
The saturated format bombards the reader with the graphics of commercial advertising صفحه آراییِ شلوغ و درهمِ مجله، خواننده را با تبلیغات تجاری، بمبا ...
( با لحنی ) رِندانه
اثر مکتوب، اثر به چاپ رسیده و منتشر شده ( گاهی به معنای publication هست ) Her highprofile spreads آثار مکتوبِ جنجالی اش
به قول خیّام: چون عمر به سر رِسَد، چه بغداد و چه بلخ
اگر این واژه، قبل از یک ترکیب وصفی بیاید، ممکن است معناهای زیر را بدهد: صرفاً، منحصراً، بکلّی مثال: remarkably visual aesthetic اصول زیباییِ صرفا ...
پر تلاطم
غیر موجّه، ممنوعه unauthorized pleasures لذّتهای ممنوعه
فرهنگ تبعید، فرهنگ اخراج، فرهنگ کنسل نوعی مدرن از تبعید است که در آن فرد، از حلقه های اجتماعی یا حرفه ای - به خصوص در رسانه های اجتماعی - بیرون راند ...
[معماری] کاربری، برنامه ی فیزیکی the parking garage that after six months became inhabited by many different programs پارکینگ مسقّفی که بعد از شش ما ...
مضمون بنیاد ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
تفرجگاه ساحلی جاده ی ساحلی ( جاده ی پیاده روی ) پیاده راهِ ساحلی/آب کنار/دریاکنار ( عمدتاً توسط معمارانِ منظر طراحی می شود )
چوب چیزی را خوردن= تاوان چیزی را دادن او چوب سادگی اش را خورد