پیشنهادهای فربد حمیدیان (٦٣٠)
( مجازاً ) بی توجه، بی اعتنا، بی تفاوت to become deaf to sth نسبت به چیزی بی توجه شدن
( مجازاً ) سنگینی کردن بار خاطرات، مسئولیت، . . . Past memories are still weighing on me خاطرات گذشته، هنوز بر من سنگینی میکند
مثلا "گچکار" یا "برقکار" ، از پیمانکاران فرعی ساختمان هستند
. . . separated from فارغ از. . .
( مجازاً ) غارت، به تاراج بردن، تباه کردن
نادرستی
چروک چروکیده چین خورده موج دار ( مو ) تاب خورده، فِردار، مجعّد ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
Keep up with the Joneses ( محاوره، به طعنه ) چشم و همچشمی کردن ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
تنگ نظری ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
هراسان دلواپس معذّب زجردیده بلا کشیده ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
( هنر و معماری ) عامه پسند populist forms فرم های عامه پسند
استقبال ضعیف ( مثلاً از یک اثر سینمایی، ادبی یا هنری )
محل بحث و مناقشه
به واقع در عمل در واقعیت
درهم شکسته نابودشده ورشکسته شکست خورده مغلوب له و لورده
( مجازاً ) اهتمام، توجه
تهدید کردن موجودیت چیزی
( هنر، معماری ) تجسم یافته Plastic surface سطح تجسّم یافته ( از مدل غیرمادیِ دیجیتالش ) ( معنی دیگر ) : plastic artist هنرمند تجسمی
اهتمام داشتن به
در حکم
لازمه
در نگاه اول
جاه طلبانه
بی محابا
بدون روتوش
شمایل پردازی نمادگرایی
نشانه ( sign )
( مجازاً ) خلاء، نبود Desertion of a discourse خلاء یک گفتمان
لاف زنی زبان بازی گزافه سرایی لاف و گزاف a persuasive or impressive speaking, which is often regarded as lacking in sincerity or meaningful content
پیچیده کردن در هاله ای از ابهام پیچیدن ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
( مجازاً ) سنجه، معیار، میزان
( مجازاً ) بی مایه، کم مایه، سست
گریزپا
flatter
( مجازاً ) گذشته نگر، واپسگرا، محافظه کار، ارتجاعی، گذشته اندیش، عقب نگر، پس نگر Arts and Crafts movement’s rearguard position موقعیت واپسگرایانه ی ...
. . . In hindsight we can claim that با نگاهی به گذشته می توان ادعا کرد که . . .
پیشگام، پیشوا
برزخ بلاتکلیفی
( مجازاً ) موشکافی، بررسی دقیق، ژرف نگری، مداقه . . . By excavating history more deeply با بررسی عمیقتر تاریخ. . . =scrutinize
در جامعه شناسی و سیاست: مفهوم autonomy در مقابل مفهوم authority قرار میگیرد.
ابراز عشق و علاقه مفرط، ابراز عشق بیش از حد، بمباران عشق، ابراز محبت بی حد و حصر ( هم دارای بار منفی می تواند باشد ( مثلاً برای انقیاد طرف مقابل ) ، ...
( معماری ) ( در مورد ورودی بنا ) دعوت کننده
( معماری ) ( در مورد بنا ) ورودی دعوت کننده
جنبه های هستی شناختیِ معماری= جنبه های ماهوی/ازلیِ معماری ( جنبه های اصلی معماری، که حدود و مرزهای آن را تعیین می کنند )
"Adolf Loos: "My life is a sequel of disappointments زندگی من، مجموعه ای/دنباله ای از نومیدی های پی در پی است.
The campaign waged by Loos against ornament کارزاری که لوس علیه تزئینات به راه انداخت
. . . it is anything but هرگز . . . نیست
مخدوش
بی پرده
. . . We found to our dismay that در کمال تأسف متوجه شدیم که. . .