پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٥,١٦٩)
🔸 معادل فارسی: • آدم بی ارزش، بی عرضه • آدم مزاحم یا بی خود • در محاوره: آدم بی مصرف یا آدم آشغال - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( توهین آمیز – ا ...
🔸 معادل فارسی: • تنبیه کردن ( اغلب به صورت نمادین یا ملایم ) • تذکر دادن • در محاوره: یه گوشمالی دادن یا اخطار گرفتن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ...
🔸 معادل فارسی: • خراب کردن نقشه ها • به هم زدن اوضاع • در محاوره: آب رو ریختن روی نقشه ها یا همه چیز رو به هم زدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ...
1. ( ادبی – اصلی ) : ویژگی یا خصلتی که در نگاه یا ارزیابی دیگران به عنوان فضیلت شناخته می شود. مثال: Patience is a virtue in estimation. صبر در ن ...
🔸 معادل فارسی: • فراتر از جایگاه خود رفتن • خارج از حد و حدود بودن • در محاوره: �پا از گلیم خود درازتر کردن� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اجت ...
1. ( استعاری – کاربردی ) : آماده شدن برای شروع یک کار یا ماجراجویی. مثال: It’s time to saddle and ride into the new project. وقتش رسیده آماده بشی ...
🔸 معادل فارسی: • کاملاً کور • مطلقاً ناآگاه - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( فیزیکی – اصلی ) :** کاملاً نابینا بودن، بدون هیچ توانایی دیدن. - مثا ...
🔸 معادل فارسی: • رفتار کردن ( با وقار یا مطابق شرایط ) • سازگار بودن، هماهنگ بودن • در محاوره: �جور بودن� یا �مطابق بودن� - - - 🔸 تعریف ها: ...
🔸 معادل فارسی: • از بالا حرف زدن • تحقیر کردن در گفتار • با لحن سرزنش آمیز یا کوچک کننده صحبت کردن • در محاوره: �مثل بچه با کسی حرف زدن� یا �تحق ...
( استعاری – ادبی ) : برچسب زنی یا طبقه بندی افراد، گاهی با بار منفی ( یعنی محدود کردن هویت فرد به یک دسته ) . مثال: I didn’t want to be catalogued. ...
🔸 معادل فارسی: • دچار غم و اندوه شدن • افسرده بودن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** تجربه ی احساس غم، اندوه یا افسردگی موقت. ...
🔸 تعریف ها: 1 - ( حقوقی – اصلی ) : استفاده یا رجوع به یک مرجع قانونی یا نهادی برای حل مشکل. مثال: He had recourse to the courts to settle the dis ...
🔸 معادل فارسی: • آسیب پذیر • حساس • مستعد ( برای بیماری یا تأثیرپذیری ) • در محاوره: �زود تحت تأثیر قرار می گیره� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ...
🔸 تعریف ها: 1. ( فنی – اصلی ) : توقف یا قطع موقت خدمات یا تأمین انرژی ( برق، اینترنت، آب، سیستم ها ) . مثال: The city experienced a power outage ...
🔸 معادل فارسی: • درخواست همراهی کردن • پرسیدن برای پیوستن به کسی • در محاوره: می تونم باهات بیام؟ یا اجازه هست همراه بشم؟ - - - 🔸 تعریف ها: ...
🔸 معادل فارسی: • از پا افتاده • خسته و بی جان • در محاوره: �له شدم� یا �از خستگی بی هوش شدم� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – محاوره ای ) ...
1. ( محاوره ای – عمومی ) : دست کشیدن از کاری سخت یا غیرممکن. مثال: I tapped out after working 12 hours straight. بعد از ۱۲ ساعت کار مداوم، بی خیا ...
🔸 معادل فارسی: • گیر افتادن بی چاره • در مخمصه بودن • در محاوره: �افتادن تو هچل� یا �بی راه حل موندن� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – تصو ...
S. O. L. 🔸 معادل فارسی: • بی چاره • گیر افتاده • در محاوره: �هیچ راهی نداره� یا �موندی� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – عامیانه ) :** مخ ...
🔸 معادل فارسی: • درمانده • بی چاره • گیج و سردرگم • در محاوره: �نمی دونم چیکار کنم� یا �موندن� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – محاوره ای ...
Kbler - Ross model مدل الیزابت کوبلر - راس ( Kbler - Ross model ) نظریه ای روانشناختی است که در سال ۱۹۶۹ در کتاب درباره مرگ و مردن معرفی شد و پنج مرح ...
مدل الیزابت کوبلر - راس ( Kbler - Ross model ) نظریه ای روانشناختی است که در سال ۱۹۶۹ در کتاب درباره مرگ و مردن معرفی شد و پنج مرحله غم و اندوه را تو ...
🔹 تعریف و نقش پزشک ارگونومی جامع: پزشک دارای مدرک پزشکی ( M. D یا D. O ) که علاوه بر درمان های رایج، آموزش های تخصصی در طب مکمل و سبک زندگی دریافت ک ...
🔸 تعریف ها: 1. ( زیست شناسی – اصلی ) : مولکولی که در بدن ساخته می شود و خود به تنهایی فعالیت هورمونی ندارد، اما در بافت های هدف به شکل فعال ( هورمو ...
پدیدارشناسی ( Phenomenology ) مکتب فلسفی است که بر مطالعه ساختارهای تجربه آگاهانه از دیدگاه اول شخص تمرکز دارد و پدیده ها را همان گونه که ظاهر می شون ...
اراده گرایی ( Voluntarism ) نظریه ای فلسفی است که نقش برجسته تری به اراده ( voluntas ) نسبت به عقل نسبت می دهد و آن را عامل اصلی در جهان، رفتار انسان ...
عقل گرایی یا روشنفکری ( Intellectualism ) دیدگاهی ذهنی است که بر استفاده، توسعه و تمرین عقل و intellect تأکید دارد و با زندگی ذهنی روشنفکران شناسایی ...
🔸 معادل فارسی: • فرمانروا • حاکم مقتدر • در محاوره: سلطان یا پادشاه - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – تاریخی ) :** فردی با قدرت و اختیار مط ...
هاریسا ( Harissa ) یک خمیر یا سس تند محبوب شمال آفریقا ( مانند تونس، الجزایر و مراکش ) است که از فلفل های قرمز بو داده، سیر، روغن زیتون و ادویه هایی ...
ارگونومی علم طراحی محیط کار، ابزارها و سیستم ها برای تطبیق با قابلیت های انسانی است تا ایمنی، راحتی و بهره وری افزایش یابد. ## اهداف اصلی ارگونومی ...
🔸 معادل فارسی: • برنامه ی آرام سازی بدون استفاده از صفحه نمایش • روتین شبانه بدون موبایل و تلویزیون • در محاوره: خاموش کردن صفحه ها و آرام گرفتن ...
بیدرَگلد 🔸 معادل فارسی: • ژولیده • خیس و کثیف • در محاوره: آشفته و به هم ریخته - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – ظاهری ) :** کسی یا چیزی که ...
( محاوره ای – طنز ) : گاهی برای اشاره به کودک کوچک یا فرد تازه کار به کار می رود. مثال: Come here, you little tadpole! بیا اینجا، بچه قورباغه کوچول ...
تایک - - - 🔸 معادل فارسی: • بچه فسقلی • کوچولو • در محاوره: �شیطون کوچولو� یا �فسقلی� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – محاوره ای ) :** ...
🔸 معادل فارسی: • بچه کوچولو • فسقلی • در محاوره: کوچولوی من یا فسقلی من - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( قدیمی – محاوره ای ) :** در انگلیسی بریتان ...
🔸 معادل فارسی: • انتخاب گزینشی • برگزیده از میان بهترین ها • در محاوره: �گلچین کردن� یا �دست چین کردن� - - - ## 🔹 تعریف ها 1. ** ( اصلی – ...
باکَل - - - 🔸 معادل فارسی: • دهانی ( مربوط به دهان ) • گونه ای ( مربوط به سطح داخلی گونه ) • در محاوره: �داخل گونه� یا �کنار دهان� - - - ...
خالق محتوا فردی است که محتوای دیجیتال جذاب مانند ویدیوها، وبلاگ ها، گرافیک ها یا پادکست ها را برای پلتفرم هایی مانند یوتیوب، اینستاگرام یا تیک تاک تو ...
خودآزادی یا اتو - امانسیپیشن به ایده رهایی خودجوش، به ویژه از طریق اقدام جمعی به جای انتظار برای کمک خارجی، اشاره دارد. ## ریشه تاریخی پانفلت خودآز ...
🔸 معادل فارسی: • روح هنری • جان هنرمندانه • در محاوره: �ذات هنری داشتن� یا �دلِ هنری داشتن� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – ادبی ) :** شخ ...
🔸 معادل فارسی: • اصطلاحات ساده • زبان عامیانه و قابل فهم برای همه • در محاوره: �به زبان آدمیزاد� یا �به زبان ساده� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ...
🔸 معادل فارسی: • با زحمت گذشتن از میان چیزی • لُج بازی کردن در کار سخت - - - ## 🔹 تعریف ها 1. ** ( واقعی – فیزیکی ) :** با سختی راه رفتن در ...
🔸 معادل فارسی: • منطقه زرد • بخش هشدار • در زبان محاوره ای: �منطقه ی احتیاط� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( پزشکی – اصلی ) :** در مدیریت بیماری ...
🔸 معادل فارسی: • مراقبت حاد • درمان فوری • در زبان محاوره ای: �مراقبت اورژانسی کوتاه مدت� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( پزشکی – اصلی ) :** مرا ...
🔸 معادل فارسی: • بخش نگهداری • منطقه ی انتظار • در زبان محاوره ای: �محوطه ی موقت� یا �محوطه ی توقف� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( پزشکی – اصلی ...
🔸 معادل فارسی: • بخش پذیرش ( در بیمارستان یا سازمان ) • قسمت ورودی ( در دستگاه یا سیستم فنی ) • در زبان محاوره ای: �بخش ورود اطلاعات/افراد� - ...
Gerilact ( ژری لاکت ) یک مکمل پروبیوتیک است که برای بهبود سلامت دستگاه گوارش و تنظیم فلور روده استفاده می شود. این محصول معمولاً توسط شرکت های دارویی ...
شیاف گلیسیرین ناژو یک ملین رکتال است که برای درمان علامتی یبوست در کودکان بالای ۱ سال و بزرگسالان استفاده می شود. اثر آن معمولاً طی ۱۵ تا ۶۰ دقیقه ظا ...
اسنی ها ( Essenes ) پیش از ظهور مسیح، در یهودیت گروه هایی با گرایش های عرفانی و زاهدانه وجود داشتند؛ مشهورترین آن ها اسنی ها ( Essenes ) بودند که در ...
🔸 معادل فارسی: • درگیری کوتاه • برخورد لفظی یا فیزیکی • کشمکش یا اختلاف کوچک • در زبان محاوره ای: جر و بحث، دعوا سرِ چیزی - - - 🔸 تعریف ها: ...