پیشنهادهای فربد حمیدیان (٦٨٨)
to traverse the boundaries مرزها را در نوردیدن
مشتری پر و پا قرص ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
مرعوب
فرهیخته، با تربیت ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
خودستایانه
ناشهروند بی قرار افراد بی ثبات و ناپایدار [از نظر وضعیت شغلی و معیشتی] این اصطلاح، با ادغام کلمه "متزلزل و پرمخاطره" ( precarious ) با "پرولتاریا" ...
پیستوله شابلونی با قوس های نامنظم، برای ترسیم هذلولی و سهمی و قوس های بی قاعده
[مارکسیسم] ازخودبیگانگی کارل مارکس، "ازخودبیگانگی" را ناشی از بهره کشی از نیروی کار و نابودی ارزش حقیقیِ کار می داند. از نظر مارکس، هنگامی که محصولِ ...
کوکبه پرویز داریوش و جلال آل احمد، این واژه را در ترجمه "مائده های زمینی" اثر آندره ژید، به کار برده اند: کوکبه ی سواران در خیابانها. . .
مثال: Apple is notorious for its proprietary accessories برند اپل به خاطر لوازم جانبی اختصاصی خود بدنام است ( مثلاً شارژرش به دیگر گوشی ها نمیخورد ) ...
سَلَف مبتکر، واضع، آغازگر ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
ارتباط پنداری، الگوپنداری، آپوفینیا ( منبع: ویکی پدیا )
پرویز داریوش و جلال آل احمد، این واژه را در ترجمه "مائده های زمینی" اثر آندره ژید، به کار برده اند: کوکبه ی سواران در خیابانها. . .
در فلسفه به معنای "حقیقت" یا "افشا" است. این واژه که در یونان باستان مورد استفاده قرار می گرفت در قرن بیستم توسط مارتین هایدگر احیا و مجدداً استفاده ...
( علم ) عروض، وزن شعر ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
در نگاه اول
[معماری، هنر] شعله سان شاخه ای از سبک گوتیک در فرانسه، که مؤلفه ی بارز آن، تزئینات پُر پیچ و خمِ مخروطی است که یادآور فرم شعله هستند.
at the behest of Pope Benedict به فرمان پاپ بندیکت
منزلگاه
هنرگردان
[فرم] زیگزاگی ضربدری پلکانی نامتقابل
لذت گرایی شادخواری شادی جویی ( منبع: ویکی )
( معانی دیگر ) معقول، سنجیده، حساب شده [رنگ] تیره [لباس] سنگین
هنجارطلبی
( معانی دیگر ) مألوف مَحرَم همزاد، یار غار رایج، متداول ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
( در کلیسا ) اتاق شورا، تالار مجمع عمومی ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
با مناسک خاص انجام دادن، آیینی کردن، با تشریفات انجام دادن، رعایت آداب کردن ( جانورشناسی ) به صورت الگو درآمدن ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
اخروی
امساک
یک حسن تعبیر جدید برای سرکوب منتقدان
از هم پاشیده، تجزیه شده "اتمیده" : معادلی است که استاد داریوش آشوری برای atomized برگزیده است. جامعه ی "اتمیده" جامعه ای است که در آن انواع همبستگی ...
[معماری] پلان معکوس
reflected plan
[معماری] مداخله: انواع شیوه های مرمّت، بازسازی، نوسازی، احیا، تغییر کاربری، تخریب، پاکسازی، . . . در بناها و محوطه های تاریخی را مداخله می گویند.
[مارکسیسم] "آگاهی کاذب"، اصطلاحی برای توصیف روش هایی است که طی آنها نخبگان سرمایه، به شکلی نامحسوس، طبقه ی فرودست را استثمار می کنند و تسلّط خود را ت ...
در زبان فرانسه به معنای "گاری" یا "ارّابه" است. استفاده از آن در حوزه ی طراحی، هنر و معماری، در قرن نوزدهم و در مدرسه ی بوزار پاریس رواج یافت، جایی ک ...
This sensation is a shadow, born out of modernity این احساس، سایه ای است برآمده از مدرنیته
حظ بردن محظوظ شدن
گمراه کننده
devastating
به اقرارِ خود آشکارا به وضوح به صراحت ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
( مجازاً ) تنگنا، باتلاق، منجلاب
خاک و خُل گرد و غبار
صلابت متانت قابلیت اعتماد قرص و محکمی ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
همفکر هم مرام هم مسلک
نشاط تازه نفسی سرحال بودن
معصومیت بی تجربگی، خامی حرف ساده لوحانه، کار بچّگانه، رفتار کودکانه ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
[ذهن، افکار، حافظه] مختل کردن [مسائل و غیره] در هم آمیختن، قاتی کردن ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
The whiter the wall, the quicker it succumbs to dirt دیوار هر چقدر سفیدتر، تسلیم شدنش در برابر کثیفی، سریعتر
فرهنگ معاصر هزاره: [نقشه و غیره] تنظیم، تدوین، پی ریزی، طرح ریزی، صورت بندی دستور ساخت، دستور عمل، فرمول