پیشنهاد‌های فربد حمیدیان (٧٧٤)

بازدید
٢,٢٦٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرمت شکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موافقت ضمنی، موافقت تلویحی Nods towards Islamic law can be combined with unlimited boozing and whoring for visiting businessmen. [در دبی] می توان م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

( مجازاً ) کمر کسی خم شدن ( زیر بار فشار چیزی ) The beautiful building that strains its clients is an old phenomenon. بنای زیبایی که ( هزینه ساختش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کشور ترکیه دیگر به این شکل نوشته نمی شود و نام رسمی آن در سازمان ملل اینگونه است: Turkiye

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نفی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوش خدمتی Le Corbusier, whose efforts to secure the patronage of Soviet Russia ultimately failed, later courted the collaborationist regime of Vichy ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست نشانده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

[هنر] واژه ای ایتالیایی می باشد که معادل انگلیسی آن، counterpoise به معنای "برابر نهاد، واکنش، نقیض" می باشد. این واژه در هنرهای دیداری ( بصری ) برای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرسام آور، گزاف، کمرشکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The time was ripe for all kinds of experiments زمان برای انواع آزمایشات فرا رسیده بود/فراهم شده بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به بهای گزاف This is what she so expensively discovered این همان چیزی است که او به بهایی گزاف آن را دریافت. He aimed expensively for perfection. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The house was crowning a hill خانه بر فراز تپه ای بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حاصل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

foresee

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گستاخی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اهتمام ( به چیزی یا کاری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to cast shadow over sth تأثیرگذاشتن بر چیزی، سایه افکندن بر چیزی، تحت تأثیر قرار دادن چیزی How could he cast his shadow over the imaginations of the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

How could he hit their conscience چگونه می توانست در وجدان آنان رخنه کند؟ ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

He was a late comer, a tardy spirit مردی بود دیرآمده، تأخیرکرده ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخس I have two bouncing grounchildren دو تا نوه تخس دارم ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دخترباز Your father was the boldest flirt in his days پدرت در زمان خودش از آن دختربازهای بی پروا بود. ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه قرتی دوبلینی ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

When you kick out for yourself. . . وقتی که روی پای خودت بند شدی ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

All later writings on the topic owe such a gigantic debt to his early analyses همه نوشته های بعدی در مورد این موضوع، بسیار مدیون تحلیل های اولیه او ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( مجازاً ) برداشت، نظر کلی and through them ( words ) , he had glimpses of the real world about him و به واسطه ی این کلمات بود که درباره عالم واقعِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Stephen lent an avid ear استیون با ولع به آن حرفها گوش می داد ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A born idler تنبل مادرزاد! ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The door slammed behind her در، پشت سر او محکم کوفته شد ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A wail of sorrow went up from the people ناله های اندوه از مردم برخاست ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A wail of sorrow went up from the people ناله های اندوه از مردم برخاست ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A tremor passed over his body رعشه ای از سراسر بدنش گذشت ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

He was not foxing. No, no: he was sick really. خودش را به بیماری نزده بود. نه، نه: راستی راستی مریض بود. ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

It was only for cod فقط شوخی میکردم ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

His father had told him never to peach on a fellow پدرش به او گفته بود، هیچوقت از هیچکس چغلی نکند ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

His father had told him never to peach on a fellow پدرش به او گفته بود، هیچوقت از هیچکس چغلی نکند ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

O Lord, make haste to help us بارالها، به مدد ما بشتاب ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Stephen blushed under their eyes استیون زیر نگاه های آنان سرخ شده بود ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

his fledgling attempts تلاش های نوپای او ( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس ) fledgling United Nations نهاد نوپای "سازمان ملل"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

This was the last ditch of Modernism این آخرین سنگر مدرنیسم بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Victories ( revolutions ) can be confiscated پیروزیها ( انقلاب ها ) می توانند مصادره شوند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Does Modernism have permutations yet unexplored? آیا مدرنیسم، جایگشت هایی دارد که هنوز کشف نشده؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

halcyon days of the past ایام خوش گذشته، گذشته ی طلایی، دوران طلایی گذشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

to disguise . . . with the cloak of . . . ردای . . . به تنِ . . . پوشاندن ( باطن چیزی را با ظاهری فریبنده پوشاندن، توجیه و بهانه ی دروغین برای چیز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

under the banner of so - called Smart City. . . تحت لوای به اصطلاح "شهر هوشمند"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فَلَک ( آلت تنبیه در مدرسه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

genealogy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مباحث اجتماعی، مخفّف: Public Interest Entity ( نهادهای عام المنفعه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

چه بسا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مولانا می گوید: بنشسته ام من بر درت تا بوک برجوشد وفا باشد که بگشایی دری گویی که برخیز اندرآ "بوک" در اینجا یعنی "باشد که"