پیشنهادهای فربد حمیدیان (٧١٩)
جناب عَجَمَندِه، من به باریک اندیشی شما و حُسن نیتتان برای پیشرفت زبان فارسی ایمان دارم، اما بهتر است حتماً داخل پرانتز ذکر کنید که این واژه ها ابداع ...
بهترین معادل: دست ورزی توجه داشته باشید که امروز واژه craft، به خصوص در جایگاه فعل ( که جایگاه جدیدی است ) ، صرفاً به "کار فیزیکی ماهرانه با دست" اش ...
به نحو احسن
technology evangelists مبلّغان تکنولوژی ( همین هایی که مُخِ ما را با "دانش بنیان"، "شتابدهنده های استارتاپ"، " زیست بوم فنّاورانه"، "بیگ دِیتا"، " ...
نهادینه شده
( در برخی جاها ) عادات، عادت rituals of daily life عادات زندگی روزمره
( مجازاً ) اهتمام، توجه، اهمیت دادن، ارزش نهادن، ارج نهادن، برجسته نمودن . . . Ruskin’s celebration of ornament اهمیتی که راسکین به تزئینات می داد ...
نسخه ی پیشین، نسخه ی قبلی
تبلیغات عوام فریبانه تبلیغات مغرضانه تبلیغات ایدئولوژیک
تأثیر، اثر
نوسان، افت و خیز ، فراز و نشیب
ساخت و پرداخت
فرهنگ تبعید، فرهنگ اخراج، فرهنگ کنسل نوعی مدرن از تبعید است که در آن فرد، از حلقه های اجتماعی یا حرفه ای - به خصوص در رسانه های اجتماعی - بیرون راند ...
( مجازاً ) اهتمام، توجه
وَراَنداز کردن، بَراَنداز کردن
پشت سر گذاشتن
به اقتضای= به فراخور، به تناسب
ما الان در دوره ی پروتکشنیزمِ تحمیلی از سوی جمهوری اسلامی به سر می بریم: قطع همکاری ها و سرمایه گذاری های بین المللی در همه ی حوزه ها. این "پروتکشنی ...
فزاینده widening gap شکاف فزاینده
( مجازاً ) قصه ی تودرتو، داستان چندلایه، نمایش در نمایش، فکر پیچیده ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره ) مثال: داستانهای کلیله و دمنه ( معماری ) ( استعاری ...
( معانی دیگر ) معقول، سنجیده، حساب شده [رنگ] تیره [لباس] سنگین
نظری، تخصصی: Technical vs. Practical Knowledge
دورنما
ناسازگار
هرجا به صورت Gulf ( با حرف بزرگG ) نوشته شد، معمولاً منظور "خلیج فارس" است. گوگل ترنسلیت، Gulf را ( اگر تنها آمده باشد ) "خلیج فارس" ترجمه میکند.
گران خیز ( استاد سروش حبیبی این واژه را در ترجمه ی رمان "بانوی میزبان" اثر داستایِوسکی به کار برده بود: "ذهنش زیر بار تنهایی، گران خیز شده بود" )
A burnt child dreads the fire ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
زیرپوستی
کم درآمد
فرضی ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
مثال: Apple is notorious for its proprietary accessories برند اپل به خاطر لوازم جانبی اختصاصی خود بدنام است ( مثلاً شارژرش به دیگر گوشی ها نمیخورد ) ...
لاف زنی زبان بازی گزافه سرایی لاف و گزاف a persuasive or impressive speaking, which is often regarded as lacking in sincerity or meaningful content
[مارکسیسم] ازخودبیگانگی کارل مارکس، "ازخودبیگانگی" را ناشی از بهره کشی از نیروی کار و نابودی ارزش حقیقیِ کار می داند. از نظر مارکس، هنگامی که محصولِ ...
[معماری] مداخله: انواع شیوه های مرمّت، بازسازی، نوسازی، احیا، تغییر کاربری، تخریب، پاکسازی، . . . در بناها و محوطه های تاریخی را مداخله می گویند.
. . . challenge with دست و پنجه نرم کردن با . . . سر و کلّه زدن با . . . کلنجار رفتن با . . . ( با یک امر بغرنج )
[شهرسازی، معماری] واحد اجتماعی باهَمِستان ( یکی از معادل های پیشنهادیِ ویکی پدیا ) جامعه: Society اجتماع: Community
عنوان کردن
. . . In hindsight we can claim that با نگاهی به گذشته می توان ادعا کرد که . . .
این فعل مجازاً هم به کار می رود، مثلا با idea : An idea sprouted in her mind ایده ای در ذهنش جوانه زد
سفارشی ( انجام کار سفارشی توسط صنعتگر )
امتیاز
represent
خودجوش، خودانگیخته organic connections between people ارتباطات خودجوش میان مردم
( با لحنی ) رِندانه
[عمران، معماری] پودیوم بخش پایینی و تحتانی ساختمان، که معمولاً سطح اشغالش بیشتر از قسمت های فوقانی است. ممکن است یک، دو یا چند طبقه باشد. و ممکن است ...
پر تلاطم
[معماری، هنر] شعله سان شاخه ای از سبک گوتیک در فرانسه، که مؤلفه ی بارز آن، تزئینات پُر پیچ و خمِ مخروطی است که یادآور فرم شعله هستند.
نافذ، گیرا، قاطع، کوبنده، دندان شکن، مطمئن، با طمأنینه، چشمگیر ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
( در برخی موارد ) کارگزار
( مجازاً ) سنجه، معیار، میزان