obviate

/ˈɑːbviˌet//ˈɒbvɪeɪt/

معنی: رفع کردن، عدول کردن، مرتفع کردن، رفع نیاز کردن
معانی دیگر: نا بایسته کردن، غیر ضروری کردن، نا لازم کردن، بر طرف کردن، از سر راه بر داشتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: obviates, obviating, obviated
مشتقات: obviation (n.)
• : تعریف: to prevent or eliminate in advance; render unnecessary or irrelevant.
مترادف: avert, eliminate, foreclose, forestall, preclude, prevent, ward off
مشابه: bypass, cancel, circumvent, foredoom, frustrate, moot, negate, prohibit, skirt, stave off, wade

- This new law will obviate the need to amend the constitution.
[ترجمه گوگل] این قانون جدید نیاز به اصلاح قانون اساسی را مرتفع خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] این قانون جدید نیاز به اصلاح قانون اساسی را برطرف خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A peaceful solution would obviate the need to send a UN military force.
[ترجمه گوگل]یک راه حل مسالمت آمیز نیاز به اعزام نیروی نظامی سازمان ملل را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]یک راه حل صلح آمیز نیاز به ارسال نیروی نظامی سازمان ملل را برطرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They obviate the need to walk about with a small shovel and separate bags.
[ترجمه گوگل]آنها نیاز به راه رفتن را با یک بیل کوچک و کیسه های جداگانه برطرف می کنند
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدند که باید با یک بیل کوچک و کیسه جداگانه راه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The widening or duplication of tunnels to obviate one way working of wide barges soas to avoid long delays.
[ترجمه گوگل]تعریض یا تکثیر تونل ها برای جلوگیری از کارکرد یک طرفه بارج های عریض برای جلوگیری از تاخیرهای طولانی
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از تاخیرات طولانی مدت، باز هم تکرار و یا تکرار تونل ها برای برطرف کردن یک روش of گسترده استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In many instances this is too late to obviate desertification and soil erosion.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد این برای جلوگیری از بیابان زایی و فرسایش خاک بسیار دیر است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد این مساله برای برطرف نمودن بیابان زایی و فرسایش خاک بسیار دیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But such divine activity does not obviate the urgent need for witness.
[ترجمه گوگل]اما چنین فعالیت الهی نیاز مبرم به شهادت را برطرف نمی کند
[ترجمه ترگمان]اما چنین فعالیت الهی نیاز مبرم به شهادت را برطرف نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How religiously, if only in order to obviate neighbourly interference, the Darcian woman would observe contraceptive precautions!
[ترجمه گوگل]چقدر از نظر مذهبی، اگر فقط برای جلوگیری از دخالت همسایه ها، زن دارسی احتیاط های پیشگیری از بارداری را رعایت می کرد!
[ترجمه ترگمان]اگر از لحاظ مذهبی، اگر فقط برای برطرف کردن دخالت همسایگی، از نظر مذهبی اجتناب شود، زن Darcian مواظب پیش گیری از پیش گیری از بارداری است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The practice above suggested should obviate this.
[ترجمه گوگل]عملی که در بالا پیشنهاد شد باید این را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]رویه ای که در بالا پیشنهاد شد باید این مساله را برطرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My language awareness course is intended to obviate the need for it by enabling any teacher to learn alongside the pupils.
[ترجمه گوگل]هدف از دوره آموزش زبان من برای رفع نیاز به آن با امکان دادن به هر معلمی برای یادگیری در کنار دانش آموزان است
[ترجمه ترگمان]درس آگاهی زبانی من در نظر دارد که با قادر ساختن هر معلمی برای یادگیری در کنار دانش آموزان، برطرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A list made beforehand and ticked off should obviate the necessity for this though.
[ترجمه گوگل]هر چند فهرستی که از قبل تهیه شده و علامت زده شده است، ضرورت این کار را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]به هر حال یک لیست از قبل تهیه کرده بود و باید برای این کار باید رفع و رجوع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I obviate the need to travel.
[ترجمه گوگل]من نیاز به سفر را برطرف می کنم
[ترجمه ترگمان]من احتیاج به مسافرت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The length of the day can obviate much of the good accomplished in day care for both the sufferer and the carer.
[ترجمه گوگل]طول روز می‌تواند بسیاری از خوبی‌هایی را که در مراقبت‌های روزانه به دست می‌آید را هم برای بیمار و هم برای مراقب از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]طول روز می تواند بیشتر از کاره ای خوب در طول روز برای بیمار و both برطرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Early administration of antibiotics may obviate the necessity of surgical incision and drainage.
[ترجمه گوگل]تجویز زودهنگام آنتی بیوتیک ها ممکن است نیاز به برش جراحی و درناژ را برطرف کند
[ترجمه ترگمان]تجویز اولیه آنتی بیوتیک ها، نیاز به عمل جراحی و تخلیه را برطرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Up to now, it is not possible to obviate the likelihood of the earthquake.
[ترجمه گوگل]تا این لحظه امکان جلوگیری از وقوع زلزله وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، این امکان وجود ندارد که احتمال وقوع زلزله از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A pull ring is added to obviate the disadvantages of the prior rubber shoes, such as bulkiness and poor portability.
[ترجمه گوگل]یک حلقه کششی برای رفع معایب کفش های لاستیکی قبلی مانند حجیم بودن و قابلیت حمل ضعیف اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]یک حلقه کشش برای برطرف کردن مضرات کفش های لاستیکی قبل از آن، مانند قابلیت حمل و انتقال ضعیف، اضافه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رفع کردن (فعل)
remove, assoil, eliminate, resolve, solve, detoxify, obviate

عدول کردن (فعل)
swerve, dodge, obviate, avoid, elude, shirk, back out, backtrack, deviate, weasel, flinch, skive

مرتفع کردن (فعل)
obviate

رفع نیاز کردن (فعل)
obviate

تخصصی

[ریاضیات] رفع کردن، رفع نیاز کردن

انگلیسی به انگلیسی

• remove an obstacle in advance; prevent; eliminate or deal with a potential problem or hardship
to obviate something such as a problem or a need means to remove it or make it unnecessary; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱ ) رفع کردن - مرتفع کردن - بر طرف کردن - از سر راه بر داشتن
SYN: remove
۲ ) مانع جلو راه مشکل ایجاد کردن - ( از قبل ) از مشکل جلوگیری کردن - پیشگیری کردن از مشکل
SYN: preclude
MEANING:
...
[مشاهده متن کامل]

to remove a difficulty, especially so that action to deal with it becomes unnecessary
💠 Israel - Gaza war
Who is going to distribute it?: the key flaw in US’s plan to build aid port in Gaza
. . . The proposed maritime aid corridor, Konyndyk said, doesn’t obviate the problem of obstruction by Israel, but rather than being a problem at the entry point, now it’s going to be a problem at the distribution stage.

برطرف کردن
از رده خارج کردن
Obviate the need
رفع نیاز کردن

بپرس