despise

/ˌdɪˈspaɪz//dɪˈspaɪz/

معنی: تحقیر کردن، خوار شمردن، حقیر شمردن، نفرت داشتن
معانی دیگر: متنفر بودن از، احساس تحقیر و دلزدگی کردن (نسبت به کسی یا چیزی)، بیزار بودن از، رویگردان بودن از

جمله های نمونه

1. Some people pretend to despise the things they cannot have.
[ترجمه مهناز] بعضی از مردم وانمود به بیزاری از چیزهایی که نمی توانند داشته باشند، می کنند.
|
[ترجمه گوگل]برخی افراد وانمود می کنند که چیزهایی را که نمی توانند داشته باشند تحقیر می کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم تظاهر می کنند که از چیزهایی که نمی توانند داشته باشند نفرت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I despise anyone who is cruel to animals.
[ترجمه سودابه] از هر کس که نسبت به حیوانات بیرحم است متنفرم
|
[ترجمه گوگل]من از کسی که با حیوانات ظلم می کند متنفرم
[ترجمه ترگمان]از هر کس که سنگدل باشد متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The two groups despise each other.
[ترجمه گوگل]این دو گروه یکدیگر را تحقیر می کنند
[ترجمه ترگمان]دو گروه از یکدیگر نفرت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do not despise your enemy.
[ترجمه شهره] دشمن خود را حقیر نشمارید .
|
[ترجمه گوگل]دشمن خود را تحقیر نکنید
[ترجمه ترگمان]دشمن شما را تحقیر نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Maria seemed to despise him for giving way to her.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که ماریا او را به خاطر اینکه راهش را به او داده بود، تحقیر می‌کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ماریا او را به خاطر این که به او داده بود، تحقیر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We should not despise our intellectual inferiors.
[ترجمه گوگل]ما نباید افراد فرودست فکری خود را تحقیر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید از inferiors معنوی خودمان متنفر باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I can never, ever forgive him. I despise him.
[ترجمه گوگل]من هرگز نمی توانم او را ببخشم من او را تحقیر می کنم
[ترجمه ترگمان]من هرگز نمی توانم او را ببخشم از او متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't feel ashamed — we don't despise the widow's mite, and, as they say, every penny helps.
[ترجمه گوگل]خجالت نکشید - ما کنه بیوه را تحقیر نمی کنیم و همانطور که می گویند هر پنی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]احساس شرم نکن - از مرگ بیوه زن متنفر نیستیم، و همان طور که می گویند، هر پنی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Honest boys despise lies and liars.
[ترجمه sara] پسرهای صادق از دروغ و دروغگویی متنفرند.
|
[ترجمه گوگل]پسرهای صادق دروغ و دروغگو را تحقیر می کنند
[ترجمه ترگمان]پسرهای راست راستی دروغ می گویند و دروغ می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Honest men despise lies and liars.
[ترجمه یاسمن صفائی] مردان درستکار از دروغ و دروغگویان بیزارند.
|
[ترجمه گوگل]مردان راستگو دروغ و دروغگو را تحقیر می کنند
[ترجمه ترگمان]اشخاص درستکار دروغ می گویند و دروغ می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Byron affected to despise posterity.
[ترجمه گوگل]بایرون متاثر شد تا آیندگان را تحقیر کند
[ترجمه ترگمان]بایرن تحت تاثیر تحقیر آیندگان قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They may despise the lower strata whose members may well find such behaviour offensive.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است اقشار پایینی را که اعضای آن ممکن است چنین رفتاری را توهین آمیز بدانند، تحقیر کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است لایه های پایین تر را تحقیر کنند که اعضای آن ممکن است چنین تهاجمی را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I hate, I despise your feast days, and I will not smell in your solemn assemblies.
[ترجمه گوگل]متنفرم، اعیاد شما را تحقیر می‌کنم، و در مجالس تشریفات شما بویی نخواهم برد
[ترجمه ترگمان]من از این روزه ای جشن شما نفرت دارم و در انجمن های رسمی شما هیچ بویی از آن نخواهم برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "I despise intelligence" really means: "I cannot bear my doubts. ". Albert Camus
[ترجمه گوگل]"من هوش را تحقیر می کنم" در واقع به این معنی است: "من نمی توانم شک های خود را تحمل کنم " آلبر کامو
[ترجمه ترگمان]\"من از هوش متنفرم\" واقعا به این معنی است: \" من نمی توانم شک و تردیدهای ام را تحمل کنم \" البرت کامو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Married to a man I despise just to have a roof over my head and a ring on my finger!
[ترجمه گوگل]ازدواج با مردی که ازش متنفرم فقط به خاطر داشتن سقفی بالای سرم و انگشتری در انگشتم!
[ترجمه ترگمان]با مردی ازدواج کردم که از آن متنفرم که یک سقف بالای سرم و حلقه ای روی انگشت خودم داشته باشم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحقیر کردن (فعل)
humiliate, score, call down, despise, cheapen, vilipend

خوار شمردن (فعل)
disdain, scorn, despise, contemn

حقیر شمردن (فعل)
despise, contemn

نفرت داشتن (فعل)
despise

انگلیسی به انگلیسی

• hate, loathe, have contempt for
if you despise someone or something, you have a very low opinion of them.

پیشنهاد کاربران

بد آمدن از . . .
با تحقیر نگریستن
پست و حقیر دانستن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : despise
✅️ اسم ( noun ) : despisal
✅️ صفت ( adjective ) : despicable
✅️ قید ( adverb ) : despicably
مگس جان این تصویر شما پشه است جسارتا
منزجر بودن
ابراز انزجار
خوار شمردن
Despise از hate درجش بیشتره یعنی despise نفرت خیلی شدید هست.
تنفر داشتن - نفرت داشتن - متنفر بودن
I can make a whole essay about how much i despise her
to despise sb/sth
نفرت داشتن از کسی/چیزی
to hate = to dislike
نفرت داشتن
To dislike and have a low opinion of someone or something
to hate somebody or something
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس